1
00:01:06,396 --> 00:01:16,396
.با افتخــــار تقـــــــديم مي کـــند Ashkan.Sh
.:.:.:.WwW.9MoviE.Ir.:.:.:.
2
00:01:25,397 --> 00:01:26,941
!هي، بيا اينجا
!يه نفر توي ساحل افتاده
3
00:01:26,941 --> 00:01:28,569
.دارم ميام
4
00:01:33,286 --> 00:01:38,005
،اون داشت هذيون مي گفت
....ولي به اسمتون اشاره کرد
5
00:01:43,598 --> 00:01:46,730
...اون فقط اين همراهش بود
6
00:01:48,149 --> 00:01:49,777
.و اين
7
00:02:09,982 --> 00:02:13,030
اومدي اينجا که منو بکشي؟
8
00:02:20,419 --> 00:02:23,509
.مي دونم اين چيه
9
00:02:23,967 --> 00:02:28,769
.يکي از اينا رو قبلاً ديده بودم
.سالهاي خيلي خيلي قبل
10
00:02:31,023 --> 00:02:36,283
متعلق به مردي بود که توي يه خواب
.تقريباً فراموش شده ديده بودمش
11
00:02:37,744 --> 00:02:42,879
.مردي که صاحب افکار افراطي يي بود
12
00:02:46,594 --> 00:02:53,023
انعطاف پذير ترين انگل چيه؟
باکتري؟ ويروس؟
13
00:02:54,025 --> 00:02:56,781
کرم روده اي؟
14
00:02:56,781 --> 00:03:00,706
...چيزي که آقاي "کاب" سعي داره بگه -
،يه فکر -
15
00:03:01,123 --> 00:03:03,627
.از همه انعطاف پذيرتر و واگيردار تره
16
00:03:03,753 --> 00:03:08,011
،به محض اينکه يه ايده وارد ذهنتون بشه
.تقريباً غيرممکنه که اونو از بين ببريش
17
00:03:08,220 --> 00:03:12,227
،ايده اي که کاملاً شکل گرفته باشه
.و کاملاً قابل درک باشه، به ذهنتون مي چسبه
18
00:03:12,645 --> 00:03:15,943
.درست يه جايي اين تو -
و افرادي مثل تو که ازش دزدي مي کنن؟ -
19
00:03:15,943 --> 00:03:18,907
بله، در حالت خواب عملکرد دفاعي
،آگاهي شما در حداقل هستش
20
00:03:18,907 --> 00:03:23,040
و باعث ميشه افکار شما در مقابل دزدي
"آسيب پذير باشه. که بهش ميگن "استخراج
21
00:03:23,165 --> 00:03:26,756
آقاي "سايتو"، ما ميتونيم ضمير ناخودآگاهتون
،رو آموزش بديم كه بتونه از خودش دفاع كنه
22
00:03:26,756 --> 00:03:30,429
.حتي در برابر حرفه اي ترين استخراج کنندگان افکار -
چطور ميتوني اين كار رو بكني؟ -
23
00:03:30,429 --> 00:03:33,769
!چون من حرفه اي ترين استخراج کننده افکار هستم
24
00:03:33,811 --> 00:03:36,190
من ميدونم چطور ذهنتون رو
،براي پيدا کردن رازهاتون جستجو کنم
25
00:03:36,608 --> 00:03:40,406
من حقههايي رو بلدم و ميتونم بهتون
،ياد بدم كه حتي وقتي خواب هستين
26
00:03:40,406 --> 00:03:43,621
سيستم دفاعي ذهنتون، همچنان فعال بمونه
27
00:03:43,831 --> 00:03:47,796
ببينيد، اگه كمكم رو ميخواين
.بايد كاملاً بهم آزادي عمل بدين
28
00:03:47,796 --> 00:03:50,635
من بايد راه رسيدن به افكارتون
...رو بهتر از همسرتون
29
00:03:50,844 --> 00:03:54,267
.بهتر از روانپزشکتون و بهتر از هر كس ديگه اي بدونم
30
00:03:54,392 --> 00:03:56,981
اگر اين رؤياي شما باشه و شما يه گاوصندوق
،پر از اسرار درونش داشته باشين
31
00:03:57,022 --> 00:03:59,360
.من بايد بدونم توي اون گاوصندوق چيه
32
00:03:59,485 --> 00:04:03,994
و براي انجام اينکار شما بايد
.كاملاً بهم اجازه ورود بدين
33
00:04:05,914 --> 00:04:10,883
.آقايون، از بعدازظهرتون لذت ببريد
.ولي به پيشنهادتون فکر خواهم کرد
34
00:04:13,304 --> 00:04:15,266
.اون ميدونه
35
00:04:17,228 --> 00:04:20,025
اون بالا چه خبره؟
36
00:05:13,043 --> 00:05:15,924
سايتو" ميدونه"
.اون داره بازيمون ميده
37
00:05:15,924 --> 00:05:18,555
،مهم نيستش. من ميتونم بهش برسم
.بهم اعتماد کن
38
00:05:18,597 --> 00:05:23,022
،اون اطلاعات داخل گاوصندوق هستش
.وقتي گفتم "اسرار"، به سمت گاوصندوقش نگاه کرد
39
00:05:23,814 --> 00:05:26,403
اون اينجا چيكار ميكنه؟
40
00:05:27,864 --> 00:05:30,494
،تو برگرد به اتاق، باشه
.من مراقب اوضاع هستم
41
00:05:30,494 --> 00:05:33,626
،پس مطمئن شو همين کارو مي کني
.ما براي كار اينجا اومديم
42
00:05:41,182 --> 00:05:45,857
اگر بپرم، نجات پيدا مي كنم؟
43
00:05:48,278 --> 00:05:52,286
.اگر پرش خوبي بکني، شايد
مال" اينجا چيکار مي کني؟"
44
00:05:52,286 --> 00:05:55,083
.فكر كردم شايد دلت برام تنگ شده باشه
45
00:05:55,083 --> 00:06:00,301
.مي دوني که دلم برات تنگ شده
.ولي ديگه نميتونم بهت اعتماد كنم
46
00:06:00,928 --> 00:06:03,057
پس چي؟
47
00:06:03,474 --> 00:06:05,478
.به نظر ميرسه که سليقه "آرتور" بوده
48
00:06:05,853 --> 00:06:09,945
در واقع، اون اثري نيمه تمام
.از نقاشان انگليسي هستش
49
00:06:11,532 --> 00:06:14,496
.لطفاً بگير بشين
50
00:06:21,092 --> 00:06:24,932
...بهم بگو
بچهها هم دلشون برام تنگ شده؟
51
00:06:28,439 --> 00:06:31,278
.نمي توني تصورش رو بكني
52
00:06:34,618 --> 00:06:37,540
چيكار داري ميكني؟ -
،ميخوام يكمي هواي تازه بخورم -
53
00:06:37,540 --> 00:06:40,086
."همونجا كه هستي بمون، "مال
54
00:06:52,319 --> 00:06:55,784
!خدا لعنتت کنه
55
00:07:56,777 --> 00:08:01,911
!برگرد -
!تفنگت رو بنداز -
56
00:08:08,966 --> 00:08:11,554
.لطفاً
57
00:08:22,117 --> 00:08:24,997
."حالا پاكت رو بده، آقاي "كاب
58
00:08:24,997 --> 00:08:28,754
اون (مال) بهتون گفت؟
يا اينكه خودت فهميدي؟
59
00:08:28,838 --> 00:08:34,599
،اينكه تو اومدي اينجا ازم دزدي کني
!يا اينكه ما درواقع در خوابي هستيم؟
60
00:08:37,604 --> 00:08:40,694
.اسم کسي که استخدامت کرده رو ميخوام
61
00:08:42,906 --> 00:08:46,079
،تهديد کردن در خواب هيچ تأثيري نداره
درسته "مال"؟
62
00:08:46,497 --> 00:08:52,508
،بستگي داره كه چطوري تهديد بكني
،كُشتنش فقط باعث ميشه كه از خواب بيدار بشه
63
00:08:52,633 --> 00:08:54,888
... اما درد
64
00:08:57,894 --> 00:09:04,323
درد درون ذهنه و از روي دكوراسيون اينجا ميشه قضاوت
کرد كه ما داخل ذهن تو هستيم، درسته "آرتور"؟
65
00:09:15,887 --> 00:09:19,268
.چيكار داري ميكني، هنوز خيلي زوده -
.ميدونم، ولي خواب داره از هم ميپاشه -
66
00:09:19,268 --> 00:09:23,485
فقط بايد سعي کنيم که "سايتو" يکمي
.بيشتر بخوابه، داريم موفق ميشيم
67
00:09:37,345 --> 00:09:39,516
،اين محل
،اين نقاشي ها
68
00:09:55,087 --> 00:09:57,091
!جلوشو بگيرين
69
00:10:22,349 --> 00:10:24,937
،فكر كنم اثر کرد
!بيدارش کن
70
00:10:45,351 --> 00:10:47,689
!بيدار نميشه
71
00:10:51,905 --> 00:10:53,868
!بهش "ضربه" رو بزن -
چي؟ -
72
00:10:53,868 --> 00:10:55,663
!بندازش
73
00:11:39,413 --> 00:11:41,459
!بيدار شد
74
00:11:46,135 --> 00:11:48,390
پس خودت رو آماده کرده بودي، ها؟
75
00:11:48,390 --> 00:11:50,811
حتي مسئول امنيتي من هم
.در اين مورد چيزي نميدونست
76
00:11:50,811 --> 00:11:53,065
شما چطور فهميدين؟
77
00:11:53,065 --> 00:11:56,446
براي مردي در موقعيت شما خيلي سخته كه
،همچين موضوع عاشقانه اي رو مخفي نگه داري
78
00:11:56,446 --> 00:11:59,160
.مخصوصاً اگر پاي يك زن متاهل در ميون باشه
79
00:11:59,160 --> 00:12:01,915
... اون هرگز -
.هنوز، الان اينجاييم -
80
00:12:02,207 --> 00:12:04,921
.توي همچين موقعيت سختي -
.اونها نزديک تر شدن -
81
00:12:04,921 --> 00:12:07,760
.چيزي كه ميخواستي رو به دست آوردي -
.خب، اين حقيقت نداره -
82
00:12:07,760 --> 00:12:10,390
تو يه قسمت کليدي از اطلاعات رو هنوز
پيش خودت نگه داشتي، درسته؟
83
00:12:10,515 --> 00:12:13,771
تو يه چيزي رو جاي ديگه مخفي کردي
.چون ميدونستي ما ميخوايم چيکار کنيم
84
00:12:13,896 --> 00:12:16,026
سؤال اينجاست كه چرا اصلاً بهمون اجازه ورود دادي؟
85
00:12:16,067 --> 00:12:18,823
.براي يه آزمايش -
آرمايش براي چي؟ -
86
00:12:18,823 --> 00:12:21,119
.مهم نيست
.چون شكست خوردين
87
00:12:21,244 --> 00:12:24,000
ما جزء به جزء اطلاعاتي رو كه
.اونجا داشتي رو استخراج كرديم
88
00:12:24,125 --> 00:12:26,546
!ولي حيله تون خيلي آشکار بود
89
00:13:07,166 --> 00:13:10,214
... بنابراين
.تنهام بذارين
90
00:13:10,298 --> 00:13:13,887
"به نظر ميرسه هنوز متوجه نشدي آقاي "سايتو
...شرکتي که ما رو استخدام کرده
91
00:13:14,639 --> 00:13:18,604
.شكست رو نمي پذيره
.ما 2 روز بيشتر دوام نخواهيم آورد
92
00:13:20,525 --> 00:13:21,819
"كاب"
93
00:13:21,819 --> 00:13:24,241
.فكر كنم بايد اينکارو از روش ساده تر انجام بدم
94
00:13:25,410 --> 00:13:29,083
!بهمون بگو چي ميدوني، بگو چي ميدوني
!همين حالا
95
00:13:32,173 --> 00:13:35,471
.هميشه از اين فرش متنفر بودم
96
00:13:35,804 --> 00:13:45,281
.بطور مشخصي لکه دار و رنگ پريده ست
.طوري كه مي فهمي جنسش از پشمه
97
00:13:45,323 --> 00:13:47,828
... ولي الان
98
00:13:48,079 --> 00:13:51,543
!يه نخ از جنس پلي استره...
99
00:13:54,299 --> 00:13:59,475
كه معنياش اينه من روي فرش
.داخل آپارتمانم نيستم
100
00:14:00,060 --> 00:14:06,322
"تو الکي مشهور شدي، آقاي "كاب
!من هنوز در خواب هستم
101
00:14:12,543 --> 00:14:15,673
چطور پيش رفت؟ -
خوب نبود -
102
00:14:19,681 --> 00:14:24,106
،خوابي در خواب ديگه
.تحت تاثير قرار گرفتم
103
00:14:25,150 --> 00:14:28,866
،ولي در خواب من
.تو با قوانين من بازي ميكني
104
00:14:28,866 --> 00:14:32,456
"اوه آره، ولي مي دوني آقاي "سايتو -
!ما در خواب تو نيستيم -
105
00:14:32,497 --> 00:14:35,253
!توي خواب من هستين
106
00:14:44,312 --> 00:14:46,357
!احمق
چطوري در مورد فرش اشتباه كردي؟
107
00:14:46,357 --> 00:14:48,862
.تقصير من نبود -
.تو طراح خوابي -
108
00:14:48,862 --> 00:14:52,411
!نميدونستم اون ميخواد پرتش كنه روي فرش -
.كافيه -
109
00:14:53,497 --> 00:14:56,878
تو، اون ديگه چه کوفتي بود؟ -
.همه چيز تحت كنترله -
110
00:14:57,003 --> 00:14:58,631
!ولي نديدم که تحت کنترلت باشه
111
00:14:58,631 --> 00:15:02,472
.ما وقت اين حرفها رو نداريم
.من تو "كيوتو" پياده ميشم
112
00:15:02,597 --> 00:15:04,726
چرا؟
.ما هنوز مجبوريم تمام كوپه ها رو بررسي كنيم
113
00:15:04,726 --> 00:15:07,189
.من از قطار خوشم نمياد
...گوش كنين
114
00:15:07,314 --> 00:15:10,153
.هرکس راه خودش رو ميره
115
00:16:23,419 --> 00:16:25,632
بله؟ -
.سلام بابا -
116
00:16:25,757 --> 00:16:27,636
.سلام بابا
117
00:16:27,761 --> 00:16:31,268
هي بچه ها، سلام، حالتون چطوره؟
چيكار ميكنين؟
118
00:16:31,393 --> 00:16:33,522
خوبم -
.فكر كنم خوبم -
119
00:16:33,648 --> 00:16:41,997
خوبي؟ كي گفت خوبه، تو بودي "جيمز"؟ -
آره، كي برميگردي خونه، بابا؟ -
120
00:16:42,832 --> 00:16:45,504
،خب، نمي تونم بيام عزيزم
.نمي تونم
121
00:16:45,504 --> 00:16:49,052
براي يه مدت هم نيستش، يادت مياد؟ -
چرا؟ -
122
00:16:50,346 --> 00:16:54,605
بهتون گفتم، که بخاطر کارم پيشتون نيستم، درسته؟
123
00:16:55,106 --> 00:16:58,404
مادربزرگ ميگه تو هيچوقت برنميگردي
124
00:16:58,654 --> 00:17:03,538
فيليپا" تويي؟"
گوشي رو بده به مادربزرگ، ميشه؟
125
00:17:03,663 --> 00:17:06,753
.اون داره سرش رو تكون ميده
126
00:17:07,504 --> 00:17:10,469
.خب، اميدوار باشيم که اون داره در اين مورد اشتباه ميكنه
127
00:17:11,136 --> 00:17:14,100
.بابا -
بله "جيمز"؟ -
128
00:17:14,309 --> 00:17:16,731
مامان پيش توئه؟
129
00:17:18,609 --> 00:17:24,371
،جيمز" ما قبلا در اين مورد صحبت كرديم"
.مامان ديگه اينجا نيست
130
00:17:25,540 --> 00:17:27,835
كجاست؟
131
00:17:28,378 --> 00:17:31,050
بچهها، كافيه ديگه
.خداحافظي كنين
132
00:17:31,217 --> 00:17:34,557
گوش كنين، من چند تا هديه بوسيله
پدربزرگ براتون ميفرستم، باشه؟
133
00:17:34,682 --> 00:17:37,646
... شما هم خوب باشين، شما
134
00:17:45,870 --> 00:17:48,208
.هليكوپتر روي پشت بومه -
.بسيار خب -
135
00:17:55,639 --> 00:17:58,687
حالت خوبه؟ -
آره، خوبم؟ -
136
00:17:58,687 --> 00:18:01,985
چطور؟ -
.خب توي خواب "مال" يهو پيداش شد -
137
00:18:02,402 --> 00:18:04,823
،بابت پات متأسفم
.ديگه تكرار نميشه
138
00:18:04,823 --> 00:18:06,201
داره بدتر ميشه، مگه نه؟
139
00:18:06,243 --> 00:18:08,581
"فقط يه عذرخواهي گيرت مياد "آرتور
140
00:18:08,623 --> 00:18:11,377
نش" كجاست؟" -
هنوز پيداش نشده، ميخواي منتظر بمونيم؟ -
141
00:18:11,377 --> 00:18:14,717
نه، ما قرار بود 2 ساعت نقشه هاي اضافيمون رو
،براي "سايتو" توي شرکت "کوبول" مرور کنيم
142
00:18:14,717 --> 00:18:18,934
.ولي الان اونا مي دونن شکست خورديم
.وقتشه ناپديد بشيم
143
00:18:19,310 --> 00:18:22,023
كجا ميخواي بري؟ -
"بوينس آيرس" -
144
00:18:22,065 --> 00:18:25,572
شايد يه مدت دست از كار بكشم
.تا اوضاع آرومتر بشه
145
00:18:25,989 --> 00:18:27,952
تو چي؟ -
!امريكا، قربان -
146
00:18:28,077 --> 00:18:30,916
.سلام منم به اونجا برسون
147
00:18:35,883 --> 00:18:40,308
!اون شما رو فروختش
.اومد به شركتم و براي زندگيش التماس كرد
148
00:18:41,227 --> 00:18:45,026
.خب، منم رضايت و خرسندي رو بهتون پيشنهاد ميدم
149
00:18:47,322 --> 00:18:50,578
.من اينطوري به چيزي رسيدگي نمي کنم
150
00:19:01,891 --> 00:19:04,939
ميخواي باهاش چيكار كني؟ -
.هيچي -
151
00:19:05,524 --> 00:19:08,697
.اما نميتونم براي شركت "كوبول" صحبت كنم
152
00:19:22,556 --> 00:19:25,771
از ما چي ميخواي؟ -
"آغاز" -
153
00:19:27,399 --> 00:19:29,487
امکان داره؟ -
.البته كه نه -
154
00:19:29,487 --> 00:19:33,703
،اگه شما ميتونين يه فكر رو از ذهن کسي بدزدين
چرا نمي تونين يک فکر رو بجاش قرار بدين؟
155
00:19:33,828 --> 00:19:37,043
،باشه، من اينطوري يه ايده رو در ذهنت قرار ميدم
...بهت ميگم که
156
00:19:37,251 --> 00:19:38,797
"به فيل ها فكر نكن"
157
00:19:38,797 --> 00:19:40,633
تو به چي فكري ميكني؟ -
فيل؟ -
158
00:19:40,758 --> 00:19:44,140
،درسته، ولي اين فكر تو نيستش
.چون ميدوني كه من اين فكر رو بهت دادم
159
00:19:44,391 --> 00:19:47,480
.ذهن هرکس هميشه مي تونه رد پيدايش افکار رو بگيره
160
00:19:47,605 --> 00:19:50,903
.الهام واقعي قابل جعل کردن نيستش -
.اين حقيقت نداره -
161
00:19:53,199 --> 00:19:56,205
ميتوني اين كار رو بكني؟ -
داري يه انتخاب رو بهم پيشنهاد مي کني؟ -
162
00:19:56,747 --> 00:19:59,127
چون خودم ميتونم يه راهي براي
.كنار اومدن با "كوبول" پيدا كنم
163
00:19:59,253 --> 00:20:03,553
.احتياجي نيست که انتخابي انجام بدي -
.پس تصميم مي گيرم برم، قربان -
164
00:20:08,311 --> 00:20:11,693
.به خدمه هواپيما بگين كجا ميخواين برين
165
00:20:15,241 --> 00:20:17,162
"هي آقاي "كاب
166
00:20:19,332 --> 00:20:23,758
نظرت در مورد برگشتن به خونه چيه؟
...به امريكا
167
00:20:24,051 --> 00:20:27,557
پيش بچه هات؟ -
.نمي توني اين مشکل رو حل کني -
168
00:20:27,891 --> 00:20:30,980
!هيچكس نميتونه -
"درست مثل "آغاز -
169
00:20:31,105 --> 00:20:33,986
!كاب"، بيا"
170
00:20:36,449 --> 00:20:38,203
اين ايده اي كه ميگي چقدر پيچيدست؟
171
00:20:38,203 --> 00:20:40,624
.خيلي سادست -
...هيچ ايده اي وجود نداره -
172
00:20:40,749 --> 00:20:43,380
.وقتي بخواي اونو توي ذهن يه آدم ديگه قرار بدي
173
00:20:43,505 --> 00:20:46,969
.رقيب اصليم يه پيرمرد که مريضه و حال خوبي نداره
174
00:20:47,095 --> 00:20:51,478
پسرش به زودي، كنترل تمام
.شركتش رو به ارث ميبره
175
00:20:51,895 --> 00:20:55,611
ميخوام که اون تصميم بگيره
.امپراطوري پدرش رو منحل كنه
176
00:20:56,153 --> 00:21:00,120
.كاب"، ما بايد خودمون رو از اين قضيه بکشيم کنار" -
.صبر كن -
177
00:21:00,913 --> 00:21:06,090
،اگه اينكارو بكنم ... اگه حتي بتونم اينكارو كنم
.من به ضمانت احتياج دارم
178
00:21:06,257 --> 00:21:08,051
از كجا بدونم كه مي توني اينکارو انجام بدي؟
179
00:21:08,051 --> 00:21:09,972
،تو نميدوني
180
00:21:10,306 --> 00:21:16,651
!ولي ميتونم
پس ميخواي چشم بسته بهم اعتماد کني؟
181
00:21:17,111 --> 00:21:23,957
يا ميخواي تبديل به پيرمردي بشي که تمام
وجودش پيشمونيه و منتظره که در تنهايي بميره؟
182
00:21:26,963 --> 00:21:31,472
"افرادت رو جمع كن آقاي "كاب
.و اين دفعه افرادت رو با دقت بيشتري انتخاب كن
183
00:21:39,404 --> 00:21:42,702
ببين، مي دونم که چقدر
.دوست داري به خونه برگردي
184
00:21:44,038 --> 00:21:47,294
.ولي انجام اينکار امکان نداره -
.چرا، امکان داره -
185
00:21:48,004 --> 00:21:51,344
.فقط بايد به اندازه كافي در ذهنش نفوذ کنيم -
.تو كه اينو نميدوني -
186
00:21:52,178 --> 00:21:54,600
.قبلاً اين كارو انجام دادم
187
00:21:55,434 --> 00:21:58,232
با كي اين كارو انجام دادي؟
188
00:22:01,822 --> 00:22:04,661
چرا داريم به پاريس ميريم؟
189
00:22:05,412 --> 00:22:08,544
.به يه طراح جديد احتياج داريم
190
00:22:23,948 --> 00:22:26,954
تو هيچوقت از دفترت خوشت نميومد، درسته؟
191
00:22:27,914 --> 00:22:31,171
.توي اون اتاق جايي براي فكر كردن وجود نداره
192
00:22:32,631 --> 00:22:35,512
برات خطري نداره که اينجا اومدي؟
193
00:22:36,472 --> 00:22:40,521
استرداد مجرمين بين فرانسه و امريكا مثل يه
.كابوس كاغذبازي مي مونه، خودت كه ميدوني
194
00:22:40,646 --> 00:22:43,652
.فکر کنم در مورد پرونده تو شايد بتونن يه راهي پيدا بکنن
195
00:22:43,903 --> 00:22:48,579
ببين، اينو برات آوردم كه وقتي فرصت
.کردي پيش بچه هام رفتي، بهشون بدي
196
00:22:48,996 --> 00:22:51,585
به چيزي بيشتر از حيووناي
...اسباب بازي گاه و بيگاه نيازه
197
00:22:51,710 --> 00:22:54,423
.تا اون بچه هارو متقاعد بکني كه هنوز پدر دارن
198
00:22:54,548 --> 00:22:55,760
...من فقط دارم کاري رو انجام ميدم که مي دونم
199
00:22:55,843 --> 00:22:59,475
.خودت بهم ياد دادي -
.من هيچوقت بهت ياد ندادم كه يه دزد باشي -
200
00:22:59,517 --> 00:23:03,065
نه، تو به من ياد دادي كه ذهن مردم رو هدايت كنم
...ولي بعد از اتفاقي که افتاد
201
00:23:03,190 --> 00:23:07,323
اونا ميخواستن جلوي راههاي قانونيم
.رو بگيرن تا از اون مهارت استفاده کنن
202
00:23:11,873 --> 00:23:14,879
اينجا چيكار ميكني، "دام"؟
203
00:23:15,589 --> 00:23:17,802
فكر كنم يه راهي براي برگشتن
.به خونه پيدا كردم
204
00:23:18,177 --> 00:23:21,810
اين يه كار براي يه سري افراد
،خيلي خيلي قدرتمنده
205
00:23:22,269 --> 00:23:25,441
افرادي كه اعتقاد دارم ميتونن
.اتهاماتم رو بطور دائمي از بين ببرن
206
00:23:27,112 --> 00:23:31,662
.ولي به كمكت احتياج دارم -
تو اينجا اومدي تا يكي از بهترين و باهوشترين -
.شاگردام رو از راه بدر کني
207
00:23:32,455 --> 00:23:35,085
،خودت مي دوني که پيشنهادم چيه
.تو بايد بهشون اجازه بدي خودشون تصميم بگيرن
208
00:23:35,419 --> 00:23:39,385
پول؟ -
...فقط پول نيستش، خودت يادته. اين -
209
00:23:39,719 --> 00:23:43,977
اين براشون يه فرصتيه تا مدينه فاضله اي
.که هيچوقت وجود نداشته رو بسازن
210
00:23:43,977 --> 00:23:46,900
چيزهايي كه نمي تونست
.در دنياي واقعي وجود داشته باشه
211
00:23:47,526 --> 00:23:52,368
پس ازم ميخواي بهت اجازه بدم
يه نفر ديگه توي اين خيال پردازي به دنبالت بياد؟
212
00:23:52,619 --> 00:23:56,251
،اونها در واقع وارد خواب نميشن
... اونها فقط مراحل خواب رو طراحي مي کنن
213
00:23:56,418 --> 00:23:57,795
.و اونارو به كسي كه خواب ميبينه، ياد ميدن
.فقط همين
214
00:23:58,129 --> 00:24:01,344
.خب خودت اونو طراحي كن
215
00:24:02,262 --> 00:24:05,018
.مال" بهم اجازه نميده"
216
00:24:09,902 --> 00:24:14,202
"برگرد به واقعيت "دام
.خواهش ميكنم
217
00:24:14,620 --> 00:24:15,664
واقعيت؟
218
00:24:16,373 --> 00:24:20,966
اون بچه ها... نوههاي خودت، منتظره
.پدرشون هستن که به خونه برگرده
219
00:24:21,549 --> 00:24:26,893
براي اونا واقعيت اينه، و اين كار، اين آخرين كار
.منو پيش اونا برمي گردونه
220
00:24:27,018 --> 00:24:30,400
،اگه هر راه ديگه اي بلد بودم
.الان اينجا نايستاده بودم
221
00:24:33,614 --> 00:24:37,122
من يه طراح خواب به همون خوبي
.که خودم بودم ميخوام
222
00:24:40,962 --> 00:24:42,424
.من يه آدم بهتر برات دارم
223
00:24:42,424 --> 00:24:46,389
آريادني"؟"
224
00:24:46,597 --> 00:24:49,478
.ميخوام که با آقاي "كاب" آشنا بشي
225
00:24:49,478 --> 00:24:52,025
.از ملاقات با شما خوشبختم -
... اگه يه لحظه وقت داري -
226
00:24:52,025 --> 00:24:55,824
آقاي "كاب" يه پيشنهاد کار برات داره
.كه ميخواد دربارش باهات صحبت كنه
227
00:24:55,907 --> 00:24:58,580
يه جور مصاحبه براي کار هستش؟ -
.دقيقاً نه -
228
00:24:58,705 --> 00:25:02,921
.يه آزمايش برات دارم -
نميخواي اول درباره کار باهام صحبت کني؟ -
229
00:25:03,047 --> 00:25:05,885
،قبل از اينكه کار رو برات توضيح بدم
.بايد بدونم که از عهدش برمياي
230
00:25:05,885 --> 00:25:09,517
چرا؟ -
.چون اين كار كاملاً قانوني نيست -
231
00:25:12,982 --> 00:25:17,574
تو 2 دقيقه وقت داري كه يه پازل مارپيچ طراحي
.كني كه حل کردنش 1 دقيقه طول بکشه
232
00:25:18,660 --> 00:25:20,830
.وايسا
233
00:25:22,041 --> 00:25:24,087
.دوباره
234
00:25:25,715 --> 00:25:27,551
.وايسا
235
00:25:30,057 --> 00:25:33,230
.بايد بهتر از اينا انجام بدي
236
00:25:45,503 --> 00:25:48,134
.اين يکي بهتر بود
237
00:26:06,669 --> 00:26:11,219
دانشمندا ميگن كه ما فقط از قابليت واقعي يه نيمهي مغزمون
.استفاده ميكنيم. که اون مربوط به زمانيه که بيداريم
238
00:26:11,804 --> 00:26:14,684
،وقتي كه خوابيم
.ذهنمون تقريباً قادره هر كاري انجام بده
239
00:26:15,186 --> 00:26:17,440
مثل چي؟ -
،خب تصور کن كه داري يه ساختمون طراحي ميكني -
240
00:26:17,565 --> 00:26:19,903
.تو آگاهانه هر وجه و ظاهر اونو خلق مي کني
241
00:26:20,153 --> 00:26:23,534
ولي بعضي وقتها مثل اين مي مونه كه تقريباً خودش
.داره خودش رو ميسازه، مي فهمي منظورم چيه
242
00:26:23,619 --> 00:26:28,294
آره، مثل ِ... كشف كردن -
الهام واقعي، درسته؟ -
243
00:26:28,378 --> 00:26:32,636
...در خواب هم، ذهن ما دائماً اينكارو انجام ميده
244
00:26:32,761 --> 00:26:37,144
ما بطور همزمان در حال
.خلق و مشاهده دنيامون هستيم
245
00:26:37,144 --> 00:26:38,648
...ذهن ما بقدري خوب اين كار رو انجام ميده
246
00:26:38,689 --> 00:26:40,651
.كه ما اصلاً نمي دونيم چه اتفاقي داره ميفته
247
00:26:40,651 --> 00:26:43,698
اين بهمون اجازه ميده كه
.درست وارد وسط اين فرآيند بشيم
248
00:26:43,740 --> 00:26:46,204
چطوري؟ -
.بوسيله بعهده گرفتن بخش خلاقانه کار -
249
00:26:46,287 --> 00:26:50,211
اينجا جاييه كه بهت احتياج دارم
،تو دنياي خواب رو خلق مي کني
250
00:26:50,211 --> 00:26:52,716
.ما هم سوژه هامون رو وارد اون خواب مي کنيم
251
00:26:52,716 --> 00:26:55,346
و اونا هم با ضمير ناخودآگاهشون
.اونجا رو پُر مي کنن
252
00:26:55,471 --> 00:27:00,690
اصلاً چطور ميتونم جزئيات کافي تعيين کنم
تا کاري کنم که اونا احساس کنن اين واقعيته؟
253
00:27:00,732 --> 00:27:04,196
،خب، مادامي که در خواب هستيم
برامون احساس واقعي بودن دارن، درسته؟
254
00:27:04,489 --> 00:27:08,998
فقط وقتيکه از خواب بيدار ميشيم، تشخيص ميديم
.كه درواقع چقدر اون عجيب بوده
255
00:27:09,457 --> 00:27:14,300
بذار يه سوالي بپرسم، تو واقعاً هيچوقت
اولِ يه خواب رو بخاطر نمياري، درسته؟
256
00:27:14,383 --> 00:27:17,598
تو هميشه چشماتو باز کردي و خودت رو درست
.وسط چيزي که داره اتفاق ميوفته مي بيني
257
00:27:17,681 --> 00:27:20,854
.گمون کنم، آره -
خب ما چطوري به اينجا اومديم؟ -
258
00:27:20,854 --> 00:27:24,819
... خب ما الان از -
"بهش فكر كن "آريادني -
259
00:27:25,237 --> 00:27:28,535
چطور به اينجا اومدي؟
الان تو كجا هستي؟
260
00:27:32,710 --> 00:27:36,425
ما داريم خواب ميبينيم؟ -
"تو در واقع الان وسط کلاس آموزشيت هستي. "خواب ديدن -
261
00:27:36,550 --> 00:27:39,807
،و اين اولين درست در خواب ديدن مشترکه
.پس آروم باش
262
00:28:17,212 --> 00:28:19,800
... اگر اين فقط يه خوابه پس چرا داري جلوي صورتت
263
00:28:20,051 --> 00:28:22,973
اون هيچوقت فقط يه خواب نبود، درسته؟
...وقتي صورتت پر از خرده شيشه بشه
264
00:28:23,056 --> 00:28:25,937
.مثل جهنم برات درد داره
.وقتي بهش وارد بشي، احساس واقعي برات داره
265
00:28:26,271 --> 00:28:28,902
.که باعث توسعه و پيشرفت ارتش شد
...در طي اون زمان، اون يه برنامه تمريني
266
00:28:29,486 --> 00:28:32,575
براي سربازان بود تا با يکديگر تمرين تيراندازي و مبارزه
.بکنن و بعدش از خواب بيدار ميشدن
267
00:28:33,619 --> 00:28:35,414
طراح خواب چطور مي تونه درگير خواب بشه؟
268
00:28:35,956 --> 00:28:37,752
خب، يه نفر بايد خواب رو طراحي كنه، درسته؟
269
00:28:39,714 --> 00:28:42,427
چرا يه 5 دقيقه ديگه به ما وقت نميدي؟ -
پنج دقيقه؟ -
270
00:28:44,641 --> 00:28:46,895
.ما حداقل يه ساعت داشتيم باهم حرف ميزديم
271
00:28:46,937 --> 00:28:49,483
...در خواب عملكرد مغزت سريعتر ميشه، بنابراين
272
00:28:49,525 --> 00:28:52,155
پس بنظر ميرسه احساس مي کنيم
.زمان آرومتر سپري ميشه
273
00:28:52,697 --> 00:28:54,910
پنج دقيقه در دنياي واقعي تقريباً
.برابر يك ساعت در خواب هستش
274
00:28:56,622 --> 00:28:58,709
چرا نميريم ببينيم توي 5 دقيقه
چه كارهايي ميتوني انجام بدي؟
275
00:29:05,597 --> 00:29:08,478
.ما يه طرح اوليه داريم
...كتابفروشي، کافه
276
00:29:08,562 --> 00:29:10,022
.و تقريباً هرچيز ديگه اي اينجا وجود داره
277
00:29:10,147 --> 00:29:13,571
اون آدمها كي هستن؟ -
.تصويري از ضمير ناخودآگاهم هستن -
278
00:29:13,571 --> 00:29:16,118
ضمير ناخودآگاه تو؟ -
آره، يادت باشه تو كسي هستي -
.که بايد خواب رو طراحي کني
279
00:29:16,410 --> 00:29:20,083
،تو اين دنيا رو مي سازي، سوژه منم
.و ذهن منه که اينجا ساکن ميشه
280
00:29:20,209 --> 00:29:22,422
تو در واقع ميتوني
.با ضمير ناخودآگاه من صحبت كني
281
00:29:22,422 --> 00:29:24,801
اين يكي از راههاييه كه اطلاعات رو
.از يه سوژه استخراج مي كنيم
282
00:29:25,260 --> 00:29:28,308
ديگه چطور ميتوني اين كار رو بكني؟ -
... با خلق يه محل امن، مثل يه -
283
00:29:29,059 --> 00:29:31,063
.مثل يه شعبه بانك يا يه زندان
284
00:29:31,147 --> 00:29:33,776
ذهن بطور خودكار اون رو با اطلاعاتي كه
.سعي داره ازش محافظت كنه، پُر ميكنه
285
00:29:34,862 --> 00:29:37,367
مي فهمي؟ -
بعد وارد ميشي و اونو ميدزدي؟ -
286
00:29:38,076 --> 00:29:39,245
... خب
287
00:29:39,287 --> 00:29:45,049
من فكر ميكردم كه فضاي خواب بايد همش درباره
.ديدن باشه ولي ميبينم كه بيشتر در مورد احساس کردنه
288
00:29:45,549 --> 00:29:49,557
سؤال من اينه كه وقتي با قوانين فيزيكي
در بيوفتي، چه اتفاقي ميوفته؟
289
00:30:31,805 --> 00:30:34,644
اينجوري ميشه، درسته؟ -
.آره -
290
00:30:59,107 --> 00:31:01,153
چرا همه اونا بهم نگاه مي کنن؟
291
00:31:01,236 --> 00:31:04,786
چون ضمير ناخودآگاهم احساس ميكنه
.كه يه نفر ديگه اين دنيا رو خلق كرده
292
00:31:04,911 --> 00:31:07,374
،هر چه تغيير بيشتري ايجاد کني
...تصورات ذهني با سرعت بيشتري
293
00:31:07,415 --> 00:31:09,211
.شروع به همگرا شدن و توجه مي کنن
294
00:31:09,211 --> 00:31:12,175
توجه؟ -
.طبيعتِ وجود خارجيِ بيننده خواب رو احساس ميكنن -
295
00:31:12,801 --> 00:31:15,390
اونا مثل گلبولهاي سفيد خون هستن
.که با عفونت مبارزه مي کنن
296
00:31:15,473 --> 00:31:19,563
اونا بهمون حمله هم ميكنن؟ -
.نه، فقط به تو حمله ميكنن -
297
00:31:25,075 --> 00:31:27,997
اين عاليه، ولي دارم بهت ميگم اگه
... همينطوري به ايجاد تغييرات ادامه بدي
298
00:31:32,463 --> 00:31:35,136
خداي من. ميشه به ضمير ناخودآگاهت بگي
!زياد سخت نگيره
299
00:31:35,511 --> 00:31:38,017
اين ضمير ناخودآگاه منه
.يادته که من نميتونم كنترلش كنم
300
00:32:31,870 --> 00:32:33,289
.تحت تأثير قرار گرفتم
301
00:32:44,937 --> 00:32:48,527
،من اين پل رو ميشناسم
اينجا يه مکان ِواقعيه، درسته؟
302
00:32:48,610 --> 00:32:50,740
.آره، هر روز براي رفتن به دانشگاه از اينجا رد ميشم
303
00:32:50,865 --> 00:32:52,744
هرگز از خاطراتت يک مکان رو بازسازي نکن
304
00:32:53,161 --> 00:32:54,706
.هميشه مکان هاي جديد رو در تصورت بيار
305
00:32:54,831 --> 00:32:56,417
خب، بايد طرح اوليت رو از جاهايي که
ميشناسي ايجاد کني، مگه نه؟
306
00:32:56,543 --> 00:32:59,590
،فقط از جزئياتش استفاده كن
...مثل تير چراغ برق يا باجه تلفن
307
00:32:59,799 --> 00:33:01,427
.نه كل يه منطقه رو -
چرا اينکارو نکنم؟ -
308
00:33:01,719 --> 00:33:04,475
چون ساختن يه رؤيا براساس خاطراتت
...ساده ترين راه براي
309
00:33:04,475 --> 00:33:06,812
از دست دادن قدرت تشخيص
.حقيقت از خوابه
310
00:33:06,812 --> 00:33:08,148
اين همون اتفاقيه که برات افتاده؟
311
00:33:08,148 --> 00:33:10,360
گوش کن، اين قضيه هيچ ربطي به من نداره، فهميدي؟
312
00:33:10,653 --> 00:33:12,490
بخاطر همين به من براي طراحي خوابت احتياج داري؟
313
00:33:13,241 --> 00:33:15,579
!ولش کن
!برو عقب
314
00:33:15,579 --> 00:33:17,958
!برو عقب -
!"کاب" -
315
00:33:17,958 --> 00:33:19,462
!ولم كن
!بذار برم
316
00:33:19,462 --> 00:33:20,923
!"نه "مال -
!"کاب" -
317
00:33:21,256 --> 00:33:22,217
!"مال" -
!بيدارم كن -
318
00:33:22,802 --> 00:33:23,595
!"مال" -
!بيدارم كن -
319
00:33:23,678 --> 00:33:25,724
نه، نه -
!بيدارم كن -
320
00:33:25,808 --> 00:33:26,391
!مال"، نه"
321
00:33:27,895 --> 00:33:30,441
هي، هي، هي
.منو نگاه کن، حالت خوبه
322
00:33:30,691 --> 00:33:34,574
تو حالت خوبه -
چرا ... چرا از خواب بيدار نشدم؟ -
323
00:33:34,741 --> 00:33:38,582
،چون هنوز يکمي وقت مونده بود
...و تو نميتوني وسط يه خواب بيدار بشي
324
00:33:38,666 --> 00:33:39,626
!مگر اينكه بميري
325
00:33:39,751 --> 00:33:40,962
.توتم" رو بهم نشون بده" -
چي؟ -
326
00:33:41,629 --> 00:33:45,345
... توتم" اون يه چيز كوچيكه شخصيه" -
!"عجب ضمير ناخود آگاهي داشتي "کاب -
327
00:33:46,264 --> 00:33:49,353
!اون واقعاً زن جذاب واقعي بود -
.اوه، فهميدم. پس تو خانم "كاب" رو ملاقات كردي -
328
00:33:49,812 --> 00:33:52,066
اون زنش بود؟ -
..."آره. خب، ميگفتم "توتم -
329
00:33:52,526 --> 00:33:56,450
...تو به يه وسيله كوچيك احتياج داري
.چيزي كه هميشه همراهت باشه
330
00:33:56,491 --> 00:33:57,368
.و هيچكس ديگه چيزي ازش ندونه
331
00:33:57,410 --> 00:33:59,914
مثل يه سكه؟ -
.نه بايد يه چيز منحصر بفردتري باشه -
332
00:34:00,833 --> 00:34:03,004
.مثل اين طاس...
333
00:34:04,966 --> 00:34:08,014
.نميتونم اجازه بدم بهش دست بزني
.اگر بدم ديگه معني خودشو از دست ميده
334
00:34:08,097 --> 00:34:11,687
فقط من هستم، كه تعادل و وزن
.اين طاس مخصوص رو ميدونم
335
00:34:11,770 --> 00:34:14,109
،اينطوري، وقتي به "توتم" خودت نگاه کني
336
00:34:14,193 --> 00:34:16,489
ميفهمي كه بدون شك تو
.در خواب يه نفر ديگه نيستي
337
00:34:20,705 --> 00:34:25,005
نميدونم كه نمي توني ببيني چه اتفاقي
،داره ميوفته، يا اينكه فقط نميخواي ببيني
338
00:34:25,589 --> 00:34:28,470
ولي "كاب" يه سري مشکلات خيلي جدي داره
.كه داره سعي مي کنه درون خودش مخفي کنه
339
00:34:28,720 --> 00:34:32,353
من هم كسي نيستم كه بخوام ذهنم
.رو همينطوري در اختيار همچين كسي بذارم
340
00:34:38,572 --> 00:34:42,622
اون برمي گرده. هيچكس مثل اونو تابحال
.نديده بودم که به اين سرعت ياد بگيره
341
00:34:43,039 --> 00:34:46,128
،واقعيت ديگه براي اون کافي نيستش
...و وقتي که برگشت
342
00:34:47,924 --> 00:34:50,303
اگر برگشتش، ازش درخواست مي کني
.که پازل مارپيچ رو بسازه
343
00:34:50,345 --> 00:34:52,391
تو ميخواي کجا بري؟ -
.بايد برم "ايمز" رو ببينم -
344
00:34:53,017 --> 00:34:56,232
"ايمز"؟ نه، اون توي "مومباساست"
.اونجا پر از افراد "کوبول" هستش
345
00:34:56,482 --> 00:34:59,195
.اين يه ريسک ضروري که بايد بکنيم -
.کلي دزد خوب ديگه هم در دسترسمون هست -
346
00:34:59,655 --> 00:35:03,830
،ما فقط به يه دزد احتياج نداريم
.ما يه جاعل (جاعل چهره) ميخوايم
347
00:35:12,053 --> 00:35:14,517
هرچقدر هم که اونا رو به هم بمالي
!باز هم برات بچه نميذارن
348
00:35:15,477 --> 00:35:18,232
.تو که نمي دوني -
.بذار يه نوشيدني برات بگيرم -
349
00:35:21,655 --> 00:35:22,449
!تو مي خري
350
00:35:29,588 --> 00:35:31,549
!هنوزم املات پيشرفت نکرده -
.امتحان كن -
351
00:35:31,634 --> 00:35:33,553
دستخطت چطوره؟
352
00:35:33,971 --> 00:35:35,390
!توي شهر بهترينه -
.خوبه -
353
00:35:35,474 --> 00:35:37,061
.خيلي ممنون
354
00:35:37,603 --> 00:35:38,563
"آغاز"
(آغاز ايده)
355
00:35:39,148 --> 00:35:42,738
حالا قبل از اينكه به خودت
...زحمت بدي و بگي غيرممکنه
356
00:35:43,113 --> 00:35:45,911
،نه اون کاملاً ممکنه
.ولي فوق العاده مشکله
357
00:35:46,286 --> 00:35:49,751
.جالبه -
.چون "آرتور" هميشه بهم ميگه كه غيرممکنه -
358
00:35:50,419 --> 00:35:52,840
..."اوه..."آرتور
تو هنوزم باهاش کار مي کني؟
359
00:35:53,007 --> 00:35:56,890
.اون تو كاري كه انجام ميده خيلي خوبه -
.اوه، اون بهترينه، ولي تخيل نداره -
360
00:35:56,932 --> 00:35:57,809
.مثل تو نيستش
361
00:35:58,268 --> 00:36:00,690
گوش کن، اگر ميخواي "آغاز ايده" رو روي
.کسي انجام بدي به تخيل احتياج داري
362
00:36:01,232 --> 00:36:04,572
،بذار يه چيزي ازت بپرسم
تو قبلاً اين كارو كردي؟
363
00:36:05,198 --> 00:36:08,746
ما سعي كرديم، ايده رو هم در جاي
.خودش گذاشتيم ولي نتيجه نداد
364
00:36:08,830 --> 00:36:11,502
به اندازه كافي ايده رو در عمق ذهن قرار ندادي؟ -
.نه، موضوع فقط عمق ذهن نيست -
365
00:36:12,044 --> 00:36:15,426
براي اينکه اون ايده به صورت طبيعي
...در ذهن سوژتون رشد کنه
366
00:36:15,467 --> 00:36:17,597
.تو به ساده ترين حالت اون ايده احتياج داري
.ذهن انسان خيلي زيرکه
367
00:36:17,931 --> 00:36:21,061
خب اين ايده اي كه ميخواي
در ذهن سوژتون قرار بدي چيه؟
368
00:36:21,479 --> 00:36:24,944
،ما ميخوام که وارث يه شركت بزرگ
.امپراطوري پدرش رو منحل كنه
369
00:36:25,529 --> 00:36:29,411
خب، ميبيني که در اينجا انگيزه هاي مختلف سياسي و
اهداف ضدانحصاري وجود داره که مي توني ازشون استفاده کني
370
00:36:30,204 --> 00:36:34,087
و تمام اين مسائل واقعاً به ميزان
.احساس تعصب سوژت بستگي داره
371
00:36:34,588 --> 00:36:37,886
و كاري كه بايد بكني اينه كه
.با مقدماتي ترين اصول شروع بكني
372
00:36:38,136 --> 00:36:41,644
و اون چي هستش؟ -
.ارتباطش با پدرش -
373
00:36:44,315 --> 00:36:46,277
دارو ساز دارين؟ -
.نه، هنوز نه -
374
00:36:46,277 --> 00:36:53,040
"خب، يه نفر اينجاست به اسم "يوسف
.كه تركيبات داروئي مخصوص خودش رو درست ميكنه
375
00:36:53,123 --> 00:36:55,461
کي ميخواي منو ببري پيشش؟ -
.به محض اينکه اون کساني که دنبالت هستن رو گم کردي -
376
00:36:56,213 --> 00:36:58,550
.اونايي که کنار بار ايستادن -
.آدمهاي شرکت "کوبول" هستن -
377
00:36:59,094 --> 00:37:01,556
جايزهاي كه براي سرم گذاشتن چقدره؟
منو زنده ميخوان يا مرده؟
378
00:37:01,848 --> 00:37:03,978
يادم نمياد. بذار ببينيم خودشون
!شروع به تيراندازي مي کنن يا نه
379
00:37:04,646 --> 00:37:07,275
تو برو جلوشون رو بگير. منم تا نيم ساعت
.ديگه دم پله هاي اينجا مي بينمت
380
00:37:08,319 --> 00:37:10,992
برميگردي همينجا؟ -
.اينجا آخرين جاييه كه بهش مشکوک ميشن -
381
00:37:12,787 --> 00:37:13,371
.بسيار خب
382
00:37:15,458 --> 00:37:19,007
فردي"! "فردي سايمون"؟"
خداي من! خودتي، درسته؟
383
00:37:20,385 --> 00:37:23,265
كي؟ -
!نه اون نيستي -
384
00:37:23,599 --> 00:37:25,477
تو كه ديگه الان خواب نميبيني، ميبيني؟
385
00:37:43,721 --> 00:37:45,433
!برين کنار
386
00:38:03,510 --> 00:38:06,849
.نه، يه قهوه ميخوام
.يه قهوه
387
00:38:20,710 --> 00:38:21,712
.يه قهوه بيار
388
00:39:17,527 --> 00:39:18,822
منتظر ماشين بودي، آقاي "كاب"؟
389
00:39:20,699 --> 00:39:23,956
تو توي "مومباسا" چيكار ميكني؟ -
.بايد از سرمايهگذاريم محافظت مي کردم -
390
00:39:27,380 --> 00:39:29,551
پس اينطوري کسايي که دنبالتن رو گم مي کني؟
391
00:39:29,592 --> 00:39:30,970
!اين (سايتو) يه دُم ديگه ست
392
00:39:39,987 --> 00:39:41,114
.كاب" گفت که برميگردي"
393
00:39:42,909 --> 00:39:46,040
...سعي كردم كه برنگردم، ولي -
!ولي هيچ چيز ديگه اي مثل اون وجود نداره -
394
00:39:46,541 --> 00:39:50,382
!اون فقط ... خلقت نابه
395
00:39:51,176 --> 00:39:54,055
پس ميشه بريم يه نگاهي
به چندتا ساختار متناقض بندازيم؟
396
00:39:54,139 --> 00:39:55,434
...اگه بخواي سه مرحله كامل ِخواب رو بسازي
397
00:39:55,434 --> 00:39:57,521
.تو بايد تو چندتا از اين حقه ها استاد بشي
398
00:39:57,563 --> 00:40:00,651
.معذرت ميخوام -
چه جور حقه هايي؟ -
399
00:40:01,028 --> 00:40:04,034
در خواب تو ميتوني ساختار معماري رو
.فريب بدي و اشکال غيرممکن بسازي
400
00:40:04,701 --> 00:40:08,626
كه بهت اجازه ميده حلقههاي بسته
.ايجاد کني مثل پله هاي بي پايان
401
00:40:09,043 --> 00:40:10,880
.يا راه پله بي پايان
402
00:40:13,719 --> 00:40:17,059
مي بيني؟
403
00:40:20,106 --> 00:40:25,575
تناقض. پس با حلقههاي بسته اينجوري ميتوني مرزهاي
.خوابي رو كه خلق مي کني مخفي نگه داري
404
00:40:25,742 --> 00:40:28,163
هرکدوم از اين مراحل خواب چقدر بايد بزرگ باشه؟
405
00:40:28,497 --> 00:40:31,336
،مي تونه هراندازه باشه
.از يه طبقه ساختمون تا كل يک شهر
406
00:40:31,336 --> 00:40:33,173
...ولي بايد به اندازه کافي پيچيده باشه
407
00:40:33,507 --> 00:40:34,884
.تا بتونيم از تصاوير ذهني مخفي بشيم
408
00:40:34,926 --> 00:40:36,471
مثل يه پازل مارپيچ؟ -
.درسته...مارپيچ -
409
00:40:36,847 --> 00:40:39,017
...و حتي بهتر از مارپيچ -
...در اينصورت ما وقت بيشتري داريم -
410
00:40:39,059 --> 00:40:41,648
قبل از اينکه تصاوير ذهني بتونن ما رو بگيرن؟ -
.دقيقاً -
411
00:40:43,025 --> 00:40:44,820
.ضمير ناخودآگاه من که بنظر ميرسه که آروم باشه
412
00:40:44,946 --> 00:40:46,198
.صبرکن تا حالت بدش رو هم ببيني
413
00:40:46,991 --> 00:40:49,329
هيچكس دوست نداره احساس کنه
.كه يكي ديگه داره در ذهنش پرسه ميزنه
414
00:40:49,955 --> 00:40:51,792
كاب" ديگه نميتونه خواب رو طراحي کنه، درسته؟"
415
00:40:53,461 --> 00:40:55,591
نميدونم ميتونه يا نه
.ولي ديگه اينکارو نميكنه
416
00:40:55,967 --> 00:40:58,305
اون فکر ميکنه که اگر طرح خواب
.رو ندونه امنيتش بيشتره
417
00:40:58,430 --> 00:41:00,350
چرا؟ -
.دليلش رو بهم نميگه -
418
00:41:00,350 --> 00:41:02,104
.ولي فکر کنم بخاطر "مال" هستش
419
00:41:02,563 --> 00:41:04,650
همسر سابقش؟ -
...نه، اون همسر سابقش نيست -
420
00:41:04,734 --> 00:41:07,197
يعني اونا هنوز باهم هستن؟ -
...نه، اون -
421
00:41:08,658 --> 00:41:10,203
.اون مرده
422
00:41:12,123 --> 00:41:14,878
،چيزي که تو اونجا ديدي
.فقط يه تصوير ذهني از "مال" بود
423
00:41:19,053 --> 00:41:22,351
اون توي زندگي واقعيش چطوري بود؟ -
.دوست داشتني بود -
424
00:41:26,400 --> 00:41:28,696
شما دنبال داروساز هستين؟ -
.آره -
425
00:41:28,905 --> 00:41:30,659
تا براي کاري که ميخواين انجام بدين يه ترکيب بسازه؟
426
00:41:31,327 --> 00:41:35,752
.و باهامون وارد خواب بشه -
"نه، من به ندرت وارد خواب ميشم، آقاي "کاب -
427
00:41:36,002 --> 00:41:39,802
ما اونجا بهت احتياج داريم تا براساس
.نيازمون ترکيب رو بهمون بگي
428
00:41:40,135 --> 00:41:42,223
و اون چيه؟ -
.عمق زياد -
429
00:41:42,223 --> 00:41:44,852
يه خواب در خواب ديگه؟
دو مرحله؟
430
00:41:47,733 --> 00:41:49,194
.سه مرحله
431
00:41:49,236 --> 00:41:53,119
غيرممکنه. همون يه خواب در خواب ديگه
.خيلي ناپايداره
432
00:41:53,160 --> 00:41:59,923
.امكانپذيره، تو فقط بايد داروي بيهوشي داشته باشي -
!اونم يه داروي بيهوشي قوي -
433
00:42:01,885 --> 00:42:03,639
اعضاي تيمتون چند نفره؟ -
.پنج -
434
00:42:04,432 --> 00:42:05,017
.شش نفر
435
00:42:06,269 --> 00:42:11,029
تنها روشي که ميتونم بفهمم شما
.اون کارو انجام دادين، اينه كه باهاتون باشم
436
00:42:11,237 --> 00:42:14,075
توي همچين کاري جايي براي
!"توريست ها نيست، آقاي "سايتو
437
00:42:14,200 --> 00:42:16,330
.ايندفعه، بنظر مياد که هستش
438
00:42:17,875 --> 00:42:21,214
،اين رو فكر كنم براي شروع خوب باشه
.من هرروز ازش استفاده ميكنم
439
00:42:21,841 --> 00:42:23,929
براي چه كاري؟ -
.بياين تا بهتون نشون بدم -
440
00:42:28,102 --> 00:42:33,697
!البته شايد دلتون نخواد که اونو ببينين -
.بعد از شما -
441
00:42:42,756 --> 00:42:46,847
...شش، ده، دوازده نفر
!همه به دستگاه وصلن، حيوون لعنتي
442
00:42:46,889 --> 00:42:48,433
اونا هرروز به اينجا ميان
.تا خواب هاشون رو به اشتراک بذارن
443
00:42:51,564 --> 00:42:53,443
مي بيني؟
.خيلي پايداره
444
00:42:59,998 --> 00:43:03,629
اونا براي چه مدتي در خواب هستن؟ -
.سه الي چهار ساعت، در هرروز -
445
00:43:03,629 --> 00:43:06,719
و زمان خوابشون چقدره؟ -
...با اين تركيب؟ -
446
00:43:06,719 --> 00:43:10,351
.حدود 40 ساعت براي هرکدومشون در هرروز -
چرا اونا همچين کاري رو مي کنن؟ -
447
00:43:10,435 --> 00:43:11,478
"بهش بگو آقاي "كاب
448
00:43:13,440 --> 00:43:16,947
بعد از مدتي اينکار تبديل به تنها راهي ميشه
.که مي توني خواب ببيني
449
00:43:16,989 --> 00:43:19,160
تو هنوزم مي توني خواب ببيني، آقاي "كاب"؟
450
00:43:19,160 --> 00:43:22,040
اونا هر روز براي خوابيدن ميان اينجا؟ -
...نه -
451
00:43:23,960 --> 00:43:30,264
،اونا ميان اينجا تا از خواب بيدار بشن
!براي اونا رؤيا، تبديل به واقعيت شده
452
00:43:32,310 --> 00:43:34,898
تو کي هستي که بخواي غير از اين بگي، ها؟
453
00:43:36,860 --> 00:43:38,196
.ببينم چيکار مي توني بکني
454
00:43:49,968 --> 00:43:52,808
...تو ميدوني چطور منو پيدا كني
455
00:43:53,768 --> 00:43:56,022
...تو ميدوني که چيكار بايد بكني
456
00:44:00,907 --> 00:44:02,243
به اندازه کافي سريع بود، نه؟
457
00:44:17,522 --> 00:44:19,860
حالت خوبه، آقاي "كاب"؟
458
00:44:20,903 --> 00:44:23,993
.آره، آره، خوبم
459
00:44:33,093 --> 00:44:37,185
رابرت فيشر"، وارث كمپاني هاي
"زنجيره اي انرژي "فيشر- مارو
460
00:44:37,226 --> 00:44:39,147
مشكلت با اين آقاي "فيشر" چيه؟
461
00:44:39,189 --> 00:44:41,276
.اين ارتباطي به كار ِتو نداره
462
00:44:41,318 --> 00:44:45,201
.آقاي "سايتو"، اين يه کار جاسوسي عادي نيستش
463
00:44:45,826 --> 00:44:50,753
تو ازمون "آغاز" يه ايده رو ميخواي. اميدوارم که
.اهميت اين درخواستتون رو هم بدونين
464
00:44:51,463 --> 00:44:55,261
بذر ايده اي كه ما در ذهن اين مرد ميكاريم
.رشد مي کنه و تبديل به يه فكر ميشه
465
00:44:55,303 --> 00:44:58,476
،اين فکر براي اون معني پيدا خواهد کرد
... و ممكنه باعث تغيير
466
00:44:59,395 --> 00:45:01,440
.و ممكنه باعث تغيير هر چيزي در مورد اون آدم بشه
467
00:45:01,482 --> 00:45:05,406
ما آخرين کمپاني بين اونا و
.سلطه كاملشون بر كليه منابع انرژي هستيم
468
00:45:05,865 --> 00:45:10,374
،ما ديگه نميتونيم باهاشون رقابت كنيم
... به زودي، اونا کنترل تأمين انرژي
469
00:45:10,416 --> 00:45:14,257
.نيمي از دنيا رو بدستشون مي گيرن
.در واقع، اونا تبديل به يه ابرقدرت جديد ميشن
470
00:45:15,717 --> 00:45:18,807
.دنيا احتياج داره كه "رابرت فيشر" طرز فكرشو تغيير بده
471
00:45:19,224 --> 00:45:23,984
.اينجا جاييه كه ما وارد ميشيم
رابطه "رابرت فيشر" با پدرش چطوره؟
472
00:45:24,276 --> 00:45:27,282
شايعاتي هست كه ميگه
.رابطه کاملاً پيچيده اي باهم دارن
473
00:45:27,407 --> 00:45:29,953
ولي ما نميتونيم فقط براساس شايعات كار كنيم، ميتونيم؟
474
00:45:29,995 --> 00:45:35,088
ميتوني كاري كني كه به اين مرد دسترسي پيدا کنم؟
...براونينگ"، مرد دست راست "فيشر" بزرگ"
475
00:45:35,715 --> 00:45:37,301
.و پدرخوانده "فيشر" كوچك
476
00:45:37,342 --> 00:45:40,807
،اگه بتوني به منابع درستش دست پيدا بكني
.بايد ممكن باشه
477
00:45:40,975 --> 00:45:44,982
،منابع چيزي هستش که در تخصص منه
"آقاي "سايتو
478
00:45:46,026 --> 00:45:49,449
،بنظر نميرسه که اينجا توافقي ايجاد شده
!ترتيبشون رو بدين
479
00:45:49,491 --> 00:45:53,582
"آقاي "براونينگ"، سياست "موريس فيشر
.هميشه بر اين بوده که از مرافعه قضايي اجتناب بشه
480
00:45:58,132 --> 00:46:01,431
بنظرت بايد اين نگرانيت رو
مستقيماً به "موريس" انتقال بدم؟
481
00:46:01,890 --> 00:46:05,230
.فكر نميكنم اينکار لازم باشه -
.نه، نه، نه فكر ميكنم كه بايد اينکارو بکنم -
482
00:46:27,356 --> 00:46:32,115
حالش چطوره؟
... اگه ضروري نبود مزاحمش نميشدم ولي
483
00:46:32,448 --> 00:46:37,834
...رابرت"، مگه بهت نگفته بودم كه خارج شهر بمون"
!صبر كن، كاريو كه گفتم بكن
484
00:46:37,917 --> 00:46:38,919
"نه، نبايد حرف بزنين آقاي "فيشر
485
00:46:39,379 --> 00:46:42,468
!کاريو که گفتم ادامه بده
486
00:46:42,719 --> 00:46:46,517
...هيچوقت
.هيچوقت چيزيو که ازت خواستم نمي فرستي
487
00:46:46,559 --> 00:46:48,981
!شهرو ترك كن
488
00:46:51,319 --> 00:46:53,156
!وحشتناكه
489
00:46:55,619 --> 00:46:58,666
.بايد جزو خاطرات خوبش باشه
490
00:46:59,292 --> 00:47:03,509
،من اينو كنار تختش گذاشتم
!اون اصلاً بهش توجه نکرد
491
00:47:04,135 --> 00:47:10,356
..."رابرت"
.ما بايد در مورد توانايي وکلامون صحبت کنيم
492
00:47:10,397 --> 00:47:11,816
.مي دونم که الان برات سخته -
"الان نه، عمو "پيتر-
493
00:47:11,900 --> 00:47:13,654
... ولي ضروريه كه شروع کنيم به
494
00:47:17,870 --> 00:47:19,915
!لاشخورها دورشون جمع شدن
495
00:47:20,083 --> 00:47:23,256
هرچقدر که "موريس فيشر" حالش بدتر ميشه
.پيتر براونينگ" قدرتمندش بيشتر ميشه"
496
00:47:24,257 --> 00:47:26,595
من فرصت زيادي داشتم
...تا "براونينگ" رو زير نظر بگيرم
497
00:47:27,304 --> 00:47:31,688
حضور فيزيکيش، اخلاق و رفتارش
.و خيلي چيزهاي ديگه رو بررسي کردم
498
00:47:31,729 --> 00:47:35,070
حالا، در اولين مرحله از خواب
.مي تونم خودمو به جاي "براونينگ" جا بزنم
499
00:47:35,696 --> 00:47:39,119
.و ايدههايي رو به ذهن خودآگاه فيشر پيشنهاد ميدم
500
00:47:39,202 --> 00:47:41,708
و بعدش، وقتي ما اونو
...به يه مرحله عميق تر از خواب ببريم
501
00:47:41,875 --> 00:47:45,172
تصويري که اون از "براونينگ" براي خودش ساخته
.بايد، بايد با خود "فيشر" برخورد کنه
502
00:47:45,214 --> 00:47:48,304
.پس "فيشر" خودش به خودش اين ايده رو ميده -
.دقيقاً -
503
00:47:48,721 --> 00:47:51,226
.تنها اينطوري اين ايده به ذهنش وارد خواهد شد
.فيشر" بايد ببينه که خودش اين ايده رو ايجاد کرده"
504
00:47:51,310 --> 00:47:54,273
!ايمز"، من تحت تاثير قرار گرفتم"
505
00:47:55,108 --> 00:47:58,531
مثل هميشه اعترافاتت برام همانند
.قدرداني مي مونه "آرتور"، متشکرم
506
00:48:19,697 --> 00:48:21,910
ميخواستي خودت تنهايي وارد خواب بشي؟
507
00:48:21,952 --> 00:48:24,916
... نه، نه، من فقط
.داشتم يه سري آزمايش مي کردم
508
00:48:25,751 --> 00:48:28,047
.نمي دونستم کسي اينجا هست
509
00:48:28,130 --> 00:48:32,138
.آره، راستش منم داشتم روي "توتم" خودم كار ميكردم -
.بيا، بذار ببينمش -
510
00:48:34,100 --> 00:48:35,520
پس اينم ياد گرفتي، ها؟
511
00:48:35,561 --> 00:48:38,734
!واقعاً يه راه حلي زيبا براي حفظ ردي از واقعيته
512
00:48:39,861 --> 00:48:43,576
اين ايده تو بودش؟ -
.نه اين... در واقع ايده "مال" بودش -
513
00:48:43,576 --> 00:48:49,087
.اين... اين متعلق به اون بود
.اگر در خواب بچرخونيش هيچوقت از حرکت نمي ايسته
514
00:48:49,087 --> 00:48:52,552
... فقط همينطور
.ميچرخه و ميچرخه
515
00:48:53,554 --> 00:48:59,107
آرتور" بهم گفت كه اون فوت کرده" -
کار پازل ها چطور پيش ميره؟ -
516
00:48:59,566 --> 00:49:02,822
هر مرحله، مربوط به قسمتي از
...ضمير ناخودآگاه سوژه ميشه
517
00:49:02,864 --> 00:49:04,325
.كه ما سعي داريم بهش دسترسي پيدا کنيم
518
00:49:04,366 --> 00:49:09,460
.بنابراين، پايين ترين مرحله بيمارستانه
.كه "فيشر" پدرش رو به اونجا خواهد برد
519
00:49:09,710 --> 00:49:12,966
.راستش من يه سوال درباره اين طرح داشتم
520
00:49:13,008 --> 00:49:17,183
.نه، نه، نه، جزئيات رو به من نشون نده
.فقط طراح خواب بايد جزئيات رو بدونه
521
00:49:18,226 --> 00:49:19,312
چرا اون اينقدر مهمه؟
522
00:49:19,647 --> 00:49:21,441
براي حالتيه که يکي از ما
...تصاوير ذهنيش رو وارد خواب بکنه
523
00:49:21,483 --> 00:49:23,863
.بخاطر همين نميخوايم که جزئيات پازل رو بدونه
524
00:49:24,822 --> 00:49:27,745
!منظورت حالتيه که تو "مال" رو وارد خواب کني ديگه
525
00:49:27,953 --> 00:49:31,795
تو نمي توني اونو خارج از خواب نگه داري، درسته؟ -
.درسته -
526
00:49:32,212 --> 00:49:35,928
تو نمي تونستي خواب رو بسازي
!چون اگر تو مارپيچ رو بلد باشي، پس اونم بلده
527
00:49:36,512 --> 00:49:38,892
.که ممکنه اون کل عمليات رو به خطر بندازه
528
00:49:38,892 --> 00:49:41,188
کاب"...بقيه هم اينو مي دونن؟" -
.نه، نه، نمي دونن -
529
00:49:41,647 --> 00:49:43,651
،اگر اوضاع از اين بدتر بشه
.بايد بهشون اخطار بدي
530
00:49:43,734 --> 00:49:46,364
.هيچكس نگفته که اوضاع داره بدتر ميشه
531
00:49:46,740 --> 00:49:50,122
،من بايد برگردم خونه
.اين تمام چيزيه كه الان برام مهمه
532
00:49:51,416 --> 00:49:58,805
چرا نميتوني به خونه برگردي؟ -
.چون اونا فکر مي کنن که من "مال" رو کشتم -
533
00:50:01,978 --> 00:50:04,232
!ممنونم -
براي چي؟ -
534
00:50:04,482 --> 00:50:06,611
!چون نپرسيدي اينکارو کردم يا نه
535
00:50:06,695 --> 00:50:09,242
"من امپراتوري پدرم رو از هم مي پاشونم"
536
00:50:09,242 --> 00:50:13,082
خب واضحه که اين ايده ايه
.که خود "رابرت" هم اونو رد خواهد کرد
537
00:50:13,542 --> 00:50:16,505
بخاطر همين ما بايد اين ايده رو
.در عمق ضمير ناخودآگاهش قرار بديم
538
00:50:16,590 --> 00:50:20,346
،ضمير ناخودآگاه بوسيله احساسات تحريك ميشه
نه با دليل و برهان، درسته؟
539
00:50:20,430 --> 00:50:23,770
ما بايد يه راهي پيدا كنيم
.تا اينو به يه مفهوم احساسي برگردونيم
540
00:50:23,895 --> 00:50:26,149
چطور ميخواي يه طرح تجاري
رو به يه مفهوم احساسي تبديل كني؟
541
00:50:26,191 --> 00:50:26,692
موريس و رابرت. دو نسل ازخانواده فيشر>
<با دو روش كاملاً متفاوت مديريتي
542
00:50:26,734 --> 00:50:28,195
اين چيزيه كه ما اينجا اومديم تا پيداش کنيم، درسته؟
543
00:50:28,195 --> 00:50:31,702
الانم، رابطه "رابرت" با پدرش رو
.ميشه حداقل پرتنش بدونيم
544
00:50:31,994 --> 00:50:33,205
.اونو نمي تونم بخاطر بيارم
545
00:50:33,246 --> 00:50:36,920
چون پيشنهاد منحل کردن کمپاني پدرش براي اون
.مثل فحش دادن به اون پيرمرد مي مونه
546
00:50:37,088 --> 00:50:38,632
...نه، چون فكر ميكنم احساسات مثبت
547
00:50:38,799 --> 00:50:40,803
.هميشه بر احساسات منفي غلبه مي کنه
548
00:50:40,886 --> 00:50:43,850
همه ما در مورد صلح و آشتي
.و آرامش بعد از اظهار احساسات شنيديم
549
00:50:44,894 --> 00:50:48,484
،ما ميخوايم كه "رابرت فيشر"، نسبت به همه اين برنامه
.يه واكنش احساسي مثبت داشته باشه
550
00:50:48,526 --> 00:50:50,530
...خب ما اينو امتحان مي كنيم
551
00:50:50,530 --> 00:50:55,415
پدرم اينو قبول داره كه من ميخوام راه خودمو"
"ايجاد کنم نه اينكه دنباله روي اون باشم
552
00:50:55,873 --> 00:50:58,253
.اون شايد جواب بده -
شايد؟ -
553
00:50:58,754 --> 00:51:00,716
.ما به چيزي بهتر از "شايد" احتياج داريم
554
00:51:00,758 --> 00:51:02,302
!"از شرکت کردنت در بحث ممنونم، "آرتور
555
00:51:02,469 --> 00:51:05,392
معذرت ميخوام كه انتظار
"يه چيز اختصاصي تر رو داشتم، "ايمز
556
00:51:05,559 --> 00:51:09,065
اختصاصي تر؟ -
.آغاز" ايده ارتباطي با مخصوص بودن ايده نداره" -
557
00:51:09,107 --> 00:51:12,363
،وقتي كه وارد ذهنش شديم
.بايد روي چيزي كه پيدا ميكنيم كار كنيم
558
00:51:13,867 --> 00:51:17,540
در مرحله بالايي
.ما ارتباط "فيشر" رو با پدرش آغاز مي کنيم
559
00:51:17,623 --> 00:51:20,921
:و ميگيم
"من دنباله روي راه پدرم نخواهم بود"
560
00:51:21,005 --> 00:51:25,639
:و در مرحله پايين تر اين فكر رو به خوردش ميديم
"من چيزي رو براي خودم خلق خواهم کرد"
(شرکتي براي خودم مي سازم)
561
00:51:26,348 --> 00:51:28,771
،و وقتي که به پايين ترين مرحله رسيديم
:ما سلاح بزرگمون رو آشکار مي کنيم
562
00:51:28,771 --> 00:51:31,233
"پدرم نميخواد كه من مثل اون باشم" -
.دقيقاً -
563
00:51:32,444 --> 00:51:36,619
،وقتي به سه مرحله پايين تر بريم
.خواب با كوچكترين اختلالي از هم مي پاشه
564
00:51:36,786 --> 00:51:38,246
،داروي بيهوشي
565
00:51:38,288 --> 00:51:41,503
براي اينکه خوابي پايدار داشته باشيم
...و بتونيم هر 3 مرحله از خواب رو ايجاد کنيم
566
00:51:41,544 --> 00:51:44,467
بايد يه تركيب بسيار قوي
.از داروي بيهوشي داشته باشيم
567
00:51:56,699 --> 00:51:57,827
.شب بخير
568
00:51:58,619 --> 00:52:00,373
،تركيبي كه براي ايجاد اشتراک گذاشتن خواب بکار ميره
569
00:52:00,414 --> 00:52:02,252
.ارتباط بسيار بي نقصي بين افراد در خواب ايجاد ميكنه
570
00:52:02,335 --> 00:52:04,965
.علاوه بر اين، درواقع بر فعاليت مغزي رو سرعت ميده
571
00:52:04,965 --> 00:52:07,344
،به عبارت ديگه
.در هر مرحله بهمون وقت بيشتري ميده
572
00:52:07,427 --> 00:52:10,392
،فعاليت مغز در حالت خواب
.حدود 20 برابر بيشتر از حالت عادي يا بيداريه
573
00:52:10,600 --> 00:52:13,983
،وقتيکه از يه خواب وارد خواب ديگه بشي
.اثر داروها باهم ترکيب ميشه
574
00:52:14,066 --> 00:52:17,906
... در سه مرحله خواب، 10 ساعت خواب ميشه -
!ببخشيد، رياضي من هيچوقت خوب نبوده -
575
00:52:17,906 --> 00:52:22,039
زمانش چقدر ميشه؟ -
...در مرحله اول ميشه 1 هفته -
576
00:52:22,206 --> 00:52:25,754
،براي مرحله دوم ميشه 6 ماه
... و براي مرحله سوم
577
00:52:25,797 --> 00:52:27,884
!ده سال ميشه
578
00:52:29,554 --> 00:52:32,477
كي ميخواد براي ده سال توي يه خواب گير کنه؟
579
00:52:32,518 --> 00:52:34,104
!بستگي به خوابش داره
580
00:52:34,104 --> 00:52:36,776
،خب به محض اينکه ما ايده رو قرار بديم
چطوري بيايم بيرون؟
581
00:52:36,776 --> 00:52:39,991
اميدوارم ايندفعه يه چيز با سليقه تري
!از شليك کردن به سرم داشته باشي
582
00:52:40,033 --> 00:52:42,329
"يه "ضربه -
ضربه" چيه؟" -
583
00:52:42,787 --> 00:52:46,587
..."اينه، "آريادني
!چيزيه كه بهش "ضربه" ميگن
584
00:52:47,714 --> 00:52:50,135
اين همون احساس افتادنه که اون تکون رو
...بهت ميده و باعث بيدار شدنت ميشه
585
00:52:50,803 --> 00:52:52,056
.و ناگهان تو رو از خواب خارج مي کنه
586
00:52:52,097 --> 00:52:53,851
حالا با اين نوع داروي بيهوشي
ضربه" رو احساس ميكنيم؟"
587
00:52:53,851 --> 00:52:55,437
،آه، اين قسمت مقابل کارمونه
588
00:52:55,521 --> 00:52:58,151
من دارو رو طوري تغييرش دادم که
.روي عملکرد گوش تأثيري نداشته باشه
589
00:52:58,735 --> 00:53:02,618
،در اون صورت هر چقدر هم که خواب عميق باشه
.بازهم حس افتادن رو احساس مي کنين
590
00:53:03,870 --> 00:53:06,250
.يا يه وري شدن رو
591
00:53:06,709 --> 00:53:08,629
...نكته اينجاست که يک "ضربه" هماهنگ شده
592
00:53:08,796 --> 00:53:11,510
.مي تونه در هر 3 مرحله از خواب نفوذ کنه
593
00:53:11,593 --> 00:53:14,349
ما ميتونيم از موسيقي براي هماهنگ كردن
.ضربههاي مختلف استفاده كنيم
594
00:53:22,866 --> 00:53:26,831
،اون نه هيچ برنامه اي براي عمل جراحي داره
.نه قرار دندانپزشكي نه هيچ چيز ديگه
595
00:53:26,914 --> 00:53:28,751
مگه قرار نبود زانوش رو عمل كنه؟
596
00:53:28,793 --> 00:53:33,845
هيچي. هيچ برنامه اي نيست تا بتونيم اونو وارد خواب کنيم
.ما ... ما حداقل به 10 ساعت زمان احتياج داريم
597
00:53:33,887 --> 00:53:35,723
...پرواز سيدني به لس آنجلس
598
00:53:36,308 --> 00:53:40,357
،يكي از طولانيترين پروازهاي دنياست
.اون هر دو هفته يه بار اين مسيرو ميره
599
00:53:40,733 --> 00:53:43,279
.و حتماً هم با هواپيماي خصوصيش پرواز ميكنه
600
00:53:44,114 --> 00:53:46,870
.نه اگر هواپيماش تعميرات غيرمنتظره داشته باشه
601
00:53:47,245 --> 00:53:49,541
.ولي اون بايد يه بويينگ 747 باشه -
براي چي؟ -
602
00:53:49,583 --> 00:53:51,420
،چون در بوئينگ 747 کابين خلبان در قسمت بالاست
603
00:53:51,587 --> 00:53:54,843
.و كابين درجه يك درون دماغه هواپيماست
.بنابراين هيچکس وارد اونجا نميشه
604
00:53:54,885 --> 00:53:58,016
ولي تو مجبوري تمام بليط هاي
!قسمت درجه 1 يه هواپيماي درجه 1 رو بخري
605
00:53:58,141 --> 00:54:03,360
!من کل اون شرکت هواپيمايي رو خريدم
!اينطوري تميزتر بنظر ميرسه
606
00:54:05,113 --> 00:54:07,701
،خب، بنظر مياد
.اون 10 ساعتي که ميخواستيم رو داريم
607
00:54:08,536 --> 00:54:11,584
.آريادني"، كارت فوق العاده بود"
608
00:54:59,176 --> 00:55:04,645
،تو ميدوني چطوري پيدام كني
.ميدوني كه چه كاري بايد بكني
609
00:55:08,193 --> 00:55:11,491
وقتيکه ازم خواستگاري کردي رو يادت مياد؟
610
00:55:12,994 --> 00:55:17,544
.البته كه يادم مياد -
،تو گفتي يه خوابي ديده بودي -
611
00:55:21,594 --> 00:55:24,015
.که ما در کنار هم پير شديم
612
00:55:25,476 --> 00:55:27,605
.و هنوزم مي تونيم
613
00:55:33,784 --> 00:55:35,120
.تو نبايد اينجا باشي
614
00:55:40,046 --> 00:55:43,219
من فقط ميخواستم ببينم هرشب تنهايي
!چجور آزمايش هايي انجام ميدي
615
00:55:43,302 --> 00:55:46,434
!هرچي كه هست، هيچ ربطي به تو نداره -
!البته که به من ربط داره -
616
00:55:46,517 --> 00:55:51,694
تو ازم خواستي که خواب هام رو باهات به اشتراک بذارم -
نه اينارو. اينا خواب هاي منه -
617
00:56:03,425 --> 00:56:08,685
چرا اينكارو با خودت ميكني؟ -
.اين تنها راهيه كه هنوز مي تونم خواب ببينم -
618
00:56:10,730 --> 00:56:15,615
چرا اينقدر برات مهمه كه خواب ببيني؟ -
.چون در خواب، ما هنوزم باهم هستيم -
619
00:56:30,185 --> 00:56:33,483
...اينا فقط خواب نيستن
620
00:56:33,900 --> 00:56:36,948
،اينا خاطراتت هستن
.و تو گفتي هيچوقت از خاطرات استفاده نكنم
621
00:56:37,198 --> 00:56:40,204
.ميدونم كه گفتم -
.تو داري سعي ميكني اونو زنده نگه داري -
622
00:56:40,705 --> 00:56:45,046
تو نميتوني اونو رهاش كني -
.تو نمي فهمي -
623
00:56:45,213 --> 00:56:48,721
،اينا لحظاتي هستن كه من حسرتشون رو ميخورم
.و خاطراتي هستن كه بايد تغييرشون بدم
624
00:56:50,515 --> 00:56:52,812
خب، اون پايين چيه كه حسرتشو ميخوري؟
625
00:56:52,812 --> 00:56:56,068
گوش كن، فقط يه چيزي هست
.كه تو بايد در موردم بدوني
626
00:57:04,918 --> 00:57:08,425
اينجا خونه توئه؟ -
.خونه من و "مال" هستش، آره -
627
00:57:09,802 --> 00:57:13,894
اون كجاست؟ -
.اون تازه مرده -
628
00:57:18,486 --> 00:57:23,079
اون پسرم "جيمز" هستش، داره زمين رو
.بخاطر يه چيزي مي كنه شايد يه كرم باشه
629
00:57:24,915 --> 00:57:26,710
.اونم "فيليپا"ست
630
00:57:26,877 --> 00:57:31,511
ميبيني، من تو اين فكر بودم كه اونا رو صدا بزنم
... تا اونا برگردند و بهم لبخند بزنن و من بتونم
631
00:57:32,012 --> 00:57:37,064
،اون صورت زيباشون رو ببينم
.ولي... ديگه دير شده بود
632
00:57:37,564 --> 00:57:39,819
"يا الان، يا هيچوقت "كاب
633
00:57:44,912 --> 00:57:49,839
و بعدش شروع به ترسيدن ميكنم. ميدونم كه
...نميخوام حسرت اين لحظه رو بخورم
634
00:57:50,172 --> 00:57:52,468
.و من بايد براي آخرين بار صورت اونا رو ببينم
635
00:57:52,510 --> 00:57:55,140
!"جيمز"!، "فيليپا"
!بياين تو
636
00:57:55,432 --> 00:57:58,897
،ولي اون لحظه ميگذره
637
00:57:59,774 --> 00:58:03,197
و هر كاري كه ميكنم
.نميتونم اين لحظه رو تغيير بدم
638
00:58:03,781 --> 00:58:08,666
بنابراين تو فکر اين بودم که صداشون كنم
.و بعد فرار كنم
639
00:58:11,212 --> 00:58:14,636
،اگر که بخوام دوباره صورت اونا رو ببينم
.بايد برگردم خونه
640
00:58:15,053 --> 00:58:16,932
!به خونم توي دنياي واقعي
641
00:58:58,554 --> 00:59:02,061
اينجا چيكار ميكني؟ -
... اسم من -
642
00:59:02,144 --> 00:59:05,234
.ميدونم كي هستي
اينجا چيكار ميكني؟
643
00:59:13,624 --> 00:59:17,549
.فقط دارم سعي مي کنم بفهمم -
چطور مي توني بفهمي؟ -
644
00:59:19,261 --> 00:59:22,726
ميدوني عاشق بودن يعني چي؟
645
00:59:23,853 --> 00:59:27,735
نصفي از کل بودن يعني چي؟ -
.نه -
646
00:59:30,115 --> 00:59:31,743
.يه معما برات ميگم
647
00:59:33,288 --> 00:59:39,382
،تو منتظر يه قطاري
.قطاري كه تو رو به دوردست ها خواهد برد
648
00:59:41,220 --> 00:59:47,232
،خودت مي دوني که اميدواري اين قطار به کجا ببرتت
.ولي نميتوني مطمئن باشي
649
00:59:47,899 --> 00:59:54,495
ولي مهم نيست. چطور مي تونه برات مهم
نباشه كه اون قطار تو رو به كجا ميبره؟
650
00:59:54,578 --> 00:59:56,290
.چون ما باهم خواهيم بود
651
00:59:56,707 --> 01:00:00,215
چطور تونستي اونو اينجا بياري، "دام"؟ -
اينجا ديگه كجاست؟ -
652
01:00:00,507 --> 01:00:03,846
اينجا سوئيت هتليه كه ما بايد سالگرد
.ازدواجمون رو جشن مي گرفتيم
653
01:00:03,888 --> 01:00:05,517
چه اتفاقي اينجا افتادش؟
654
01:00:06,351 --> 01:00:10,568
!تو قول دادي
!تو قول دادي كه با هم خواهيم بود
655
01:00:10,651 --> 01:00:12,572
!خواهش ميكنم، ازت ميخوام همين جا بموني
!فقط براي الان
656
01:00:12,613 --> 01:00:16,161
!تو گفتي كه باهم خواهيم بود
!تو گفتي كه در كنار هم پير ميشيم
657
01:00:16,161 --> 01:00:18,249
،من برميگردم پيشت
.قول ميدم
658
01:00:36,451 --> 01:00:42,129
تو فكر ميكني که مي توني با خاطراتت
يه زندان بسازي و "مال" رو اونجا زنداني كني؟
659
01:00:42,254 --> 01:00:45,636
تو واقعاً فكر مي کني که اون زندان
مي تونه "مال" رو تو خودش نگه داره؟
660
01:00:45,928 --> 01:00:50,269
.وقتشه
.موريس فيشر" همين الان در سيدني درگذشت"
661
01:00:50,979 --> 01:00:53,484
خاکسپاري كي هستش؟ -
.پنچ شنبه توي لس آنجلس -
662
01:00:53,651 --> 01:00:56,698
رابرت" هم بايد حداکثر تا سه شنبه
.جنازه رو به امريكا ببره. بايد حركت كنيم
663
01:00:56,823 --> 01:00:58,285
.باشه
664
01:00:58,452 --> 01:01:01,917
.كاب"، منم باهاتون ميام" -
.من به "مايلز" قول دادم، نمي برمت -
665
01:01:02,000 --> 01:01:05,423
تيم به يه نفر احتياج داره كه بدونه تو
.با چه مشکل و کشمکشي مواجه هستي
666
01:01:07,135 --> 01:01:09,556
...و اگر قرار نيست اون آدم من باشم
667
01:01:09,598 --> 01:01:13,481
پس تو هم بايد اون چيزيو که الان ديدم
.رو به "آرتور" نشون بدي
668
01:01:19,367 --> 01:01:21,371
.يه صندلي ديگه هم تو هواپيما برامون بگير
669
01:01:25,170 --> 01:01:28,427
،اگه سوار اون هواپيما بشم
...و تو به توافقمون عمل نكني
670
01:01:28,552 --> 01:01:31,641
،وقتي كه فرود بيايم
.من تا آخر عمرم زنداني ميشم
671
01:01:32,183 --> 01:01:37,277
،وقتي سوار شديم تو کارتو تموم کن
.بعدش منم يه تماس تلفني از داخل هواپيما ميگيرم
672
01:01:37,360 --> 01:01:40,366
.و تو هم هيچ مشكلي براي ورود نخواهي داشت
673
01:01:45,250 --> 01:01:47,296
.بله، همين جاست -
.ممنونم -
674
01:01:47,296 --> 01:01:47,881
.بله
675
01:01:47,881 --> 01:01:50,218
.سومين صندلي سمت راست -
.ممنونم -
676
01:01:54,435 --> 01:01:57,023
عذر ميخوام -
.اوه، ببخشيد، اشتباه من بود -
677
01:02:07,502 --> 01:02:09,547
خوش آمديد. ميتونم كتتون رو بگيرم؟ -
.ممنونم -
678
01:02:32,049 --> 01:02:35,431
عذر ميخوام فکر کنم اين مال شماست؟
.حتماً از جيبتون افتاده
679
01:02:35,681 --> 01:02:38,310
آقايون، نوشيدني ميل دارين؟ -
.اوه، آب لطفاً -
680
01:02:38,645 --> 01:02:40,314
.منم همينطور
681
01:02:43,864 --> 01:02:45,450
.ممنونم
682
01:02:45,575 --> 01:02:49,081
،عذر ميخوام نتونستم کنجکاوي نکنم
...ولي شما تصادفاً با
683
01:02:49,123 --> 01:02:50,835
موريس فيشر" مرحوم نسبتي ندارين؟"
684
01:02:50,877 --> 01:02:58,391
.بله اون... اون پدرم بود -
.خب، ايشون فرد بسيار الهام بخشي داشت -
685
01:02:58,391 --> 01:03:01,022
.بهتون تسليت ميگم
686
01:03:02,649 --> 01:03:05,029
.بفرمائين -
.ممنونم -
687
01:03:05,237 --> 01:03:10,999
...به ياد پدرتون
.اميدوارم در آرامش باشه
688
01:04:19,757 --> 01:04:21,176
نمي تونستي قبل از اينکه
اونجا بريم دستشويي بري؟
689
01:04:21,259 --> 01:04:22,011
.ببخشيد
690
01:04:22,053 --> 01:04:24,265
،قبل از پرواز شامپاين مجاني پيدا کرده بودي
درسته "يوسف"؟
691
01:04:24,307 --> 01:04:25,226
!ها ها مُردم از خنده
692
01:04:25,267 --> 01:04:27,897
خب الانم، اون قراره توي
.همچين هوايي منتظر تاکسي باشه
693
01:04:40,630 --> 01:04:43,427
...احمق!... هي رفيق چه غلطي داري -
!برو کنار -
694
01:05:00,168 --> 01:05:03,758
.ببين، من بايد برم، باشه
.تاكســـي! متشكرم
695
01:05:07,015 --> 01:05:09,436
،خيلي خب
!تقاطع خيابون سوم، فقط سريع برو
696
01:05:10,438 --> 01:05:11,189
چيكار داري ميكني؟
697
01:05:11,565 --> 01:05:13,234
!ببخشيد، فکر کردم تاکسي خاليه -
!خب، مي بيني که خالي نيست -
698
01:05:13,444 --> 01:05:15,280
.شايد بتونيم کرايه رو نصف کنيم -
!شايد هم نه -
699
01:05:15,322 --> 01:05:16,909
...ميشه بزني کنار تا اين آقا رو
700
01:05:19,998 --> 01:05:21,209
!عاليه
701
01:05:26,092 --> 01:05:27,721
!زودباش
702
01:05:39,369 --> 01:05:41,873
،تو اين کيف 500$ پوله
!خود کيف پولم بيشتر از اينا مي ارزه
703
01:05:41,915 --> 01:05:43,877
خب شايد اينطوري راضي شده بشي
.جايي که ميخواستم پيادم کني
704
01:05:43,961 --> 01:05:45,088
...بخاطر اين متأسفم
705
01:05:54,356 --> 01:05:54,982
!هواشو داشته باش
706
01:05:55,023 --> 01:05:58,280
!نه، نه، نه
چه اتفاقي داره ميفته؟
707
01:06:02,037 --> 01:06:03,790
!اين توي طرح من نبود
708
01:06:04,250 --> 01:06:07,715
كاب"؟"
كاب"؟"
709
01:06:58,354 --> 01:06:59,731
!بزنش
710
01:07:06,704 --> 01:07:10,085
حالت خوبه؟ -
!آره، من خوبم، من خوبم -
711
01:07:10,585 --> 01:07:12,589
،فيشر" هم حالش خوبه"
!مگر از اينكه بخاطر تکون ها حالش بهم خورده باشه
712
01:07:12,673 --> 01:07:13,842
سايتو"؟"
713
01:07:32,587 --> 01:07:33,922
!فيشر" رو ببر به اتاق پشتي"
714
01:07:35,300 --> 01:07:38,181
...ببرش به اتاق پشتي -
... اين چه کوفتيه -
715
01:07:38,264 --> 01:07:40,143
اون تير خورده؟ داره ميميره؟ -
.نميدونم -
716
01:07:40,185 --> 01:07:41,020
!خداي من
717
01:07:41,479 --> 01:07:44,276
تو كجا بودي؟ چه اتفاقي براتون افتاد؟ -
!ما با يه قطار عجيب تصادف کرديم -
718
01:07:44,526 --> 01:07:46,530
چرا گذاشتي يه قطار از قسمت مرکزي شهر عبور کنه؟
719
01:07:46,572 --> 01:07:48,075
!من اين كارو نكردم -
پس از كجا اومده بود؟ -
720
01:07:48,116 --> 01:07:50,037
!بذار من يه سوالي ازت بپرسم
براي چي اونا برامون كمين کرده بودن؟
721
01:07:50,454 --> 01:07:53,043
!اونا تصورات عادي نبودن
!اونا براي اين كار تمرين ديده بودن
722
01:07:53,085 --> 01:07:54,629
درست ميگي -
چطور امکان داره تمرين ديده باشن؟ -
723
01:07:54,754 --> 01:07:58,887
فيشر حتماً يه استخراجكننده افکار داشته كه به
.ضمير ناخودآگاهش آموزش داده تا از خودش دفاع كنه
724
01:07:58,929 --> 01:08:00,974
.بنابراين ضمير ناخودآگاهش، تبديل به افراد مسلح شدن
725
01:08:01,016 --> 01:08:02,478
،بايد در تحقيقاتم اونو مي فهميدم
!ببخشيد
726
01:08:02,520 --> 01:08:05,024
!پس چرا اين غلط رو نکردي؟ -
!آروم باش -
727
01:08:05,108 --> 01:08:07,529
،نميخواد بهم بگي كه آروم باشم
!اين کار تو بود، لعنتي
728
01:08:07,612 --> 01:08:11,662
اين وظيفه تو بود! تو بايد کاملاً
!سابقه "فيشر" رو بدقت بررسي مي کردي
729
01:08:11,745 --> 01:08:13,290
!ما براي مقابله با اين حد از خشونت آمادگي نداريم
730
01:08:13,332 --> 01:08:15,127
!ما قبلاً هم با حفاظت شخصي سروکار داشتيم
731
01:08:15,210 --> 01:08:17,005
فقط بايد يكمي بيشتر احتياط کنيم
!و مشکلي پيش نمياد
732
01:08:17,131 --> 01:08:19,385
!اين قسمتي از نقشه مون ما نبود
!اون داره مي ميره، لعنتي
733
01:08:19,427 --> 01:08:20,847
!بذار اونو از اين بدبختي خارج کنيم -
!نه، نه -
734
01:08:20,930 --> 01:08:22,433
!اينكارو نكن -
چت شده "كاب"؟ -
735
01:08:22,433 --> 01:08:25,230
!اينكارو نكن -
.اون داره درد ميكشه، ميخوام بيدارش كنم -
736
01:08:25,897 --> 01:08:29,070
.نه، اينكار بيدارش نميكنه -
منظورت چيه كه اينكار بيدارش نميكنه؟ -
737
01:08:29,154 --> 01:08:31,576
.اينكار بيدارش نميكنه -
.وقتي ما توي خواب بميريم، بيدار ميشيم -
738
01:08:31,617 --> 01:08:35,374
نه از اين خواب! اين داروي بيهوشي
!خيلي قوي تر از اونه بذاره بيدار شيم
739
01:08:35,458 --> 01:08:38,881
خب. پس اگر ما بميريم چه اتفاقي ميوفته؟ -
!ميوفتيم توي يه برزخ -
740
01:08:38,922 --> 01:08:40,926
جدي ميگي؟ -
!برزخ؟ -
741
01:08:40,926 --> 01:08:44,058
!فضاي بدون ساختار رؤيا -
اون پايين چي هستش؟ -
742
01:08:44,099 --> 01:08:47,606
!فقط زندگي در ضمير ناخودآگاه ِابدي
.هيچي اونجا نيستش
743
01:08:47,690 --> 01:08:50,236
بجز چيزهايي كه ممکنه
...از كسي كه اونجا بوده، و قبلاً اونجا
744
01:08:50,320 --> 01:08:54,661
.گير افتاده بوده، باقي مونده باشه
.كه در مورد ما، اون فقط تو هستي
745
01:08:54,745 --> 01:08:56,373
چه مدت ممکنه اونجا گير بيوفتيم؟
746
01:08:56,624 --> 01:08:58,836
،تا زماني که تأثير دارو از بين نرفته
...حتي نمي تونم فکر فرار رو بکنم
747
01:08:58,878 --> 01:09:02,009
چه مدت، "يوسف"؟ -
!چند دهه، شايدم براي هميشه. نميدونم -
748
01:09:02,051 --> 01:09:03,428
،از اون بپرسين
!اون کسيه که قبلاً اونجا بوده
749
01:09:03,470 --> 01:09:05,349
.ببرش طبقه بالا
750
01:09:06,476 --> 01:09:09,440
!عاليه
!ممنونم
751
01:09:11,026 --> 01:09:14,366
پس، حالا هم توي ذهن "فيشر" گير افتاديم
...و بايد با ارتش شخصيش بجنگيم
752
01:09:14,408 --> 01:09:16,955
،و اگر که كشته بشيم
.توي برزخ گم ميشيم
753
01:09:17,038 --> 01:09:19,251
تا زماني كه مغزمون مثل
!تخم مرغ هاي نيمرو بشه اونجا هستيم
754
01:09:25,262 --> 01:09:28,268
جعبه كمكهاي اوليه داري؟
755
01:09:30,230 --> 01:09:33,111
پس تو در مورد خطر اينکار اطلاع داشتي
و چيزي بهمون نگفتي؟
756
01:09:33,153 --> 01:09:36,200
قرار نبود هيچ خطري در کار باشه چون نميدونستم
.قراره با کلي افراد مسلح روبرو بشيم
757
01:09:36,242 --> 01:09:39,122
.تو هيچ حقي نداشتي -
.اين تنها راهمون براي رسيدن به عمق سه مرحله بود -
758
01:09:39,122 --> 01:09:42,921
و تو... تو اينو ميدونستي و همراهيش کردي؟ -
.من بهش اعتماد كردم -
759
01:09:42,921 --> 01:09:44,842
بهش اعتماد كردي که چي بشه؟
قول داده نصف سهمشو بهت بده؟
760
01:09:44,884 --> 01:09:48,474
!نه، قول داده تمام سهمش رو بهم بده
مثل همون حرفش که گفتش، قبلاً اين كار رو كرده، بود
761
01:09:48,515 --> 01:09:51,563
قبلا اينکار رو كرده، با كي؟ با "مال"؟
چون برات نتيجه داشته ميگي؟
762
01:09:51,605 --> 01:09:54,026
اون هيچ ربطي به اين قضيه نداره. من هرکاري که
.مجبور بودم انجام دادم تا پيش بچه هام برگردم
763
01:09:54,109 --> 01:09:56,030
پس تو ما رو به يه منطقهي جنگي آوردي
.بدون اينکه راه خروجي داشته باشه
764
01:09:56,071 --> 01:09:59,996
يه راه خروجي وجود داره، ما اين كارو
.با تمام سرعتي که امکان داره ادامه ميديم
765
01:10:00,413 --> 01:10:03,169
،و درست مثل قبل
.با استفاده از "ضربه" خارج ميشيم
766
01:10:03,252 --> 01:10:05,799
فراموشش كن. اگر به مراحل پايينتر بريم
!فقط مقدار قمارمون رو بيشتر ميكنيم
767
01:10:05,882 --> 01:10:07,594
.من توي همين مرحله کنار ميکشم، بچه ها
768
01:10:07,636 --> 01:10:10,224
،الان كه داريم حرف ميزنيم
.مأموراي "فيشر" اينجا رو محاصره كردن
769
01:10:10,265 --> 01:10:12,478
.ده ساعت پروازمون برابر يه هفته توي اين مرحله ست
770
01:10:12,520 --> 01:10:17,029
،اين به اين معنيه همه ما اينجا كشته خواهيم شد
.اينو مطمئنم
771
01:10:17,071 --> 01:10:20,410
ما هيچ جاره اي بجز ادامه دادن نداريم
.اونم با تمام سرعتي که امکان داره
772
01:10:21,913 --> 01:10:25,336
.حرکت به پايين، تنها راه پيش روي ماست
773
01:10:26,171 --> 01:10:30,096
،آماده شين
.بيا بريم يه تکوني بهش بديم
774
01:10:33,811 --> 01:10:37,527
،من در مقابل آدم ربايي بيمه هستم
!که مبلغش در حدود ده ميليونه
775
01:10:37,569 --> 01:10:41,367
.ترتيب دادنش خيلي سادست -
.خفه شو! احتياجي به اينکار نيست -
776
01:10:41,409 --> 01:10:44,707
در دفتر كار پدرت، پايين قفسه كتابهاش
.گاوصندوقه شخصيش قرار داره
777
01:10:44,790 --> 01:10:48,339
.ما رمزش رو ميخوايم -
.من از هيچ گاوصندوقي اطلاع ندارم -
778
01:10:48,339 --> 01:10:51,554
.اين به اون معني نيست که رمز گاوصندوق رو ندوني
779
01:10:52,388 --> 01:10:56,563
.بهمون بگو رمزش چيه -
.نمي دونم -
780
01:11:02,115 --> 01:11:04,328
ما يه منبع پير خوب داريم
.كه اونو ميشناسي
781
01:11:04,412 --> 01:11:07,209
جدي؟
اين منبعي که ميگي كيه؟
782
01:11:07,960 --> 01:11:10,173
اين كيف پول 500 دلار ميارزه؟
783
01:11:10,173 --> 01:11:15,057
داخلش چيه؟ -
.پول نقد، كارت اعتباري، كارت شناسايي و اين -
784
01:11:20,192 --> 01:11:24,116
به دردت ميخوره؟ -
.شايد -
785
01:11:24,200 --> 01:11:27,623
نوبت توئه. ما يه ساعت وقت داريم -
يك ساعت؟ -
786
01:11:28,792 --> 01:11:31,046
،قرار بود کل شب رو باهاش باشم
.تا ازش حرف بکشم
787
01:11:31,088 --> 01:11:33,843
.قرار هم نبود به سينه "سايتو" تير بخوره
788
01:11:33,885 --> 01:11:37,100
يه ساعت وقت داريم تا يه چيز مفيد
.برامون پيدا کني، خواهش مي کنم
789
01:11:39,437 --> 01:11:43,069
اون صداي چيه؟ -
!منبع خوبمونه -
790
01:11:46,158 --> 01:11:47,452
"عمو "پيتر
791
01:11:47,495 --> 01:11:48,454
.نه، نه
792
01:11:48,538 --> 01:11:52,588
.فقط يه کاري بکن تا دست نگه دارن -
رمز گاوصندوق؟ -
793
01:11:52,629 --> 01:11:55,719
.اونو نميدونم -
پس چرا "براونينگ" گفت که مي دوني؟ -
794
01:11:55,802 --> 01:11:59,894
نميدونم
.اجازه بدين باهاش صحبت كنم تا بفهمم
795
01:12:01,354 --> 01:12:04,737
!تو يه ساعت وقت داري
!شروع کن به حرف زدن
796
01:12:05,947 --> 01:12:07,825
حالت خوبه؟
797
01:12:09,078 --> 01:12:11,249
حالت خوبه؟
798
01:12:13,670 --> 01:12:17,720
.اون حرومزاده ها 2 روزه که منو زنداني كردن
799
01:12:18,095 --> 01:12:22,437
اونا يه نفر رو دارن که به دفتر پدرت دسترسي داره
.و سعي دارن گاوصندوقش رو باز كنن
800
01:12:22,562 --> 01:12:26,445
،اونا فکر مي کردن که من رمزش رو دارم
.ولي من اونو نمي دونم
801
01:12:26,487 --> 01:12:29,241
.آره، منم رمز رو نمي دونم -
چي؟ -
802
01:12:29,283 --> 01:12:33,834
موريس" بهم گفته بود وقتي بميره"
.تو تنها كسي هستي كه ميتونه بازش كنه
803
01:12:33,876 --> 01:12:35,879
.نه، اون هرگز... هرگز هيچ رمزي بهم نداد
804
01:12:35,964 --> 01:12:40,472
...شايد داده
.شايد تو نفهميدي كه اون رمز گاوصندوقه
805
01:12:40,514 --> 01:12:42,058
خب، حالا چي؟
806
01:12:42,100 --> 01:12:44,521
،نميدونم. شايد يه تركيب معني دار از اعداد
807
01:12:44,605 --> 01:12:48,153
.براساس تجربههايي كه با "موريس" داشتي باشه
808
01:12:49,656 --> 01:12:54,666
.ما تجربيات معنادار زيادي با هم نداشتيم
809
01:12:54,749 --> 01:12:57,087
.شايد، بعد از اينكه مادرت مُرد باشه
810
01:12:58,966 --> 01:13:02,932
بعد از اينكه مادرم مُرد، ميدوني بهم چي گفت؟
811
01:13:03,224 --> 01:13:11,281
"رابرت، واقعاً چيزي براي ناراحتي وجود نداره" -
.اون توي بيان احساساتش ضعيف بود -
812
01:13:11,323 --> 01:13:14,203
"من فقط 11 سالم بود، عمو "پيتر -
813
01:13:14,245 --> 01:13:18,295
حالش چطوره؟ -
.اون درد خيلي زيادي داره -
814
01:13:18,337 --> 01:13:21,551
وقتي به مراحل پايينتر بريم
.شدت درد کمتر ميشه
815
01:13:21,551 --> 01:13:25,768
و اگر بميره؟ -
...در بدترين حالت ممکن؟ -
816
01:13:25,809 --> 01:13:28,815
بعد از اينكه بيدار بشه
.حافظه َش رو کاملاً از دست داده
817
01:13:28,899 --> 01:13:34,993
.كاب"، من هنوز سر قرارمون هستم" -
..."ازت ممنونم "سايتو -
818
01:13:35,035 --> 01:13:39,126
ولي وقتي از خواب بيدار بشي
.اصلاً يادت نمياد که باهم قراري داشتيم
819
01:13:39,335 --> 01:13:41,674
.برزخ ذهنت برات تبديل به واقعيت ميشه
820
01:13:41,674 --> 01:13:45,806
تو براي مدت بسيار زيادي اون پايين سردرگم هستي
.و تبديل به يه پيرمرد ميشي
821
01:13:45,847 --> 01:13:50,399
که پر از احساس پشيمونيه؟ -
.منتظري كه در تنهايي بميري -
822
01:13:50,482 --> 01:13:56,869
.نه، من برميگردم
.و دوباره باهم خواهيم بود
823
01:14:02,922 --> 01:14:03,966
.نفس بكش
824
01:14:04,174 --> 01:14:07,264
،اين آدمها، اگر رمز گاوصندوق رو بهشون نديم
.ما رو ميكشن
825
01:14:07,305 --> 01:14:09,769
.اونا فقط دنبال پول گرونگانگيري هستن -
.من شنيدم چي گفتن -
826
01:14:09,811 --> 01:14:13,651
اونا ميخوان ما رو بندازن عقب يه ماشين وَن
.و بعد بندازنش توي رودخونه
827
01:14:13,735 --> 01:14:17,200
خيلي خب، توي اون گاوصندوق چيه؟ -
.يه چيزي داخلشه که براي توئه -
828
01:14:17,284 --> 01:14:22,126
موريس" هميشه ميگفت اين"
.ارزشمندترين هديه براي توئه
829
01:14:22,168 --> 01:14:23,838
.يه وصيت نامه
830
01:14:23,880 --> 01:14:26,051
.وصيتنامه "موريس" پيش "پورت و دان" هستش
831
01:14:26,134 --> 01:14:29,974
.اين يه وصيت نامه ديگه ست
. و اگر بخواي مي تونه جايگزين بقيه بشه
832
01:14:30,059 --> 01:14:32,605
"و براساس اون کمپاني "مويس-مارو
...به چند قسمت تقسيم ميشه
833
01:14:32,646 --> 01:14:36,028
و همونطور که مي دونيم
.ميتونه پايان کل امپراطوري باشه
834
01:14:36,487 --> 01:14:42,749
.نابودي تمام ميراث ِمن
چرا اون بايد همچين چيزي رو پيشنهاد بده؟
835
01:14:42,791 --> 01:14:48,259
.من دقيقاً نميدونم
"اون دوستت داشت،"رابرت
836
01:14:49,471 --> 01:14:52,852
.ولي به روش خودش -
به روش خودش؟ -
837
01:14:53,645 --> 01:14:58,988
،در لحظه مرگش، منو کنار بسترش صدا کرد
838
01:14:59,490 --> 01:15:01,786
،اون به سختي مي تونست صحبت کنه
839
01:15:02,704 --> 01:15:08,090
.ولي تلاشش رو کرد تا آخرين حرفش رو بهم بزنه
840
01:15:08,842 --> 01:15:17,775
.اون منو نزديک خودش کشيد
،و من فقط تونستم... يک لغت رو متوجه بشم
841
01:15:21,157 --> 01:15:23,745
"نااميد شدم"
842
01:15:28,629 --> 01:15:31,301
تو کي در برزخ ذهن بودي؟
843
01:15:31,719 --> 01:15:35,476
تو شايد بتوني بقيه افراد تيم رو متقاعد بکني
...كه اين كار رو ادامه بدن
844
01:15:35,517 --> 01:15:36,770
.ولي اونا حقيقت رو نمي دونن
845
01:15:36,854 --> 01:15:38,273
حقيقت؟
کدوم حقيقت؟
846
01:15:38,398 --> 01:15:42,865
اين حقيقت كه هر لحظه ممكنه تو
!اون قطار باري رو از اين ديوار وارد کني
847
01:15:42,990 --> 01:15:46,623
اين حقيقت كه "مال" ممکنه از طريق
.ضمير ناخودآگاهت همه چيزو از بين ببره
848
01:15:46,623 --> 01:15:49,127
و اين حقيقت كه، هرچقدر که
...در ذهن "فيشر" نفوذ مي کنيم
849
01:15:49,211 --> 01:15:51,590
.بهمون اندازه هم در ذهن تو نفوذ مي کنيم
850
01:15:51,757 --> 01:15:56,140
و...مطمئن نيستم که از چيزي که
!قراره بفهميم خوشمون بياد
851
01:15:58,562 --> 01:16:05,158
.من و "مال" با همديگه کار مي کرديم
.و مفهوم يک رؤيا در رؤياي ديگه رو بررسي مي کرديم
852
01:16:05,200 --> 01:16:09,792
و من روي همه چيز اصرار داشتم. ميخواستم بيشتر
.و بيشتر نفوذ کنيم، و ميخواستم که جلوتر برم
853
01:16:10,252 --> 01:16:15,302
من فقط متوجه اين مفهوم نبودم كه در اونجا
.ممکنه ساعت ها تبديل به سال ها بشه
854
01:16:15,386 --> 01:16:19,269
.و ممکنه خودمون رو در اعماق اونجا به دام بياندازيم
...که وقتي ما
855
01:16:19,310 --> 01:16:22,150
وقتي به پايان ساحل ضمير ناخودآگاهمون رسيديم
856
01:16:22,191 --> 01:16:25,238
.ما جهت رسيدن به واقعيت رو گم کرديم
857
01:16:31,292 --> 01:16:34,464
.ما دنيايي رو براي خودمون ساختيم و خلق کرديم
858
01:16:35,550 --> 01:16:40,935
.ما سالها اونکارو انجام داديم
.و دنياي خودمون رو ساختيم
859
01:16:42,522 --> 01:16:47,072
چه مدت اونجا گير افتاده بودين؟ -
.يه چيزي حدود 50 سال -
860
01:16:50,287 --> 01:16:55,881
.خداي من
چطور تونستين تحمل کنين؟
861
01:16:55,923 --> 01:16:57,644
!در ابتداش زيادم بد نبود
.احساس خدايان بهمون دست ميداد
862
01:16:58,981 --> 01:17:01,311
مشكل اينجا بود كه ميدونستم
.هيچكدوم از اونا واقعي نيستن
863
01:17:01,394 --> 01:17:05,900
.سرانجام، زندگي اونجوري برام غيرممکن شد
864
01:17:05,942 --> 01:17:08,530
و براي "مال" چطور بود؟
865
01:17:11,242 --> 01:17:14,621
اون يه رازي رو که در اعماق وجودش بود
.مخفي كرده بود
866
01:17:15,832 --> 01:17:21,757
.حقيقتي که يه زماني فهميده بودش
.ولي اون ترجيح داد فراموشش كنه
867
01:17:24,135 --> 01:17:26,973
.برزخ ذهن براش تبديل به واقعيت شد
868
01:17:28,183 --> 01:17:30,436
وقتيکه بيدار مي شدين چي ميشد؟
869
01:17:30,603 --> 01:17:34,692
...خب، بيدار شدن بعد از اون همه مدت
...بعد از سالها، بعد از دهه ها
870
01:17:35,151 --> 01:17:40,033
تبديل به ارواح پيري شده بوديم که
...به جواني بر مي گشتيم
871
01:17:40,075 --> 01:17:44,873
،مي دونستم که يه اتفاقي براش افتاده
.ولي اون نميخواست قبول کنه
872
01:17:45,917 --> 01:17:51,883
.درنهايت، اون (مال) حقيقت رو بهم گفت
.اون تمام وجودش با يه فکر تسخير شده بود
873
01:17:52,093 --> 01:17:57,225
،اين فکر خيلي کوچيک و ساده
:كه همه چيزو تغيير ميداد
874
01:17:58,226 --> 01:18:01,106
.كه دنياي ما واقعي نيستش
875
01:18:02,357 --> 01:18:05,904
...که اون بايد بيدار بشه و به واقعيت برگرده، که
876
01:18:05,988 --> 01:18:12,329
...و براي اينکه به خونه برگرديم
.ما بايد خودمون رو بکشيم
877
01:18:19,131 --> 01:18:23,137
درباره بچه هاتون چي فکر مي کرد؟ -
.اون فکر مي کرد که اونا تصاوير خيالي هستن -
878
01:18:23,178 --> 01:18:25,223
و بچه هاي واقعيمون
.يه جايي اون بيرون منتظرمون هستن
879
01:18:25,306 --> 01:18:27,643
!دام"! من مادر اونا نيستم" -
!آروم باش -
880
01:18:27,643 --> 01:18:29,896
تو حتي نمي توني تفاوتش رو بگي؟
881
01:18:29,980 --> 01:18:31,899
اگر اين خواب منه، پس چرا نمي تونم اونو کنترل کنم؟
882
01:18:31,941 --> 01:18:33,444
!براي اينکه تو نمي دوني که داري خواب مي بيني
883
01:18:33,485 --> 01:18:37,282
،اون مطمئن بود كه هيچ كاري از دستم برنمياد
...مهم نبود كه چقدر التماسش رو ميكردم
884
01:18:37,323 --> 01:18:39,577
.و مهم نبود چقدر براش دليل مياوردم
885
01:18:42,665 --> 01:18:46,003
.اون ميخواست که اونکارو بکنه
.ولي نمي تونست تنهايي انجامش بده
886
01:18:46,045 --> 01:18:52,095
...اون خيلي منو دوست داشت بنابراين
.براي سالگرد ازدواجمون يه نقشه کشيد
887
01:19:18,591 --> 01:19:21,262
عزيزم، چيكار داري ميكني؟ -
.بيا کنارم -
888
01:19:21,679 --> 01:19:26,103
فقط برگرد توي اتاق، باشه؟
.فقط برگرد توي اتاق، زودباش
889
01:19:26,228 --> 01:19:34,824
.نه، من ميخوام بپرم و تو هم باهام ميپري -
.نه من اين كار رو نميكنم. الانم به حرف من گوش ميدي -
890
01:19:35,199 --> 01:19:38,787
،اگر که بپري، تو از خواب بيدار نميشي
يادت مياد؟
891
01:19:38,829 --> 01:19:44,713
.تو مي ميري، پس زود برگرد توي اتاق
.برگرد داخل تا بتونيم باهم دربارش صحبت کنيم
892
01:19:44,754 --> 01:19:48,050
.ما به اندازه كافي صحبت كرديم
893
01:19:48,635 --> 01:19:52,014
مال"؟" -
!بيا روي لبه ساختمون يا همين الان مي پرم -
894
01:19:52,056 --> 01:19:53,392
.باشه
895
01:19:57,605 --> 01:20:01,153
ما دربارش صحبت مي کنيم، باشه؟
896
01:20:01,737 --> 01:20:06,744
.ازت ميخوام که چشم بسته قبول کني -
.نه عزيزم -
897
01:20:07,454 --> 01:20:10,416
.نمي تونم
.خودت مي دوني که نمي تونم اونکارو بکنم
898
01:20:10,458 --> 01:20:12,878
.براي يه ثانيه به بچه هامون فكر كن
899
01:20:12,919 --> 01:20:17,468
،به "جيمز" فكر كن
.به "فيليپا" فكر كن
900
01:20:17,509 --> 01:20:20,430
،اگر بدون تو برگردم
.بازم اونا بچه هامون رو ازمون مي گيرن
901
01:20:20,514 --> 01:20:22,433
منظورت چيه؟
902
01:20:22,475 --> 01:20:24,770
،من يه نامه براي وکيلمون فرستادم
903
01:20:24,811 --> 01:20:27,483
و براش توضيح دادم كه چقدر
.براي امنيتم احساس خطر ميكنم
904
01:20:29,318 --> 01:20:33,032
و اينكه تو چطور تهديد كردي
.كه ميخواي منو بكشي
905
01:20:34,534 --> 01:20:38,039
براي چي اينکارو کردي؟ -
"من دوستت دارم، "دام -
906
01:20:38,081 --> 01:20:40,292
براي چي... چرا
چرا ميخواي اينکارو باهام بکني؟
907
01:20:40,334 --> 01:20:43,004
من تو رو از اين احساس گناه كه ترک کردن
.بچه هامون رو انتخاب مي کني، نجات دادم
908
01:20:43,088 --> 01:20:46,218
.ما برميگرديم خونه
.پيش بچه هاي واقعيمون
909
01:20:46,301 --> 01:20:50,139
!نه، نه، نه، نه، "مال"، به حرفم گوش بده
!باشه؟ "مال" منو نگاه کن، لطفاً
910
01:20:50,181 --> 01:20:51,892
...تو منتظر يه قطاري
911
01:20:51,934 --> 01:20:55,856
!مال"، لعنت بهت! اينکارو نکن" -
...قطاري که تو رو به دوردست ها مي بره -
912
01:20:55,898 --> 01:20:59,612
!جيمز" و "فيليپا" منتظرت هستن" -
...خودت مي دوني که اميدواري اين قطار به کجا ببرتت -
913
01:20:59,695 --> 01:21:01,489
!اونا منتظر ما هستن -
...ولي نمي توني مطمئن باشي -
914
01:21:01,531 --> 01:21:04,285
!مال"، منو نگاه كن" -
...ولي مهم نيستش -
915
01:21:04,327 --> 01:21:07,373
!مال"، لعنت بهت" -
.چون شما باهم خواهيد بود -
916
01:21:07,456 --> 01:21:13,590
!عزيزم منو نگاه کن
!!!مـــــال"، نـــــــه! خـــداي مــــن"
917
01:21:16,511 --> 01:21:20,267
،اون از 3 روانپزشک مختلف
.براي خودش گواهي سلامت عقلي گرفته بود
918
01:21:20,392 --> 01:21:24,648
.اينطوري برام سعي در اثبات جنونش غيرممکن شده بود
919
01:21:24,648 --> 01:21:26,860
...پس، من فرار کردم
920
01:21:27,026 --> 01:21:30,364
"يا حالا، يا هيچوقت، "كاب
921
01:21:40,420 --> 01:21:42,966
.خيلي خب، بريم
922
01:21:42,966 --> 01:21:46,512
من بچههامون رو ترك كردم و از اون زمان
.براي پيدا کردن راه برگشتم دارم تلاش مي کنم
923
01:21:46,512 --> 01:21:51,019
.احساس گناهت، باعث ميشه وجودش برات معني پيدا کنه
.و اين چيزيه که بهش قدرت ميده
924
01:21:51,019 --> 01:21:55,025
.ولي تو مسئول فكري كه باعث نابوديش شد، نيستي
925
01:21:55,692 --> 01:21:58,070
...و اگر بخوايم در اينکار موفق بشيم
926
01:21:58,154 --> 01:22:03,537
.تو بايد خودت رو ببخشي
.تو بايد باهاش روبرو بشي
927
01:22:03,537 --> 01:22:05,623
.تو مجبور نيستي اينکارو تنهايي انجام بدي
928
01:22:05,707 --> 01:22:08,127
...نه، نه، تو نميخواد -
.من اينكارو بخاطر بقيه انجام ميدم -
929
01:22:08,211 --> 01:22:13,093
چون اونا نمي دونن که با همراهي کردنت
.تا اونجا چه خطري دارن مي کنن
930
01:22:18,850 --> 01:22:20,311
.بايد حرکت کنيم
931
01:22:20,645 --> 01:22:24,400
.وقت تمومه -
.بسيارخب، من هيچ رمزي رو نمي دونم -
932
01:22:24,484 --> 01:22:27,905
.نه اينکه عمداً نخوام بگم -
چطوره بطور غيرارادي بگي، ها؟ -
933
01:22:28,072 --> 01:22:30,910
،من الان يه نفر رو دارم که جلوي دفتر پدرت ايستاده
934
01:22:30,952 --> 01:22:32,245
.و آمادست که رمز گاوصندوق رو وارد کنه
935
01:22:32,328 --> 01:22:35,416
اولين عدد شش رقمي كه به ذهنت ميرسه
.رو همين الان بگو
936
01:22:35,416 --> 01:22:37,377
...من نمي دونم -
!همين حالا -
937
01:22:37,418 --> 01:22:44,470
!گفتم همين حالا! همين حالا -
1، 9، 4، 8، 2، 5 -
938
01:22:47,851 --> 01:22:49,770
.تو مجبوري بهتر از اين کارت رو انجام بدي
939
01:22:49,770 --> 01:22:54,193
.خيلي خب، دهنش رو ببند
!ميخوايم بريم يکم ماشين سواري
940
01:22:57,489 --> 01:23:02,204
ديگه ميخواين چيکار بکنين؟
ميخواي منو بكشين؟
941
01:23:06,627 --> 01:23:09,006
چي فهميدي؟
942
01:23:09,006 --> 01:23:11,885
،رابطه اون پسر با پدرش
.بدتر از اون چيزيه که فکرشو مي کرديم
943
01:23:11,885 --> 01:23:12,761
اين چطور ميخواد کمکمون بکنه؟
944
01:23:13,137 --> 01:23:15,599
هرچي مشکلات شديدتر باشه
.آسودگي بعد از ابراز کردنشون بيشتر ميشه
945
01:23:17,059 --> 01:23:19,813
چطور ميخواي اونا رو آشتي بدي
و بعد به دنبال نقاط قوتش باشي؟
946
01:23:19,855 --> 01:23:21,774
خب ميبيني که دارم روش کار مي کنم، نمي بيني؟ -
!فقط سريعتر -
947
01:23:21,816 --> 01:23:23,736
.تصاوير ذهني دارن به سرعت نزديک ميشن
948
01:23:24,403 --> 01:23:27,491
،قبل از اينکه کاملاً محاصره بشيم
.بايد از اينجا بريم بيرون
949
01:24:02,792 --> 01:24:04,043
!لعنتي
950
01:24:04,085 --> 01:24:06,923
!تو نبايد از داشتن رؤياي بزرگتر بترسي، عزيزم
951
01:24:23,697 --> 01:24:26,951
حالا بايد کينه و دشمني (فيشر) رو
.از پدرش به پدرخواندش انتقال بديم
952
01:24:26,993 --> 01:24:28,996
يعني ميخواي تنها رابطه مثبتش
که با پدرخواندش داره) رو هم از بين ببري؟)
953
01:24:29,079 --> 01:24:30,832
...نه، ما ميخوايم با آشکار کردن ذات واقعي پدرخواندش
954
01:24:30,874 --> 01:24:33,419
.رابطش با پدرش رو درست کنيم
955
01:24:33,460 --> 01:24:37,133
"ما بايد بيشتر از اينكه دنبال انجام مأموريت "سايتو
.باشيم به فکر غارتگري اين سه تا "فيشر" باشيم
956
01:24:37,175 --> 01:24:39,595
پس نيروهاي امنيتي چي ميشن؟
.هرچي به مراحل پايين تر بريم اوضاع بدتر ميشه
957
01:24:39,636 --> 01:24:42,515
.نه، فکر کنم بايد از آقاي "چارلز" استفاده کنيم -
.نه -
958
01:24:42,599 --> 01:24:44,351
آقاي "چارلز" كيه؟ -
!ايده بديه -
959
01:24:44,435 --> 01:24:46,354
از لحظه اي که وارد هتل بشيم
...و بخوايم به "فيشر" نزديک بشيم
960
01:24:46,438 --> 01:24:50,652
.نيروهاي امنيتيش محاصره مون کردن
.ما مثل اون کار ِقبليمون از آقاي "چارلز" استفاده مي کنيم
961
01:24:50,694 --> 01:24:52,822
پس قبلاً اينکارو انجام دادي؟ -
.آره ولي جواب ندادش -
962
01:24:52,864 --> 01:24:55,993
سوژه فهميد كه داره خواب ميبينه و
!ضمير ناخودآگاهش ما رو تكه تكه كرد
963
01:24:56,076 --> 01:24:57,579
!عاليه
ولي كلي تجربه به دست آوردين، درسته؟
964
01:24:57,662 --> 01:24:59,665
.ما بايد يه جوري حواسش رو پرت كنيم
965
01:24:59,707 --> 01:25:02,711
مشكلي نيست، با يه خانم دوست داشتني
كه قبلاً از استفاده کردم چطورين؟
966
01:25:02,794 --> 01:25:04,881
گوش كن، با دقت رانندگي مي کني، باشه؟ -
.باشه -
967
01:25:04,923 --> 01:25:07,718
.وگرنه اون پايين اوضاع وحشتناک خيلي ناپايدار ميشه
968
01:25:11,807 --> 01:25:15,688
"زياد زود نپري، ما فقط يه بار از اون "ضربه
.مي تونيم استفاده کنيم
969
01:25:15,730 --> 01:25:18,192
،من برات موسيقي ميذارم و تو مي فهمي که نزديکه
.بقيه کار، ديگه بعده خودته
970
01:25:18,692 --> 01:25:20,779
حاضرين؟ -
!حاضر -
971
01:25:21,947 --> 01:25:23,199
!خواب هاي خوب ببينين
972
01:25:23,491 --> 01:25:24,868
حوصله ات رو سر بردم؟
973
01:25:26,328 --> 01:25:30,417
.داشتم داستان خودم رو برات ميگفتم
.ولي فکر کنم خوشت نيومد
974
01:25:32,462 --> 01:25:33,965
.من کلي مشغله فکري دارم
975
01:25:35,299 --> 01:25:37,678
"اينم از آقاي "چارلز
976
01:25:42,101 --> 01:25:44,813
آقاي "فيشر"، درسته؟
977
01:25:45,189 --> 01:25:48,235
.از ديدن دوباره شما خوشحالم
.راد گرين" از بخش بازاريابي"
978
01:25:49,069 --> 01:25:52,074
و شما هم بايد؟ -
.دارم ميرم -
979
01:25:55,662 --> 01:25:57,415
.اينم واسه وقتي که حوصله ات سر رفت
980
01:26:02,505 --> 01:26:03,924
...حتماً بايد سر ِکارت گذاشته باشه
981
01:26:03,966 --> 01:26:07,095
.مگر اينكه شماره تلفنش واقعاً 6 رقمي باشه
982
01:26:07,095 --> 01:26:08,347
528-491
983
01:26:08,431 --> 01:26:12,770
،روش جالبي براي دوست پيدا كردنه
!و يكي كيف پولت رو اينطوري بدزده
984
01:26:16,317 --> 01:26:18,737
!لعنتي
...خود کيف پول ارزشش
985
01:26:19,321 --> 01:26:20,740
حدود 500$ بود، درسته؟
986
01:26:20,781 --> 01:26:23,869
،گوش کن، نميخواد نگرانش باشي
.همينطور که داريم صحبت مي کنيم، افرادم دنبالش هستن
987
01:26:23,869 --> 01:26:25,872
آقاي "چارلز" كيه و چيكارست؟
988
01:26:25,914 --> 01:26:29,628
يه طرح تاکتيکي براي اينکه "فيشر" رو
.برعليه ضمير ناخودآگاهش بکنيم
989
01:26:29,878 --> 01:26:31,464
چرا تو تأييدش نکردي؟
990
01:26:31,464 --> 01:26:33,550
چون قراره که به هدف گفته بشه
،داره خواب ميبينه
991
01:26:33,592 --> 01:26:36,012
.كه باعث جلب توجه بسيار زيادي به سمت ما ميشه
992
01:26:36,054 --> 01:26:38,224
پس "كاب" گفتش كه نميتونه اينكارو كنه؟
993
01:26:38,224 --> 01:26:41,228
..."پس حالا تو هم متوجه اين موضوع شدي که "کاب
994
01:26:41,269 --> 01:26:43,898
چقدر از وقتش رو صرف انجام کارهايي مي کنه
!که خودش ميگه هرگز نبايد انجام بديم
995
01:26:45,400 --> 01:26:47,362
آقاي "سايتو"، ميشه يه لحظه وقتتون رو بگيرم؟
996
01:26:47,403 --> 01:26:49,782
...اوه، اوه، ببخشيد، ولي -
!صبر كن -
997
01:26:50,574 --> 01:26:54,664
!به نظر ميرسه که دوباره -برگشتي
!"خيلي سرگرم کننده بودي، آقاي "ايمز -
998
01:27:01,048 --> 01:27:02,758
تکون هاي پرواز هواپيماست؟
999
01:27:02,800 --> 01:27:06,472
،نه، خيلي نزديكتر بود
.واسه رانندگي "يوسف" هستش
1000
01:27:14,401 --> 01:27:18,949
ببخشيد، گفتين شما كي هستين؟ -
.راد گرين" از بخش بازاريابي" -
1001
01:27:19,575 --> 01:27:21,744
اين اصلاً حقيقت نداره، درسته؟
1002
01:27:23,204 --> 01:27:26,710
،اسم من آقاي "چارلز" هستش
منو يادته، مگه نه؟
1003
01:27:26,835 --> 01:27:29,463
.من مسئول تيم حفاظتي شما در اينجا هستم
1004
01:27:29,505 --> 01:27:32,301
.هرکدوم توي يه طبقه پياده ميشيم و ادامه ميديم
1005
01:27:32,301 --> 01:27:34,847
.کيف پول رو هم يه جا بنداز
.نيروهاي امنيتي دنبالش هستن
1006
01:27:35,180 --> 01:27:38,518
.باشه -
.ما بايد وقت بيشتري براي "کاب" فراهم کنيم -
1007
01:27:41,940 --> 01:27:43,650
نيروي امنيتي، ها؟
1008
01:27:45,236 --> 01:27:48,115
تو براي هتل كار ميكني؟ -
.نه، نه -
1009
01:27:48,240 --> 01:27:54,833
.من متخصص نوع خاصي از مسائل امنيتي هستم
.حفاظت از ضمير ناخودآگاه
1010
01:27:54,875 --> 01:28:00,467
تو در مورد خواب و رؤيا صحبت مي کني؟
داري در مورد استخراج اطلاعات از ذهن حرف مي زني؟
1011
01:28:00,550 --> 01:28:05,557
...من براي حفاظت از شما اينجا هستم
1012
01:28:16,198 --> 01:28:18,241
آقاي "فيشر" من براي حفاظت
...از شما در مواردي هستم
1013
01:28:18,284 --> 01:28:22,248
که اگر کسي بخواد از طريق خواب
.به ذهنتون دسترسي پيدا کنه
1014
01:28:22,331 --> 01:28:27,589
شما اينجا در امان نيستين
.اونا به دنبالتون هستن
1015
01:28:45,949 --> 01:28:48,160
هواي عجيبيه، درسته؟
1016
01:28:52,374 --> 01:28:55,504
احساس ميكني؟
1017
01:28:55,587 --> 01:28:57,132
چه اتفاقي داره ميوفته؟
1018
01:28:57,382 --> 01:29:00,344
کاب" داره توجه "فيشر" رو"
،به عجيب بودن خواب جلب مي کنه
1019
01:29:00,386 --> 01:29:03,181
كه باعث ميشه ضمير ناخودآگاهش به دنبال
.افرادي که در خواب هستن بگرده
1020
01:29:03,515 --> 01:29:06,770
.دنبال من
!زودباش، منو ببوس
1021
01:29:11,652 --> 01:29:15,240
.هنوز دارن به ما نگاه ميكنن -
!آره، ولي ارزش امتحان کردن رو داشت -
1022
01:29:15,665 --> 01:29:18,170
.ما بايد احتمالاً از اينجا بريم
1023
01:29:33,983 --> 01:29:37,614
احساس ميكني؟ شما در واقع
"براي اين كار آموزش ديدين، آقاي "فيشر
1024
01:29:37,697 --> 01:29:41,453
به عجيب بودن تغيير آب و هوا
.و تغيير جهت جاذبه زمين توجه كنين
1025
01:29:41,495 --> 01:29:45,250
،هيچكدوم از اينا واقعي نيستش
.شما در خواب هستين
1026
01:29:49,422 --> 01:29:51,926
...حالا ساده ترين راه براي اينكه خودتون امتحان كنين
1027
01:29:51,968 --> 01:29:55,807
اينه که سعي کنين به خاطر بيارين که چطور
به اين هتل اومدين، مي تونين اينکارو بکنين؟
1028
01:29:56,224 --> 01:29:58,394
....آره ... من
1029
01:29:58,644 --> 01:30:01,064
،يه نفس عميق بکشين
،و تمرين هاتون رو بخاطر بيارين
1030
01:30:01,064 --> 01:30:04,611
،اين حقيقت رو که شما در خواب هستين رو باور کنين
.و منم اينجام تا ازتون محافظت کنم
1031
01:30:04,695 --> 01:30:05,988
.ادامه بدين
1032
01:30:12,289 --> 01:30:15,252
تو واقعي نيستي؟ -
.نه، نه -
1033
01:30:15,419 --> 01:30:18,047
.من تصويري از ضمير ناخودآگاه شما هستم
1034
01:30:18,131 --> 01:30:22,846
من به اينجا فرستاده شدم تا در مورادي که استخراج کنندگان
.افکار سعي کنن شما رو وارد خواب کنن ازتون محافظت کنم
1035
01:30:23,346 --> 01:30:26,643
و مطمئنم كه اين همون اتفاقيه
"که الان داره ميفته، آقاي "فيشر
1036
01:30:27,311 --> 01:30:31,609
،باشه... باشه
.باشه
1037
01:30:34,571 --> 01:30:40,538
ميتوني منو از اينجا ببري بيرون؟ -
.حتماً. دنبالم بياين -
1038
01:30:54,391 --> 01:30:55,976
.همينجا باش
1039
01:31:00,650 --> 01:31:02,694
!خداي من
چيکار داري مي کني؟
1040
01:31:02,736 --> 01:31:05,073
.اين آدمها به اينجا فرستاده شدن تا شما رو بدزدن
1041
01:31:05,114 --> 01:31:08,578
.اگه كمك منو ميخواي، بايد آروم باشي
1042
01:31:09,621 --> 01:31:13,043
"ازت ميخوام که باهام همکاري کني، آقاي "فيشر
1043
01:31:23,557 --> 01:31:27,689
اگه اين يه خوابه، من فقط بايد خودمو بکشم
تا از خواب بيدار شم، درسته؟
1044
01:31:27,730 --> 01:31:29,817
"اگه جاي شما بودم اينكارو نميكردم، آقاي "فيشر
1045
01:31:29,817 --> 01:31:35,617
من مطمئنم كه به شما داروي بيهوشي دادن
.و اگه اون ماشه رو بكشي، ممکنه از خواب بيدار نشي
1046
01:31:35,659 --> 01:31:40,874
.ممکنه که به يه وضعيت ديگه اي از خواب وارد بشي
.مي دوني که درباره چي صحبت مي کنم
1047
01:31:42,210 --> 01:31:45,006
.تمرينات رو بخاطر بيار
1048
01:31:45,131 --> 01:31:48,802
يادته چي بهت گفتم؟
.اسلحه رو بده به من
1049
01:32:00,068 --> 01:32:02,322
اين اتاق بايد درست زير اتاق 528 باشه، آره؟
1050
01:32:02,322 --> 01:32:04,116
آره
1051
01:32:12,378 --> 01:32:17,844
.فكر كنين آقاي "فيشر"، فکر کنين
قبل از اين خواب چي به يادتون مياد؟
1052
01:32:18,094 --> 01:32:23,311
اونجا ... اونجا كلي تيراندازي شد
.و اونجا... بارون ميومد
1053
01:32:23,811 --> 01:32:27,691
!"عمو "پيتر
.خداي من، ما دزديده شديم
1054
01:32:27,734 --> 01:32:30,237
شما رو کجا نگه داشته بودن؟
1055
01:32:32,741 --> 01:32:36,037
.اونا مارو پشت يه وَن گذاشته بودن -
.اين موضوع تغيير جاذبه زمين رو توجيه ميكنه -
1056
01:32:36,162 --> 01:32:38,374
،شما الان پشت يه وَن هستين
.ادامه بده
1057
01:32:38,374 --> 01:32:43,965
...اون يه ارتباطي با يه چيز داشت
...يه ارتباطي با يه گاوصندوق
1058
01:32:44,758 --> 01:32:46,511
!خدايا، چقدر بياد آوردنش سخته
1059
01:32:46,594 --> 01:32:49,098
مثل تلاش در بخاطر آوردن
.يه خواب بعد از بيدار شدن مي مونه
1060
01:32:49,139 --> 01:32:51,726
.گوش كن، اينكار به سالها تمرين احتياج داره
1061
01:32:51,768 --> 01:32:54,188
...تو و "براونينگ" به اين خواب کشيده شدين
1062
01:32:54,271 --> 01:32:56,733
.چون اونا سعي دارن يه چيزي رو از ذهنتون بدزدن
1063
01:32:56,775 --> 01:33:00,322
.ازت ميخوام تمركز كني و بياد بياري اون چي بوده
1064
01:33:00,656 --> 01:33:02,200
اون چيه آقاي "فيشر"؟
!فكر كنين
1065
01:33:02,242 --> 01:33:03,952
!يه رمز
1066
01:33:03,993 --> 01:33:06,790
اونا ازم اولين عددي که
.به ذهنم مي رسيد رو ميخواستن
1067
01:33:06,832 --> 01:33:09,335
اونا سعي دارن اون عدد رو
.از ضمير ناخودآگاهتون بدزدن
1068
01:33:09,377 --> 01:33:12,589
.اون مي تونه معرف هرچيزي باشه
.ما الان داخل يه هتل هستيم
1069
01:33:13,842 --> 01:33:17,096
.ما بايد شماره اتاق هاي هتل رو امتحان کنيم
اون شماره چي بوده، آقاي "فيشر"؟
1070
01:33:17,138 --> 01:33:19,975
،سعي كنين بخاطر بيارين
.اين خيلي مهمه
1071
01:33:19,975 --> 01:33:22,353
... پنج
1072
01:33:22,395 --> 01:33:25,150
...پنج ... دو
.يه عددي مثل... يه عدد طولاني بود
1073
01:33:25,191 --> 01:33:26,359
.براي شروع خوبه
.مي تونيم از اونجا شروع کنيم
1074
01:33:26,568 --> 01:33:28,487
.طبقه پنجم -
.باشه -
1075
01:33:28,529 --> 01:33:32,618
پس تو از يه تايمر استفاده مي کني؟ -
.نه، من بايد خودم اونو تشخيص بدم -
1076
01:33:32,660 --> 01:33:36,332
زماني که همه شما در اتاق 528 خواب هستين
.من منتظر "ضربه"، "يوسف" خواهم بود
1077
01:33:36,416 --> 01:33:38,418
خب، از کجا اونو تشخيص ميدي؟ -
.با صداي موسيقي بهم علامت ميده -
1078
01:33:38,460 --> 01:33:42,090
و بعدش زمانيکه وَن به گاردريل پل برخورد کنه
.بايد کارمون بدون اشتباه باشه
1079
01:33:42,340 --> 01:33:45,846
بنابراين ما هم يه "ضربه" خوب و
.هماهنگ شده خواهيم داشت
1080
01:33:45,888 --> 01:33:48,266
.اگر خيلي زود باشه، ما نمي تونيم از خواب خارج بشيم
1081
01:33:48,308 --> 01:33:51,562
و اگر هم خيلي دير باشه
.من قادر نخواهم بود که خودمون رو بندازم
(بمب رو فعال کنم)
1082
01:33:51,604 --> 01:33:52,981
چرا نمي توني؟
1083
01:33:53,023 --> 01:33:58,030
،چون وَن درحال سقوط آزاد خواهد بود
.تو هم نمي توني بدون نيروي جاذبه بيوفتي
1084
01:33:58,238 --> 01:33:59,949
.درسته
1085
01:34:04,539 --> 01:34:07,960
.اونا افرادم هستن
1086
01:34:31,495 --> 01:34:34,082
آقاي "چارلز"؟ -
مي دوني اون چيه آقاي "فيشر"؟ -
1087
01:34:34,124 --> 01:34:37,962
.آره، فکر کنم بدونم
.اونا سعي داشتن شما رو وارد خواب کنن -
1088
01:34:38,130 --> 01:34:40,298
.من همين الان در خواب هستم -
.دوباره وارد کنن-
1089
01:34:40,341 --> 01:34:43,554
منظورت چيه؟
يه خواب درون يه خواب ديگه؟
1090
01:34:43,554 --> 01:34:46,433
.هي، ميبينم كه دوباره قيافت رو عوض کردي
1091
01:34:46,433 --> 01:34:48,436
عذر ميخوام؟
1092
01:34:48,561 --> 01:34:52,525
،اوه، ببخشيد
.من شما رو با يکي از دوستام اشتباه گرفتم
1093
01:34:53,818 --> 01:34:56,489
!مطمئنم دوست خوشتيپي داري
1094
01:34:57,699 --> 01:35:01,788
.اون تصور ذهني "فيشر" از "براونينگ" هستش
.بيا بريم دنبالش و ببينيم رفتارش چطوريه
1095
01:35:01,788 --> 01:35:04,292
چرا؟ -
...چون طرز رفتارش بهمون نشون ميده -
1096
01:35:04,333 --> 01:35:07,504
فيشر" به انگيزه "براونينگ" اونطور که"
.ميخوايم مشکوک ميشه يا نه
1097
01:35:12,846 --> 01:35:16,142
عمو "پيتر"؟ -
گفتي كه شما باهم دزديه شدين؟ -
1098
01:35:16,142 --> 01:35:19,272
خب، دقيقاً نه. اونا قبلش اونو گرفته بودن
.و داشتن شکنجه َش ميدادن
1099
01:35:19,272 --> 01:35:22,193
و تو ديدي اونو شكنجه كنن؟
1100
01:35:28,327 --> 01:35:32,749
آدم رباها براي تو کار مي کردن؟ -
..."رابرت" -
1101
01:35:32,749 --> 01:35:36,963
تو سعي داشتي در اون گاوصندوق رو باز كني؟
و بتوني به اون يکي وصيت نامه برسي؟
1102
01:35:36,963 --> 01:35:41,220
.کمپاني "فيشر-مارو" كل زندگي بوده
.نمي تونم بهت اجازه بدم اونو نابود کني
1103
01:35:41,220 --> 01:35:43,765
.من که نميخوام ميراثم رو دور بندازم
چرا بايد همچين چيزي بخوام؟
1104
01:35:43,765 --> 01:35:48,522
نمي تونستم بهت اجازه بدم
.جلوي آخرين طعنه و سرزنش پدرت بايستي
1105
01:35:48,940 --> 01:35:52,027
چه طعنهاي؟ -
...وصيت نامه "رابرت"، اون وصيت نامه -
1106
01:35:52,027 --> 01:35:54,155
.آخرين توهينش به تو بود
1107
01:35:54,155 --> 01:35:58,078
...يه رقابت براي تو که يه چيزي براي خودت بسازي
1108
01:35:58,078 --> 01:36:02,458
با گفتن اين حرف بهت که
.تو لياقت دستاوردهاي اون رو نداري
1109
01:36:07,173 --> 01:36:10,804
چي، اينکه ازم نااميد بود، ها؟
1110
01:36:11,096 --> 01:36:13,766
.متأسفم
1111
01:36:14,184 --> 01:36:17,397
.ولي... اون اشتباه مي کنه
1112
01:36:18,189 --> 01:36:20,776
تو مي توني يه کمپاني بهتر از
.چيزي که اون تابحال ساخته بود، بسازي
1113
01:36:20,860 --> 01:36:23,322
...آقاي "فيشر"؟
!داره دروغ ميگه
1114
01:36:23,364 --> 01:36:25,534
از كجا ميدوني؟ -
.بهم اعتماد كن. اين كار ِمنه -
1115
01:36:25,576 --> 01:36:28,621
اون داره يه چيزي رو مخفي ميكنه
.و ما بايد بفهميم که اون چيه
1116
01:36:29,956 --> 01:36:33,545
ازت ميخوام همون كاري رو باهاش بکني
.كه اون ميخواست با شما بكنه
1117
01:36:35,673 --> 01:36:39,429
ما وارد ضميرناخودآگاهش ميشيم و مي فهميم
.که اون چي بوده که نميخواسته تو بفهمي
1118
01:36:41,222 --> 01:36:43,476
.باشه
1119
01:36:48,650 --> 01:36:49,526
.اون خوابيد
1120
01:36:49,526 --> 01:36:52,322
صبرکن، ما دقيقاً ميخوايم وارد ضمير ناخودآگاه کي بشيم؟
1121
01:36:52,363 --> 01:36:53,783
.ما وارد ذهن "فيشر" ميشيم
1122
01:36:53,824 --> 01:36:56,620
،ولي من بهش گفتم که وارد ذهن "براونينگ" ميشيم
.پس اون مي تونه عضوي از تيممون بشه
1123
01:36:56,661 --> 01:36:58,956
اون ميخواد بهمون کمک بکنه که
!وارد ضمير ناخودآگاه خودش بشيم
1124
01:36:58,998 --> 01:37:00,000
.درسته
1125
01:37:00,375 --> 01:37:03,087
!نيروهاي امنيتي ميخوان بريزن روي سر و کلت، ها؟
1126
01:37:03,129 --> 01:37:05,716
و منم اونا رو به سمت يه
!تعقيب و گريز باحال راهنمايي خواهم کرد
1127
01:37:05,758 --> 01:37:07,469
.فقط قبل از "ضربه" برگرد همين جا
1128
01:37:07,469 --> 01:37:09,347
!"بگير بخواب، آقاي "ايمز
1129
01:37:13,686 --> 01:37:15,647
حالت خوبه؟
1130
01:37:18,485 --> 01:37:22,741
هي، حالت خوبه؟ -
.آره، آره. من... من خوبم. آمادهام -
1131
01:37:35,509 --> 01:37:40,599
كاب"؟ "كاب"؟"
اون پايين چه خبره؟
1132
01:37:43,863 --> 01:37:46,366
.اميدوارم حقايقي باشه كه ما ميخوايم "فيشر" بدونه
1133
01:37:46,408 --> 01:37:49,036
منظورم اينه، كه اون پايين براي تو چي هستش؟
1134
01:40:24,677 --> 01:40:27,138
!ديدين چي شد؟
1135
01:40:45,206 --> 01:40:47,168
(ايمز"، اين خواب توئه (نوبت توئه"
1136
01:40:47,209 --> 01:40:50,130
ازت ميخوام كه نيروهاي امنيتي
رو از ساختمون دور كني، فهميدي؟
1137
01:40:50,213 --> 01:40:52,383
كي "فيشر" رو راهنمايي خواهد کرد؟ -
.من که نمي تونم -
1138
01:40:52,425 --> 01:40:54,887
تمام مسيرها و هرچيزي که ممکنه
.در خطر پيدا شدن باشه رو پيدا کن
1139
01:40:54,928 --> 01:40:57,765
.من اينجا رو طراحي كردم -
.نه، تو با من مياي -
1140
01:40:57,808 --> 01:40:59,602
.من ميتونم اين كارو بكنم
1141
01:40:59,643 --> 01:41:02,272
.باشه، تو از مسيري برو که به مجتمع ميرسه
1142
01:41:02,355 --> 01:41:05,027
.فيشر"، تو هم با اون ميري" -
.باشه -
1143
01:41:05,110 --> 01:41:09,742
هي، تو چي ميشي؟ -
.مراقب اين باش، من تمام مدت بهش گوش ميدم -
1144
01:41:09,783 --> 01:41:11,786
...پنجره طبقه بالايي به اندازه کافي برام بزرگه
1145
01:41:11,870 --> 01:41:13,663
.تا بتونم شما رو از برج جنوبي پوشش بدم
مي بينيش؟
1146
01:41:13,747 --> 01:41:16,668
آره. تو وارد اونجا نميشي؟ -
...براي اينكه بتوني حقيقت رو درباره پدرت بفهمي -
1147
01:41:16,710 --> 01:41:20,131
.تو بايد خودت تنهايي وارد ذهن "براونينگ" بشي
1148
01:41:21,550 --> 01:41:23,303
!"بيا بريم، "فيشر
1149
01:42:18,591 --> 01:42:22,471
!زنگ خطر رو بزن
!زنگ خطر رو بزن
1150
01:42:22,513 --> 01:42:23,556
!حركت كنين
1151
01:42:25,726 --> 01:42:27,353
!برو
1152
01:42:41,624 --> 01:42:43,877
!اونا دارن بهم تيراندازي مي کنن
1153
01:42:53,933 --> 01:42:55,602
.اميدوارم که آماده باشن
1154
01:43:05,115 --> 01:43:07,243
!الان خيلي زوده
1155
01:43:12,792 --> 01:43:14,462
كاب"، اونو ميشنوي؟"
1156
01:43:14,545 --> 01:43:17,926
اولين بار حدود 20 دقيقه پيش موسيقي رو شنيدم
.فکر کردم که صداي باد هستش
1157
01:43:18,092 --> 01:43:20,554
،آره، ميشنوم
.صداي موسيقيه
1158
01:43:20,721 --> 01:43:23,892
خب چيكار بايد بكنيم؟ -
.سريعتر حرکت کن -
1159
01:43:29,108 --> 01:43:31,320
.پريدن "يوسف" 10 ثانيه طول مي کشه
1160
01:43:33,239 --> 01:43:35,325
.که به "آرتور" 3 دقيقه وقت ميده
1161
01:43:36,702 --> 01:43:39,289
!هي
1162
01:43:39,331 --> 01:43:41,084
به ما چقدر وقت ميده؟ -
.شصت دقيقه -
1163
01:43:41,125 --> 01:43:42,753
اونا مي تونن اون مسير رو يک ساعته طي کنن؟
1164
01:43:42,795 --> 01:43:44,755
.اونها هنوز بايد از دامنه وسطي پايين برن
1165
01:43:44,797 --> 01:43:47,050
،خب، پس اونا به يه مسير تازه احتياج دارن
.يه مسير سرراست تر
1166
01:43:58,943 --> 01:44:00,611
.اون مثل يه مارپيچ طراحي شده
1167
01:44:00,653 --> 01:44:03,324
بايد يه مسير دسترسي وجود داشته باشه
که بتونيم ميانبر بزنيم، درسته؟
1168
01:44:03,366 --> 01:44:05,118
ايمز"؟"
1169
01:44:28,193 --> 01:44:29,153
ايمز" چيزي به طرح اضافه نكرد؟"
1170
01:44:29,195 --> 01:44:31,198
،فکر نمي کنم که بايد بهت بگم
...اگر "مال" بفهمه
1171
01:44:31,239 --> 01:44:33,951
،ما وقت اين حرفارو نداريم
اون چيزي اضافه كرد؟
1172
01:44:33,993 --> 01:44:36,496
اون يه سيستم تهويه هوا اضافه کرد
.که بتونه از مارپيچ ميانبر بزنه
1173
01:44:36,538 --> 01:44:37,832
.خوبه، براشون توضيح بده
1174
01:44:37,874 --> 01:44:39,417
سايتو"؟" -
.بگو -
1175
01:45:12,423 --> 01:45:14,593
!تناقض
1176
01:46:23,984 --> 01:46:26,947
اون چي بود؟ -
."ضربه" -
1177
01:46:27,615 --> 01:46:30,577
كاب"، ما اونو از دست داديم؟" -
.آره، از دست داديمش -
1178
01:46:30,619 --> 01:46:35,668
نميتونستي به جاي اين، خواب يه
ساحل لعنتي رو مي ديدي؟
1179
01:46:38,463 --> 01:46:40,633
حالا بايد چيكار بكنيم؟
1180
01:46:40,800 --> 01:46:42,928
.قبل از "ضربه" بعدي، كار رو تموم ميكنيم
1181
01:46:42,970 --> 01:46:45,766
کدوم "ضربه" بعدي؟ -
.وقتي كه وَن به سطح آب برخورد كنه -
1182
01:47:08,716 --> 01:47:11,094
اگر ميخواين يه تماس بگيرين
.لطفاً گوشي رو قطع کرده و مجدد تماس بگيرين
1183
01:47:11,177 --> 01:47:13,014
... اگر به كمك نياز دارين
1184
01:47:13,097 --> 01:47:16,852
چطور شما رو بدون جاذبه بندازم؟
1185
01:47:19,022 --> 01:47:22,067
،آرتور" حدود چند دقيقه وقت داره"
.ما هم حدود 20 دقيقه
1186
01:47:45,435 --> 01:47:47,062
حالت خوبه؟
1187
01:47:51,945 --> 01:47:54,949
!تکون بخورين
!برگردين به سمت پايگاه
1188
01:47:59,372 --> 01:48:02,334
يه جاي کار ايراد داره، اونا دارن ميان
.به سمت شما، انگار يه چيزي فهميدن
1189
01:48:04,253 --> 01:48:07,299
فقط يکمي زمان برامون جور کن، باشه؟
!زودباش
1190
01:48:07,758 --> 01:48:09,844
.دارم ميام
1191
01:49:48,737 --> 01:49:51,157
،اونجا يه اتاق نشيمنه
.و يکمي محکمتره
1192
01:49:51,199 --> 01:49:52,659
اگر هيچ پنجره اي نداشت، به نظرت محکمتر نميشد؟
1193
01:49:52,742 --> 01:49:54,203
نه، منظورم اين بود اگر پنجره داره
!پس خيلي محکم نيستش
1194
01:49:54,245 --> 01:49:56,748
فقط اميدوار باشيم "فيشر" از چيزي که
.اون تو پيدا مي کنه خوشش بياد
1195
01:49:58,501 --> 01:50:00,421
آيا اون تصاوير هم قسمتي از ضمير ناخودآگاهش هستن؟
1196
01:50:00,671 --> 01:50:02,173
.آره
1197
01:50:02,340 --> 01:50:03,758
يعني داري اون قسمت از ذهنش رو نابود مي کني؟
1198
01:50:03,842 --> 01:50:06,012
نه، نه
.اونا فقط تصاوير ذهنيش هستن
1199
01:50:31,131 --> 01:50:32,592
.ما رسيديم
1200
01:50:32,633 --> 01:50:35,888
،کسي اونجا نيستش ولي عجله کنين
.يه ارتش كامل هستش که داره به سمتتون مياد
1201
01:51:01,967 --> 01:51:03,761
.ما داخل شديم
1202
01:51:52,582 --> 01:51:55,669
.يه نفر ديگه هم اينجاست -
!فيشر"، اين يه دامه، از اونجا خارج شو" -
1203
01:51:57,630 --> 01:51:59,675
...زودباش، يکمي پايين تر
1204
01:52:04,515 --> 01:52:10,858
!کاب" نه، اون واقعي نيست" -
از کجا اينو مي دوني؟ -
1205
01:52:10,900 --> 01:52:14,822
،اون فقط يه تصوير ذهنيه
!فيشر"... "فيشر" واقعيه"
1206
01:52:18,827 --> 01:52:20,497
.سلام
1207
01:52:25,337 --> 01:52:28,550
!"ايمز"! "ايمز"
!زود خودت رو به اونجا برسون
1208
01:53:12,029 --> 01:53:14,575
چه اتفاقي افتادش؟ -
.مال"، "فيشر" رو كشت" -
1209
01:53:17,328 --> 01:53:19,582
.من نتونستم بزنمش
1210
01:53:19,749 --> 01:53:21,501
...ولي ديگه احيا کردنش هيچ فايده اي نداره
1211
01:53:21,543 --> 01:53:25,758
،ذهنش تا الان اون پايين به دام افتاده
.ديگه تموم شدش
1212
01:53:26,216 --> 01:53:28,386
پس همين؟
يعني ما شکست خورديم؟
1213
01:53:28,470 --> 01:53:31,182
،كارمون تموم شد
.متأسفم
1214
01:53:34,394 --> 01:53:37,858
خب، اون من نيستم که ميخوام
پيش خونوادم برگردم، درسته؟
1215
01:53:38,108 --> 01:53:40,153
خيلي حيف شد! واقعاً دلم ميخواست
.بدونم اون تو چه اتفاقي ميوفته
1216
01:53:40,236 --> 01:53:43,657
...قسم ميخورم که موفق ميشديم -
.پس بيا بريم بمب ها رو کار بذاريم -
1217
01:53:45,786 --> 01:53:47,914
.نه، هنوزم يه راه ديگه وجود داره
1218
01:53:48,372 --> 01:53:50,752
.ما فقط بايد اون پايين به دنبال "فيشر" بريم
1219
01:53:50,794 --> 01:53:51,961
.وقتشو نداريم
1220
01:53:52,128 --> 01:53:55,759
.نه، ولي اون پايين وقت به اندازه کافي هستش
1221
01:53:56,093 --> 01:53:57,302
.و ما اونو پيدا خواهيم کرد
1222
01:53:57,344 --> 01:54:01,683
باشه، به محض اينکه "آرتور" برات موسيقي رو گذاشت
.از دستگاه شوک براي به هوش آوردنش استفاده کن
1223
01:54:01,767 --> 01:54:05,481
.ما ميتونيم از اون پايين "ضربه" رو بهش بزنيم
1224
01:54:05,523 --> 01:54:07,067
.ببين، تو هم اونو وارد اونجا بکن
1225
01:54:07,234 --> 01:54:10,071
،به محض اينکه موسيقي تموم شد
.بيمارستان رو منفجر كن
1226
01:54:10,113 --> 01:54:13,408
.و همه مون با "ضربه" به مراحل بالاتر برمي گرديم
1227
01:54:14,452 --> 01:54:16,038
.ارزش امتحانش رو داره
1228
01:54:16,122 --> 01:54:19,292
سايتو" هم مي تونه تا زماني که"
.بمب هارو کار ميذارم جلوي نگهبانها رو بگيره
1229
01:54:19,334 --> 01:54:21,754
سايتو" نمي تونه زنده بمونه، مي تونه؟"
1230
01:54:22,588 --> 01:54:25,051
!کاب"، زودباش"
.ما بايد سعيمون رو بکنيم
1231
01:54:25,218 --> 01:54:26,136
!بريم
1232
01:54:26,511 --> 01:54:29,056
،ببين، اگر تا زمان "ضربه" شما برنگشتين
(من با شما يا بدون شما برمي گردم (منتظرتون نمي مونم
1233
01:54:29,140 --> 01:54:31,726
،درست ميگه
.درست ميگه
1234
01:54:36,943 --> 01:54:38,611
،مي تونم در اتفاقي که قراره اونجا بيوفته
بهت اعتماد کنم؟
1235
01:54:38,653 --> 01:54:40,281
.منظورم اينه كه "مال" هم اون پايين خواهد بود
1236
01:54:40,364 --> 01:54:42,701
،مي دونم کجا بايد پيداش کنم
.فيشر" هم پيش اونه"
1237
01:54:42,742 --> 01:54:44,495
از كجا مي دوني؟
1238
01:54:44,537 --> 01:54:49,419
،اون ازم ميخواد که برم دنبالش
.ازم ميخواد که باهاش به اون پايين برگردم
1239
01:55:16,291 --> 01:55:17,919
حالت خوبه؟
1240
01:55:24,302 --> 01:55:27,098
اينجا دنياي توئه؟ -
!بود -
1241
01:55:28,016 --> 01:55:29,977
.اينجا جاييه که "مال" بايد باشه
1242
01:55:30,770 --> 01:55:32,523
.بيا
1243
01:56:19,173 --> 01:56:21,467
...سايتو"؟"
1244
01:56:21,509 --> 01:56:25,432
ازت ميخوام... ازت ميخوام تا زماني که من ميرم
بمب هارو کار ميذارم مراقب "فيشر" باشي، باشه؟
1245
01:56:25,473 --> 01:56:29,104
!گفتي که توي اينکار جايي براي توريست ها نيستش
1246
01:56:30,773 --> 01:56:33,444
!احمق نشو
1247
01:57:05,490 --> 01:57:07,826
همه اينارو شما ساختين؟
!اين شگفت انگيزه
1248
01:57:07,910 --> 01:57:09,913
.ما سالها صرف ساختنش کرديم
1249
01:57:10,956 --> 01:57:13,668
.ما اونو با خاطراتمون شروع کرديم
1250
01:57:19,969 --> 01:57:21,596
.از اين طرف
1251
01:58:02,822 --> 01:58:07,078
.اينجا محله ما بودش
.اين مکان متعلق به گذشتمونه
1252
01:58:07,329 --> 01:58:11,835
،اون اولين آپارتمانمون بود
.بعد به ساختموني که اونجاست رفتيم
1253
01:58:12,085 --> 01:58:14,672
،بعد از اينكه "مال" حامله شد
.اونجا تبديل به خونه مون شد
1254
01:58:14,714 --> 01:58:17,635
شما همه اينجا رو از روي خاطراتتون بازسازي کردين؟
1255
01:58:17,760 --> 01:58:20,138
،همونطور که بهت گفتم
.ما وقت بسيار زيادي داشتيم
1256
01:58:20,180 --> 01:58:21,891
اونجا کجاست؟
1257
01:58:22,642 --> 01:58:25,230
.اون خونه ايه که "مال" توش بزرگ شدش
1258
01:58:25,271 --> 01:58:27,441
اون داخل اونجا هستش؟ -
.نه -
1259
01:58:27,775 --> 01:58:29,360
.بيا
1260
01:58:29,401 --> 01:58:32,657
ما هردو دوست داشتيم که توي يه خونه زندگي کنيم
.ولي عاشق اينجور ساختمون بوديم
1261
01:58:32,698 --> 01:58:35,702
در دنياي واقعي، ما مجبور بوديم
.انتخاب کنيم، ولي اينجا نه
1262
01:59:16,469 --> 01:59:18,889
چطور ميخواي "فيشر" رو برگردوني؟
1263
01:59:18,973 --> 01:59:21,434
.مجبورم با يه جور "ضربه" اينکارو انجام بدم
1264
01:59:21,518 --> 01:59:23,312
چي؟
1265
01:59:23,729 --> 01:59:24,982
!في البداهست
1266
01:59:25,298 --> 01:59:29,680
.گوش كن، يه چيزي هست که بايد درباره من بدوني
.درباره "آغاز" ايده
1267
01:59:42,906 --> 01:59:46,829
،ايده مثل يه ويروس مي مونه
...انعطاف پذير
1268
01:59:47,831 --> 01:59:49,166
.و به شدت واگير داره
1269
01:59:49,333 --> 01:59:52,963
.كوچكترين بذر يه ايده مي تونه رشد بكنه
1270
01:59:53,213 --> 01:59:58,929
مي تونه رشد بكنه و برات معني پيدا کنه
.يا اينکه نابودت کنه
1271
02:00:01,559 --> 02:00:07,567
:کوچکترين ايده مثل
"دنياي تو واقعي نيستش"
1272
02:00:07,609 --> 02:00:11,615
.يک ايده کوچيک و ساده که همه چيزو تغيير ميده
1273
02:00:12,366 --> 02:00:17,081
.خيلي از دنياي خودت مطمئني
!از اينکه چي واقعيه و چي غير واقعي
1274
02:00:17,122 --> 02:00:19,877
فکر مي کني اونم واقعيه؟
1275
02:00:20,795 --> 02:00:24,634
يا اينکه فکر مي کني اونم مثل من گم شده؟
1276
02:00:24,759 --> 02:00:27,763
."من ميدونم چي واقعيه، "مال
1277
02:00:28,555 --> 02:00:31,268
ديگه هيچ شکي نداري؟
1278
02:00:31,435 --> 02:00:34,398
ديگه احساس آزاد و اذيت کردن کسي رو نداري، "دام"؟
1279
02:00:34,439 --> 02:00:38,404
ديگه دورتادور دنيا بوسيله يه شركت هاي
ناشناس و نيروهاي پليس تحت تعقيب نيستي؟
1280
02:00:38,570 --> 02:00:42,200
همونجور که تصاوير ضمير ناخودآگاه
...به دنبال افرادي که در خواب هستن ميوفته
1281
02:00:42,534 --> 02:00:45,414
...قبول کن
1282
02:00:45,580 --> 02:00:48,376
.که ديگه به هيچ واقعيتي اعتقاد نداري
1283
02:00:48,501 --> 02:00:52,882
،پس انتخاب کن
.انتخاب کن که اينجا باشي
1284
02:00:53,299 --> 02:00:55,136
.منو انتخاب كن
1285
02:01:20,797 --> 02:01:23,719
،مي دوني که چيکار بايد بکنم
...مجبورم که پيش بچه هامون برگردم
1286
02:01:23,761 --> 02:01:25,846
.چون تو ترکشون کردي
1287
02:01:25,971 --> 02:01:28,768
.چون تو ما رو ترك كردي -
!اشتباه مي كني -
1288
02:01:28,934 --> 02:01:31,855
.اصلاً -
.تو گيج شدي -
1289
02:01:32,773 --> 02:01:35,109
.بچه هاي ما اينجا هستن
1290
02:01:35,152 --> 02:01:38,740
،و دلت ميخواد که دوباره صورتاشون رو ببيني
درسته؟
1291
02:01:38,823 --> 02:01:42,371
"آره، ولي ميخوام اونا رو اون بالا ببينم، "مال
1292
02:01:55,807 --> 02:01:58,394
اون بالا؟
1293
02:01:58,477 --> 02:02:04,652
،به حرف خودت گوش کن
.اينا بچه هاي ما هستن، ببين
1294
02:02:04,735 --> 02:02:06,988
جيمز"؟"
فيليپا"؟"
1295
02:02:07,030 --> 02:02:09,493
.اينکارو نکن "مال"، خواهش مي کنم
.اونا بچه هاي من نيستن
1296
02:02:09,576 --> 02:02:12,038
،تو دائم داري اين حرف رو به خودت مي زني
.ولي اونو باور نمي کني
1297
02:02:12,122 --> 02:02:13,998
.نه، من مي دونم -
اگر که اشتباه كني چي؟ -
1298
02:02:14,041 --> 02:02:16,670
اگر من چيزي باشم که واقعيه، چي؟
1299
02:02:17,671 --> 02:02:26,767
.تو دائم داري چيزي رو که ميدوني به خودت ميگي
ولي به چي باور داري؟ ... احساست چيه؟
1300
02:02:28,145 --> 02:02:30,148
!گناه
1301
02:02:30,189 --> 02:02:33,402
"من احساس گناه مي کنم "مال
1302
02:02:33,444 --> 02:02:37,491
،و مهم نيست چه کاري انجام بدم
... مهم نيست چقدر نااميد باشم
1303
02:02:37,575 --> 02:02:41,956
...مهم نيست چقدر گيج شدم
...اين احساس گناه هميشه وجود داره
1304
02:02:41,998 --> 02:02:44,835
.و حقيقت رو به يادم مياره
1305
02:02:45,085 --> 02:02:48,131
چه حقيقتي؟
1306
02:02:49,008 --> 02:02:54,348
ايده اي که باعث شد واقعيت رو
.زير سؤال ببري، از طرف من بودش
1307
02:02:57,520 --> 02:03:00,691
تو اون ايده رو در ذهن من قرار دادي؟
1308
02:03:01,692 --> 02:03:03,653
اون درباره چي صحبت مي کنه؟
1309
02:03:04,363 --> 02:03:09,704
دليلي که مي دونستم "آغاز" ايده امکان پذيره
.اين بود که اونو اولين بار روي اون انجام دادم
1310
02:03:10,580 --> 02:03:13,835
.من اونو روي همسر خودم انجام دادم -
چرا؟ -
1311
02:03:14,377 --> 02:03:16,547
.ما اينجا گم شده بوديم
1312
02:03:16,672 --> 02:03:21,346
،مي دونستم که بايد از اينجا فرار کنيم
.ولي اون نميخواست قبول بکنه
1313
02:03:24,391 --> 02:03:30,818
اون يه رازي رو که در اعماق وجودش بود
.مخفي كرده بود
1314
02:03:30,859 --> 02:03:35,408
.حقيقتي که يه زماني فهميده بودش
.ولي اون ترجيح داد فراموشش كنه
1315
02:03:35,991 --> 02:03:38,078
.اون نميتونست خودش رو آزاد کنه
1316
02:03:40,999 --> 02:03:43,586
.بنابراين من تصميم گرفتم دنبالش بگردم
1317
02:03:44,337 --> 02:03:49,261
،به اعماق ذهن اون رفتم
.و اون جاي مخفي رو پيدا کردم
1318
02:03:49,344 --> 02:03:54,602
،من وارد اونجا شدم
.و يه ايده در ذهنش قرار دادم
1319
02:03:54,644 --> 02:03:59,234
.يک ايده کوچيک و ساده که همه چيز رو تغيير ميداد
1320
02:04:03,866 --> 02:04:06,369
:اين فکر که
"دنياي ما واقعي نبوده"
1321
02:04:18,720 --> 02:04:21,849
"و مرگ تنها راه فرار بوده"
1322
02:04:29,402 --> 02:04:31,530
... تو منتظر يه قطاري
1323
02:04:32,948 --> 02:04:35,828
... قطاري كه تو رو به دوردست ها ميبره
1324
02:04:37,663 --> 02:04:40,376
... خودت ميدوني كه اميدواري اين قطار تو رو به كجا ببره
1325
02:04:41,419 --> 02:04:43,631
... ولي مطمئن نيستي که بدوني
1326
02:04:44,715 --> 02:04:46,718
...!ولي مهم نيست
1327
02:04:47,386 --> 02:04:51,308
حالا بهم بگو چرا؟ -
!چون ما باهم خواهيم بود -
1328
02:04:55,064 --> 02:04:59,779
و هيچوقت نمي دونستم که ... اون ايده
... مثل يه سرطان در ذهنش رشد مي کنه
1329
02:04:59,862 --> 02:05:03,785
.حتي بعد از اينکه اون از خواب بيدار ميشد
1330
02:05:04,410 --> 02:05:09,000
،حتي بعد از اينكه تو به واقعيت برميگشتي
1331
02:05:09,751 --> 02:05:13,507
.تو بازهم باور داشتي که دنيات واقعي نبوده
1332
02:05:15,885 --> 02:05:18,764
.و مرگ تنها راه فرار بوده
1333
02:05:18,931 --> 02:05:21,184
!مـــال"، نــــــه"
!خــــداي مـــن
1334
02:05:21,434 --> 02:05:25,149
تو ذهن منو مسموم كرده بودي؟ -
.من سعي داشتم نجاتت بدم -
1335
02:05:25,190 --> 02:05:29,196
!تو بهم خيانت کردي
.ولي هنوزم مي توني جبران کني
1336
02:05:29,238 --> 02:05:31,199
.هنوزم مي توني به قولت وفادار باشي
1337
02:05:31,283 --> 02:05:37,291
،هنوزم مي تونيم باهم باشيم، همين جا
.توي دنيايي كه با هم ساختيم
1338
02:06:57,532 --> 02:07:00,619
.کاب"، ما بايد خودمون رو به "فيشر" برسونيم"
1339
02:07:00,870 --> 02:07:03,165
.تو نمي توني اونو داشته باشي
1340
02:07:03,290 --> 02:07:05,585
اگر من اينجا بمونم، اجازه ميدي اون بره؟
1341
02:07:05,626 --> 02:07:08,088
درباره چي حرف مي زني؟
1342
02:07:11,134 --> 02:07:13,722
.فيشر" توي بالکونه"
1343
02:07:13,763 --> 02:07:16,184
"برو مطمئن شو اون زندست، "آريادني -
.كاب"، نميتوني اينكارو بكني" -
1344
02:07:16,225 --> 02:07:19,354
!برو چک کن اون زندست، همين حالا
!اينکارو بکن
1345
02:07:34,710 --> 02:07:37,923
!اون اينجاست و الانم وقتشه
!ولي تو هم الان بايد بياي
1346
02:07:37,964 --> 02:07:42,221
فيشر" رو با خودت ببر، باشه؟" -
!تو نمي توني براي اينکه باهاش باشي اينجا بموني -
1347
02:07:44,224 --> 02:07:47,186
.من پيش اون نمي مونم
...سايتو" تا الان بايد مرده باشه، و به اين معنيه"
1348
02:07:47,311 --> 02:07:51,275
.اون هم بايد يه جايي اين پايين باشه
.و به اين معنيه که من بايد اونو پيدا کنم
1349
02:07:52,528 --> 02:07:55,823
،من ديگه نمي تونم با "مال" باشم
.چون اون ديگه وجود نداره
1350
02:07:55,907 --> 02:07:59,871
.من تنها چيزي هستم كه هنوز بهش اعتقاد داري
1351
02:08:01,666 --> 02:08:04,044
...اي كاش
1352
02:08:05,003 --> 02:08:08,216
...بيشتر از هرچيزي اين آرزو رو داشتم، ولي
1353
02:08:08,467 --> 02:08:11,137
ديگه نميتونم تو رو
...با تمام اون پيچيدگي هات
1354
02:08:11,179 --> 02:08:13,349
،با تمام اون کامل بودنت
.و با تمام اون عيب هات، تصور كنم
1355
02:08:15,142 --> 02:08:16,353
حالت خوبه؟
1356
02:08:16,395 --> 02:08:19,107
...به خودت نگاه کن
1357
02:08:19,440 --> 02:08:24,740
...تو فقط يه سايه هستي
.تو فقط يه سايه از همسر واقعيم هستي
1358
02:08:24,782 --> 02:08:28,203
،تو بهترين چيزي بودي که مي تونستم درست کنم
...ولي
1359
02:08:28,287 --> 02:08:30,832
!متأسفم، تو به اندازه کافي خوب نيستي
1360
02:08:31,458 --> 02:08:33,085
!اين برات احساس واقعي داره؟
1361
02:08:34,796 --> 02:08:38,051
چيكار داري ميكني؟ -
!في البداهه بود -
1362
02:08:45,854 --> 02:08:47,607
!نه! نه! نه
1363
02:08:48,608 --> 02:08:50,652
!برو داخل، زودباش
!برو، برو، برو
1364
02:09:37,177 --> 02:09:40,266
...نااميد شدم
1365
02:09:41,392 --> 02:09:42,602
...نااميد شدم
1366
02:09:42,644 --> 02:09:45,439
!مي دونم، پدر
1367
02:09:51,030 --> 02:09:55,830
.مي دونم که ازم نااميد شدي
.من نمي تونستم مثل تو باشم
1368
02:09:56,289 --> 02:09:59,918
...!نه، نه، نه
1369
02:10:00,085 --> 02:10:07,722
...من نااميد شدم
!از اينکه سعي کردي مثل من باشي
1370
02:10:40,310 --> 02:10:42,271
!زودباش، زودباش، زودباش
1371
02:10:50,616 --> 02:10:53,204
«آخرين وصيت نامه»
1372
02:11:06,013 --> 02:11:08,141
پدر؟
1373
02:11:51,587 --> 02:11:54,925
"اين "ضربه" بود "آريادني
!تو بايد همين الان بري
1374
02:12:07,610 --> 02:12:11,157
!خودت رو گم نکن
!سايتو" رو پيدا كن و برش گردون"
1375
02:12:11,324 --> 02:12:12,617
!قول ميدم
1376
02:12:52,508 --> 02:12:56,054
وقتي كه ازم خواستگاري كردي رو يادت مياد؟
1377
02:12:56,388 --> 02:12:57,348
.آره
1378
02:12:57,390 --> 02:13:02,355
.تو گفتي كه خواب ديدي ما در کنار هم پير ميشيم
1379
02:13:02,939 --> 02:13:05,526
...ولي ما پير شديم
1380
02:13:06,278 --> 02:13:09,615
پير شديم، يادت نمياد؟
1381
02:13:13,371 --> 02:13:17,001
،بيشتر از اون که بتونم تحمل کنم
.دلم برات تنگ ميشه
1382
02:13:18,712 --> 02:13:21,967
.ما وقت کنار هم بودن رو داشتيم...
1383
02:13:22,051 --> 02:13:26,014
.و مجبورم بذارم که بري
1384
02:13:26,056 --> 02:13:29,478
.مجبورم بذارم که بري
1385
02:14:19,008 --> 02:14:20,884
"متأسفم، "رابرت
1386
02:14:47,965 --> 02:14:51,679
ميدوني، اون وصيت نامه به اين معني بود كه
.پدرت ميخواست که من روي پاي خودم بايستم
1387
02:14:52,638 --> 02:14:55,517
.نه اينكه فقط مطابق ميلش زندگي کنم
1388
02:14:56,436 --> 02:14:59,273
"اين همون كاريه كه ميخوام انجام بدم، عمو "پيتر
1389
02:15:08,536 --> 02:15:10,373
چه اتفاقي افتاد؟
1390
02:15:10,414 --> 02:15:12,292
.كاب اونجا موند -
پيش "مال"؟ -
1391
02:15:12,334 --> 02:15:15,505
.نه، براي اينكه "سايتو" رو پيدا كنه
1392
02:15:15,963 --> 02:15:18,760
.اون گم خواهد شد
1393
02:15:20,011 --> 02:15:22,974
.نه، مشكلي نخواهد داشت
1394
02:15:38,079 --> 02:15:41,125
تو اومدي كه منو بكشي؟
1395
02:15:44,046 --> 02:15:47,259
.من منتظر يه نفر هستم
1396
02:15:51,056 --> 02:15:55,354
.يه نفر از يه خواب تقريباً فراموش شده
1397
02:15:56,397 --> 02:16:01,905
كاب"؟"
!غيرممکنه
1398
02:16:02,322 --> 02:16:05,827
.ما در کنار هم مردهاي جووني بوديم
1399
02:16:06,537 --> 02:16:09,666
...من يه پيرمردم
1400
02:16:09,833 --> 02:16:13,756
...پر از اندوه و پشيموني
1401
02:16:15,132 --> 02:16:18,971
.که منتظره در تنهايي بميره
1402
02:16:21,141 --> 02:16:31,280
...من بخاطر تو برگشتم
.تا يه چيزي رو به خاطرت بيارم
1403
02:16:33,617 --> 02:16:37,039
...يه چيزي که يه زماني مي دونستي
1404
02:16:38,958 --> 02:16:42,129
.كه اين دنيا واقعي نيستش
1405
02:16:46,052 --> 02:16:51,559
تا متقاعدم كني
به قراري كه گذاشتيم وفادار بمونم؟
1406
02:16:51,726 --> 02:16:55,482
.تا چشم بسته بهت ايمان داشته باشم، آره
1407
02:17:00,239 --> 02:17:08,418
...برگرد
.تا بتونيم دوباره جوون و در کنار هم باشيم
1408
02:17:11,255 --> 02:17:17,639
...باهام برگرد
.برگرد
1409
02:17:27,695 --> 02:17:29,740
حوله گرم، قربان؟
1410
02:17:29,823 --> 02:17:32,994
.ما تا حدود 20 دقيقه ديگه در لس آنجلس فرود ميايم
1411
02:17:32,994 --> 02:17:36,124
فرم مهاجرت ميخواين؟
1412
02:17:37,375 --> 02:17:39,170
.ممنونم
1413
02:17:39,211 --> 02:17:42,299
حوله گرم، قربان؟ -
.اوه، نه -
1414
02:17:42,340 --> 02:17:44,302
فرم مهاجرت ميخواين؟
1415
02:18:56,072 --> 02:18:59,660
"به خونه خوش آمدين، آقاي "كاب -
.ممنونم -
1416
02:19:43,641 --> 02:19:47,020
!به خونه خوش اومدي
.از اينطرف
1417
02:20:07,842 --> 02:20:12,723
جيمز"؟"
فيليپا"؟"
1418
02:20:15,519 --> 02:20:17,982
!ببينين کي اومده
1419
02:20:24,615 --> 02:20:27,829
هي بچهها، حالتون چطوره؟
1420
02:20:27,871 --> 02:20:30,875
!بابا -
حالتون چطوره؟ -
1421
02:20:31,041 --> 02:20:32,836
!ببين چي ساختم بابا
1422
02:20:32,878 --> 02:20:36,800
اونجا چي ساختي؟ -
!من يه خونه سنگي درست کردم -
1423
02:20:36,925 --> 02:20:39,262
با سنگ درست کردي؟ -
بيا، ميخوام اونو ببينيش -
1424
02:20:39,512 --> 02:20:41,807
مي توني يکي هم براي من درست کني؟
1425
02:20:41,849 --> 02:20:42,766
!زودباش، بابا
1426
02:20:44,067 --> 02:20:54,067
Ashkan.Sh :زيـــرنـــويس از
bestfarsisub@live.com
.:.:.:.WwW.9MoviE.Ir.:.:.:.