1 00:01:06,396 --> 00:01:16,396 .با افتخــــار تقـــــــديم مي کـــند Ashkan.Sh .:.:.:.WwW.9MoviE.Ir.:.:.:. 2 00:01:25,397 --> 00:01:26,941 !هي، بيا اينجا !يه نفر توي ساحل افتاده 3 00:01:26,941 --> 00:01:28,569 .دارم ميام 4 00:01:33,286 --> 00:01:38,005 ،اون داشت هذيون مي گفت ....ولي به اسمتون اشاره کرد 5 00:01:43,598 --> 00:01:46,730 ...اون فقط اين همراهش بود 6 00:01:48,149 --> 00:01:49,777 .و اين 7 00:02:09,982 --> 00:02:13,030 اومدي اينجا که منو بکشي؟ 8 00:02:20,419 --> 00:02:23,509 .مي دونم اين چيه 9 00:02:23,967 --> 00:02:28,769 .يکي از اينا رو قبلاً ديده بودم .سالهاي خيلي خيلي قبل 10 00:02:31,023 --> 00:02:36,283 متعلق به مردي بود که توي يه خواب .تقريباً فراموش شده ديده بودمش 11 00:02:37,744 --> 00:02:42,879 .مردي که صاحب افکار افراطي يي بود 12 00:02:46,594 --> 00:02:53,023 انعطاف پذير ترين انگل چيه؟ باکتري؟ ويروس؟ 13 00:02:54,025 --> 00:02:56,781 کرم روده اي؟ 14 00:02:56,781 --> 00:03:00,706 ...چيزي که آقاي "کاب" سعي داره بگه - ،يه فکر - 15 00:03:01,123 --> 00:03:03,627 .از همه انعطاف پذيرتر و واگيردار تره 16 00:03:03,753 --> 00:03:08,011 ،به محض اينکه يه ايده وارد ذهنتون بشه .تقريباً غيرممکنه که اونو از بين ببريش 17 00:03:08,220 --> 00:03:12,227 ،ايده اي که کاملاً شکل گرفته باشه .و کاملاً قابل درک باشه، به ذهنتون مي چسبه 18 00:03:12,645 --> 00:03:15,943 .درست يه جايي اين تو - و افرادي مثل تو که ازش دزدي مي کنن؟ - 19 00:03:15,943 --> 00:03:18,907 بله، در حالت خواب عملکرد دفاعي ،آگاهي شما در حداقل هستش 20 00:03:18,907 --> 00:03:23,040 و باعث ميشه افکار شما در مقابل دزدي "آسيب پذير باشه. که بهش ميگن "استخراج 21 00:03:23,165 --> 00:03:26,756 آقاي "سايتو"، ما ميتونيم ضمير ناخودآگاهتون ،رو آموزش بديم كه بتونه از خودش دفاع كنه 22 00:03:26,756 --> 00:03:30,429 .حتي در برابر حرفه اي ترين استخراج کنندگان افکار - چطور ميتوني اين كار رو بكني؟ - 23 00:03:30,429 --> 00:03:33,769 !چون من حرفه اي ترين استخراج کننده افکار هستم 24 00:03:33,811 --> 00:03:36,190 من ميدونم چطور ذهنتون رو ،براي پيدا کردن رازهاتون جستجو کنم 25 00:03:36,608 --> 00:03:40,406 من حقه‌هايي رو بلدم و ميتونم بهتون ،ياد بدم كه حتي وقتي خواب هستين 26 00:03:40,406 --> 00:03:43,621 سيستم دفاعي ذهنتون، همچنان فعال بمونه 27 00:03:43,831 --> 00:03:47,796 ببينيد، اگه كمكم رو ميخواين .بايد كاملاً بهم آزادي عمل بدين 28 00:03:47,796 --> 00:03:50,635 من بايد راه رسيدن به افكارتون ...رو بهتر از همسرتون 29 00:03:50,844 --> 00:03:54,267 .بهتر از روانپزشکتون و بهتر از هر كس ديگه اي بدونم 30 00:03:54,392 --> 00:03:56,981 اگر اين رؤياي شما باشه و شما يه گاوصندوق ،پر از اسرار درونش داشته باشين 31 00:03:57,022 --> 00:03:59,360 .من بايد بدونم توي اون گاوصندوق چيه 32 00:03:59,485 --> 00:04:03,994 و براي انجام اينکار شما بايد .كاملاً بهم اجازه‌ ورود بدين 33 00:04:05,914 --> 00:04:10,883 .آقايون، از بعدازظهرتون لذت ببريد .ولي به پيشنهادتون فکر خواهم کرد 34 00:04:13,304 --> 00:04:15,266 .اون ميدونه 35 00:04:17,228 --> 00:04:20,025 اون بالا چه خبره؟ 36 00:05:13,043 --> 00:05:15,924 سايتو" ميدونه" .اون داره بازيمون ميده 37 00:05:15,924 --> 00:05:18,555 ،مهم نيستش. من ميتونم بهش برسم .بهم اعتماد کن 38 00:05:18,597 --> 00:05:23,022 ،اون اطلاعات داخل گاوصندوق هستش .وقتي گفتم "اسرار"، به سمت گاوصندوقش نگاه کرد 39 00:05:23,814 --> 00:05:26,403 اون اينجا چيكار ميكنه؟ 40 00:05:27,864 --> 00:05:30,494 ،تو برگرد به اتاق، باشه .من مراقب اوضاع هستم 41 00:05:30,494 --> 00:05:33,626 ،پس مطمئن شو همين کارو مي کني .ما براي كار اينجا اومديم 42 00:05:41,182 --> 00:05:45,857 اگر بپرم، نجات پيدا مي كنم؟ 43 00:05:48,278 --> 00:05:52,286 .اگر پرش خوبي بکني، شايد مال" اينجا چيکار مي کني؟" 44 00:05:52,286 --> 00:05:55,083 .فكر كردم شايد دلت برام تنگ شده باشه 45 00:05:55,083 --> 00:06:00,301 .مي دوني که دلم برات تنگ شده .ولي ديگه نميتونم بهت اعتماد كنم 46 00:06:00,928 --> 00:06:03,057 پس چي؟ 47 00:06:03,474 --> 00:06:05,478 .به نظر ميرسه که سليقه "آرتور" بوده 48 00:06:05,853 --> 00:06:09,945 در واقع، اون اثري نيمه تمام .از نقاشان انگليسي هستش 49 00:06:11,532 --> 00:06:14,496 .لطفاً بگير بشين 50 00:06:21,092 --> 00:06:24,932 ...بهم بگو بچه‌ها هم دلشون برام تنگ شده؟ 51 00:06:28,439 --> 00:06:31,278 .نمي توني تصورش رو بكني 52 00:06:34,618 --> 00:06:37,540 چيكار داري ميكني؟ - ،ميخوام يكمي هواي تازه بخورم - 53 00:06:37,540 --> 00:06:40,086 ."همونجا كه هستي بمون، "مال 54 00:06:52,319 --> 00:06:55,784 !خدا لعنتت کنه 55 00:07:56,777 --> 00:08:01,911 !برگرد - !تفنگت رو بنداز - 56 00:08:08,966 --> 00:08:11,554 .لطفاً 57 00:08:22,117 --> 00:08:24,997 ."حالا پاكت رو بده، آقاي "كاب 58 00:08:24,997 --> 00:08:28,754 اون (مال) بهتون گفت؟ يا اينكه خودت فهميدي؟ 59 00:08:28,838 --> 00:08:34,599 ،اينكه تو اومدي اينجا ازم دزدي کني !يا اينكه ما درواقع در خوابي هستيم؟ 60 00:08:37,604 --> 00:08:40,694 .اسم کسي که استخدامت کرده رو ميخوام 61 00:08:42,906 --> 00:08:46,079 ،تهديد کردن در خواب هيچ تأثيري نداره درسته "مال"؟ 62 00:08:46,497 --> 00:08:52,508 ،بستگي داره كه چطوري تهديد بكني ،كُشتنش فقط باعث ميشه كه از خواب بيدار بشه 63 00:08:52,633 --> 00:08:54,888 ... اما درد 64 00:08:57,894 --> 00:09:04,323 درد درون ذهنه و از روي دكوراسيون اينجا ميشه قضاوت کرد كه ما داخل ذهن تو هستيم، درسته "آرتور"؟ 65 00:09:15,887 --> 00:09:19,268 .چيكار داري ميكني، هنوز خيلي زوده - .ميدونم، ولي خواب داره از هم ميپاشه - 66 00:09:19,268 --> 00:09:23,485 فقط بايد سعي کنيم که "سايتو" يکمي .بيشتر بخوابه، داريم موفق ميشيم 67 00:09:37,345 --> 00:09:39,516 ،اين محل ،اين نقاشي‌ ها 68 00:09:55,087 --> 00:09:57,091 !جلوشو بگيرين 69 00:10:22,349 --> 00:10:24,937 ،فكر كنم اثر کرد !بيدارش کن 70 00:10:45,351 --> 00:10:47,689 !بيدار نميشه 71 00:10:51,905 --> 00:10:53,868 !بهش "ضربه" رو بزن - چي؟ - 72 00:10:53,868 --> 00:10:55,663 !بندازش 73 00:11:39,413 --> 00:11:41,459 !بيدار شد 74 00:11:46,135 --> 00:11:48,390 پس خودت رو آماده کرده بودي، ها؟ 75 00:11:48,390 --> 00:11:50,811 حتي مسئول امنيتي من هم .در اين مورد چيزي نميدونست 76 00:11:50,811 --> 00:11:53,065 شما چطور فهميدين؟ 77 00:11:53,065 --> 00:11:56,446 براي مردي در موقعيت شما خيلي سخته كه ،همچين موضوع عاشقانه اي رو مخفي نگه داري 78 00:11:56,446 --> 00:11:59,160 .مخصوصاً اگر پاي يك زن متاهل در ميون باشه 79 00:11:59,160 --> 00:12:01,915 ... اون هرگز - .هنوز، الان اينجاييم - 80 00:12:02,207 --> 00:12:04,921 .توي همچين موقعيت سختي - .اونها نزديک تر شدن - 81 00:12:04,921 --> 00:12:07,760 .چيزي كه ميخواستي رو به دست آوردي - .خب، اين حقيقت نداره - 82 00:12:07,760 --> 00:12:10,390 تو يه قسمت کليدي از اطلاعات رو هنوز پيش خودت نگه داشتي، درسته؟ 83 00:12:10,515 --> 00:12:13,771 تو يه چيزي رو جاي ديگه مخفي کردي .چون ميدونستي ما ميخوايم چيکار کنيم 84 00:12:13,896 --> 00:12:16,026 سؤال اينجاست كه چرا اصلاً بهمون اجازه ورود دادي؟ 85 00:12:16,067 --> 00:12:18,823 .براي يه آزمايش - آرمايش براي چي؟ - 86 00:12:18,823 --> 00:12:21,119 .مهم نيست .چون شكست خوردين 87 00:12:21,244 --> 00:12:24,000 ما جزء به جزء اطلاعاتي رو كه .اونجا داشتي رو استخراج كرديم 88 00:12:24,125 --> 00:12:26,546 !ولي حيله تون خيلي آشکار بود 89 00:13:07,166 --> 00:13:10,214 ... بنابراين .تنهام بذارين 90 00:13:10,298 --> 00:13:13,887 "به نظر ميرسه هنوز متوجه نشدي آقاي "سايتو ...شرکتي که ما رو استخدام کرده 91 00:13:14,639 --> 00:13:18,604 .شكست رو نمي پذيره .ما 2 روز بيشتر دوام نخواهيم آورد 92 00:13:20,525 --> 00:13:21,819 "كاب" 93 00:13:21,819 --> 00:13:24,241 .فكر كنم بايد اينکارو از روش ساده تر انجام بدم 94 00:13:25,410 --> 00:13:29,083 !بهمون بگو چي ميدوني، بگو چي ميدوني !همين حالا 95 00:13:32,173 --> 00:13:35,471 .هميشه از اين فرش متنفر بودم 96 00:13:35,804 --> 00:13:45,281 .بطور مشخصي لکه دار و رنگ پريده ست .طوري كه مي فهمي جنسش از پشمه 97 00:13:45,323 --> 00:13:47,828 ... ولي الان 98 00:13:48,079 --> 00:13:51,543 !يه نخ از جنس پلي‌ استره... 99 00:13:54,299 --> 00:13:59,475 كه معني‌اش اينه من روي فرش .داخل آپارتمانم نيستم 100 00:14:00,060 --> 00:14:06,322 "تو الکي مشهور شدي، آقاي "كاب !من هنوز در خواب هستم 101 00:14:12,543 --> 00:14:15,673 چطور پيش رفت؟ - خوب نبود - 102 00:14:19,681 --> 00:14:24,106 ،خوابي در خواب ديگه .تحت تاثير قرار گرفتم 103 00:14:25,150 --> 00:14:28,866 ،ولي در خواب من .تو با قوانين من بازي ميكني 104 00:14:28,866 --> 00:14:32,456 "اوه آره، ولي مي دوني آقاي "سايتو - !ما در خواب تو نيستيم - 105 00:14:32,497 --> 00:14:35,253 !توي خواب من هستين 106 00:14:44,312 --> 00:14:46,357 !احمق چطوري در مورد فرش اشتباه كردي؟ 107 00:14:46,357 --> 00:14:48,862 .تقصير من نبود - .تو طراح خوابي - 108 00:14:48,862 --> 00:14:52,411 !نميدونستم اون ميخواد پرتش كنه روي فرش - .كافيه - 109 00:14:53,497 --> 00:14:56,878 تو، اون ديگه چه کوفتي بود؟ - .همه چيز تحت كنترله - 110 00:14:57,003 --> 00:14:58,631 !ولي نديدم که تحت کنترلت باشه 111 00:14:58,631 --> 00:15:02,472 .ما وقت اين حرفها رو نداريم .من تو "كيوتو" پياده ميشم 112 00:15:02,597 --> 00:15:04,726 چرا؟ .ما هنوز مجبوريم تمام كوپه‌ ها رو بررسي كنيم 113 00:15:04,726 --> 00:15:07,189 .من از قطار خوشم نمياد ...گوش كنين 114 00:15:07,314 --> 00:15:10,153 .هرکس راه خودش رو ميره 115 00:16:23,419 --> 00:16:25,632 بله؟ - .سلام بابا - 116 00:16:25,757 --> 00:16:27,636 .سلام بابا 117 00:16:27,761 --> 00:16:31,268 هي بچه ها، سلام، حالتون چطوره؟ چيكار ميكنين؟ 118 00:16:31,393 --> 00:16:33,522 خوبم - .فكر كنم خوبم - 119 00:16:33,648 --> 00:16:41,997 خوبي؟ كي گفت خوبه، تو بودي "جيمز"؟ - آره، كي برميگردي خونه، بابا؟ - 120 00:16:42,832 --> 00:16:45,504 ،خب، نمي تونم بيام عزيزم .نمي تونم 121 00:16:45,504 --> 00:16:49,052 براي يه مدت هم نيستش، يادت مياد؟ - چرا؟ - 122 00:16:50,346 --> 00:16:54,605 بهتون گفتم، که بخاطر کارم پيشتون نيستم، درسته؟ 123 00:16:55,106 --> 00:16:58,404 مادربزرگ ميگه تو هيچوقت برنميگردي 124 00:16:58,654 --> 00:17:03,538 فيليپا" تويي؟" گوشي رو بده به مادربزرگ، ميشه؟ 125 00:17:03,663 --> 00:17:06,753 .اون داره سرش رو تكون ميده 126 00:17:07,504 --> 00:17:10,469 .خب، اميدوار باشيم که اون داره در اين مورد اشتباه ميكنه 127 00:17:11,136 --> 00:17:14,100 .بابا - بله "جيمز"؟ - 128 00:17:14,309 --> 00:17:16,731 مامان پيش توئه؟ 129 00:17:18,609 --> 00:17:24,371 ،جيمز" ما قبلا در اين مورد صحبت كرديم" .مامان ديگه اينجا نيست 130 00:17:25,540 --> 00:17:27,835 كجاست؟ 131 00:17:28,378 --> 00:17:31,050 بچه‌ها، كافيه ديگه .خداحافظي كنين 132 00:17:31,217 --> 00:17:34,557 گوش كنين، من چند تا هديه بوسيله پدربزرگ براتون ميفرستم، باشه؟ 133 00:17:34,682 --> 00:17:37,646 ... شما هم خوب باشين، شما 134 00:17:45,870 --> 00:17:48,208 .هليكوپتر روي پشت بومه - .بسيار خب - 135 00:17:55,639 --> 00:17:58,687 حالت خوبه؟ - آره، خوبم؟ - 136 00:17:58,687 --> 00:18:01,985 چطور؟ - .خب توي خواب "مال" يهو پيداش شد - 137 00:18:02,402 --> 00:18:04,823 ،بابت پات متأسفم .ديگه تكرار نميشه 138 00:18:04,823 --> 00:18:06,201 داره بدتر ميشه، مگه نه؟ 139 00:18:06,243 --> 00:18:08,581 "فقط يه عذرخواهي گيرت مياد "آرتور 140 00:18:08,623 --> 00:18:11,377 نش" كجاست؟" - هنوز پيداش نشده، ميخواي منتظر بمونيم؟ - 141 00:18:11,377 --> 00:18:14,717 نه، ما قرار بود 2 ساعت نقشه هاي اضافيمون رو ،براي "سايتو" توي شرکت "کوبول" مرور کنيم 142 00:18:14,717 --> 00:18:18,934 .ولي الان اونا مي دونن شکست خورديم .وقتشه ناپديد بشيم 143 00:18:19,310 --> 00:18:22,023 كجا ميخواي بري؟ - "بوينس آيرس" - 144 00:18:22,065 --> 00:18:25,572 شايد يه مدت دست از كار بكشم .تا اوضاع آرومتر بشه 145 00:18:25,989 --> 00:18:27,952 تو چي؟ - !امريكا، قربان - 146 00:18:28,077 --> 00:18:30,916 .سلام منم به اونجا برسون 147 00:18:35,883 --> 00:18:40,308 !اون شما رو فروختش .اومد به شركتم و براي زندگيش التماس كرد 148 00:18:41,227 --> 00:18:45,026 .خب، منم رضايت و خرسندي رو بهتون پيشنهاد ميدم 149 00:18:47,322 --> 00:18:50,578 .من اينطوري به چيزي رسيدگي نمي کنم 150 00:19:01,891 --> 00:19:04,939 ميخواي باهاش چيكار كني؟ - .هيچي - 151 00:19:05,524 --> 00:19:08,697 .اما نميتونم براي شركت "كوبول" صحبت كنم 152 00:19:22,556 --> 00:19:25,771 از ما چي ميخواي؟ - "آغاز" - 153 00:19:27,399 --> 00:19:29,487 امکان داره؟ - .البته كه نه - 154 00:19:29,487 --> 00:19:33,703 ،اگه شما ميتونين يه فكر رو از ذهن کسي بدزدين چرا نمي تونين يک فکر رو بجاش قرار بدين؟ 155 00:19:33,828 --> 00:19:37,043 ،باشه، من اينطوري يه ايده رو در ذهنت قرار ميدم ...بهت ميگم که 156 00:19:37,251 --> 00:19:38,797 "به فيل ‌ها فكر نكن" 157 00:19:38,797 --> 00:19:40,633 تو به چي فكري ميكني؟ - فيل؟ - 158 00:19:40,758 --> 00:19:44,140 ،درسته، ولي اين فكر تو نيستش .چون ميدوني كه من اين فكر رو بهت دادم 159 00:19:44,391 --> 00:19:47,480 .ذهن هرکس هميشه مي تونه رد پيدايش افکار رو بگيره 160 00:19:47,605 --> 00:19:50,903 .الهام واقعي قابل جعل کردن نيستش - .اين حقيقت نداره - 161 00:19:53,199 --> 00:19:56,205 ميتوني اين كار رو بكني؟ - داري يه انتخاب رو بهم پيشنهاد مي کني؟ - 162 00:19:56,747 --> 00:19:59,127 چون خودم ميتونم يه راهي براي .كنار اومدن با "كوبول" پيدا كنم 163 00:19:59,253 --> 00:20:03,553 .احتياجي نيست که انتخابي انجام بدي - .پس تصميم مي گيرم برم، قربان - 164 00:20:08,311 --> 00:20:11,693 .به خدمه هواپيما بگين كجا ميخواين برين 165 00:20:15,241 --> 00:20:17,162 "هي آقاي "كاب 166 00:20:19,332 --> 00:20:23,758 نظرت در مورد برگشتن به خونه‌ چيه؟ ...به امريكا 167 00:20:24,051 --> 00:20:27,557 پيش بچه ‌هات؟ - .نمي توني اين مشکل رو حل کني - 168 00:20:27,891 --> 00:20:30,980 !هيچكس نميتونه - "درست مثل "آغاز - 169 00:20:31,105 --> 00:20:33,986 !كاب"، بيا" 170 00:20:36,449 --> 00:20:38,203 اين ايده اي كه ميگي چقدر پيچيدست؟ 171 00:20:38,203 --> 00:20:40,624 .خيلي سادست - ...هيچ ايده اي وجود نداره - 172 00:20:40,749 --> 00:20:43,380 .وقتي بخواي اونو توي ذهن يه آدم ديگه قرار بدي 173 00:20:43,505 --> 00:20:46,969 .رقيب اصليم يه پيرمرد که مريضه و حال خوبي نداره 174 00:20:47,095 --> 00:20:51,478 پسرش به زودي، كنترل تمام .شركتش رو به ارث ميبره 175 00:20:51,895 --> 00:20:55,611 ميخوام که اون تصميم بگيره .امپراطوري پدرش رو منحل كنه 176 00:20:56,153 --> 00:21:00,120 .كاب"، ما بايد خودمون رو از اين قضيه بکشيم کنار" - .صبر كن - 177 00:21:00,913 --> 00:21:06,090 ،اگه اينكارو بكنم ... اگه حتي بتونم اينكارو كنم .من به ضمانت احتياج دارم 178 00:21:06,257 --> 00:21:08,051 از كجا بدونم كه مي توني اينکارو انجام بدي؟ 179 00:21:08,051 --> 00:21:09,972 ،تو نميدوني 180 00:21:10,306 --> 00:21:16,651 !ولي ميتونم پس ميخواي چشم بسته بهم اعتماد کني؟ 181 00:21:17,111 --> 00:21:23,957 يا ميخواي تبديل به پيرمردي بشي که تمام وجودش پيشمونيه و منتظره که در تنهايي بميره؟ 182 00:21:26,963 --> 00:21:31,472 "افرادت رو جمع كن آقاي "كاب .و اين دفعه افرادت رو با دقت بيشتري انتخاب كن 183 00:21:39,404 --> 00:21:42,702 ببين، مي دونم که چقدر .دوست داري به خونه برگردي 184 00:21:44,038 --> 00:21:47,294 .ولي انجام اينکار امکان نداره - .چرا، امکان داره - 185 00:21:48,004 --> 00:21:51,344 .فقط بايد به اندازه كافي در ذهنش نفوذ کنيم - .تو كه اينو نميدوني - 186 00:21:52,178 --> 00:21:54,600 .قبلاً اين كارو انجام دادم 187 00:21:55,434 --> 00:21:58,232 با كي اين كارو انجام دادي؟ 188 00:22:01,822 --> 00:22:04,661 چرا داريم به پاريس ميريم؟ 189 00:22:05,412 --> 00:22:08,544 .به يه طراح جديد احتياج داريم 190 00:22:23,948 --> 00:22:26,954 تو هيچوقت از دفترت خوشت نميومد، درسته؟ 191 00:22:27,914 --> 00:22:31,171 .توي اون اتاق جايي براي فكر كردن وجود نداره 192 00:22:32,631 --> 00:22:35,512 برات خطري نداره که اينجا اومدي؟ 193 00:22:36,472 --> 00:22:40,521 استرداد مجرمين بين فرانسه و امريكا مثل يه .كابوس كاغذبازي مي مونه، خودت كه ميدوني 194 00:22:40,646 --> 00:22:43,652 .فکر کنم در مورد پرونده تو شايد بتونن يه راهي پيدا بکنن 195 00:22:43,903 --> 00:22:48,579 ببين، اينو برات آوردم كه وقتي فرصت .کردي پيش بچه ‌هام رفتي، بهشون بدي 196 00:22:48,996 --> 00:22:51,585 به چيزي بيشتر از حيووناي ...اسباب بازي گاه و بيگاه نيازه 197 00:22:51,710 --> 00:22:54,423 .تا اون بچه‌ هارو متقاعد بکني كه هنوز پدر دارن 198 00:22:54,548 --> 00:22:55,760 ...من فقط دارم کاري رو انجام ميدم که مي دونم 199 00:22:55,843 --> 00:22:59,475 .خودت بهم ياد دادي - .من هيچوقت بهت ياد ندادم كه يه دزد باشي - 200 00:22:59,517 --> 00:23:03,065 نه، تو به من ياد دادي كه ذهن مردم رو هدايت كنم ...ولي بعد از اتفاقي که افتاد 201 00:23:03,190 --> 00:23:07,323 اونا ميخواستن جلوي راههاي قانونيم .رو بگيرن تا از اون مهارت استفاده کنن 202 00:23:11,873 --> 00:23:14,879 اينجا چيكار ميكني، "دام"؟ 203 00:23:15,589 --> 00:23:17,802 فكر كنم يه راهي براي برگشتن .به خونه پيدا كردم 204 00:23:18,177 --> 00:23:21,810 اين يه كار براي يه سري افراد ،خيلي خيلي قدرتمنده 205 00:23:22,269 --> 00:23:25,441 افرادي كه اعتقاد دارم ميتونن .اتهاماتم رو بطور دائمي از بين ببرن 206 00:23:27,112 --> 00:23:31,662 .ولي به كمكت احتياج دارم - تو اينجا اومدي تا يكي از بهترين و باهوشترين - .شاگردام رو از راه بدر کني 207 00:23:32,455 --> 00:23:35,085 ،خودت مي دوني که پيشنهادم چيه .تو بايد بهشون اجازه بدي خودشون تصميم بگيرن 208 00:23:35,419 --> 00:23:39,385 پول؟ - ...فقط پول نيستش، خودت يادته. اين - 209 00:23:39,719 --> 00:23:43,977 اين براشون يه فرصتيه تا مدينه فاضله اي .که هيچوقت وجود نداشته رو بسازن 210 00:23:43,977 --> 00:23:46,900 چيزهايي كه نمي تونست .در دنياي واقعي وجود داشته باشه 211 00:23:47,526 --> 00:23:52,368 پس ازم ميخواي بهت اجازه بدم يه نفر ديگه توي اين خيال پردازي‌ به دنبالت بياد؟ 212 00:23:52,619 --> 00:23:56,251 ،اونها در واقع وارد خواب نميشن ... اونها فقط مراحل خواب رو طراحي مي کنن 213 00:23:56,418 --> 00:23:57,795 .و اونارو به كسي كه خواب ميبينه، ياد ميدن .فقط همين 214 00:23:58,129 --> 00:24:01,344 .خب خودت اونو طراحي كن 215 00:24:02,262 --> 00:24:05,018 .مال" بهم اجازه نميده" 216 00:24:09,902 --> 00:24:14,202 "برگرد به واقعيت "دام .خواهش ميكنم 217 00:24:14,620 --> 00:24:15,664 واقعيت؟ 218 00:24:16,373 --> 00:24:20,966 اون بچه ها... نوه‌هاي خودت، منتظره .پدرشون هستن که به خونه برگرده 219 00:24:21,549 --> 00:24:26,893 براي اونا واقعيت اينه، و اين كار، اين آخرين كار .منو پيش اونا برمي گردونه 220 00:24:27,018 --> 00:24:30,400 ،اگه هر راه ديگه‌ اي بلد بودم .الان اينجا نايستاده بودم 221 00:24:33,614 --> 00:24:37,122 من يه طراح خواب به همون خوبي .که خودم بودم ميخوام 222 00:24:40,962 --> 00:24:42,424 .من يه آدم بهتر برات دارم 223 00:24:42,424 --> 00:24:46,389 آريادني"؟" 224 00:24:46,597 --> 00:24:49,478 .ميخوام که با آقاي "كاب" آشنا بشي 225 00:24:49,478 --> 00:24:52,025 .از ملاقات با شما خوشبختم - ... اگه يه لحظه وقت داري - 226 00:24:52,025 --> 00:24:55,824 آقاي "كاب" يه پيشنهاد کار برات داره .كه ميخواد دربارش باهات صحبت كنه 227 00:24:55,907 --> 00:24:58,580 يه جور مصاحبه براي کار هستش؟ - .دقيقاً نه - 228 00:24:58,705 --> 00:25:02,921 .يه آزمايش برات دارم - نميخواي اول درباره کار باهام صحبت کني؟ - 229 00:25:03,047 --> 00:25:05,885 ،قبل از اينكه کار رو برات توضيح بدم .بايد بدونم که از عهدش برمياي 230 00:25:05,885 --> 00:25:09,517 چرا؟ - .چون اين كار كاملاً قانوني نيست - 231 00:25:12,982 --> 00:25:17,574 تو 2 دقيقه وقت داري كه يه پازل مارپيچ طراحي .كني كه حل کردنش 1 دقيقه طول بکشه 232 00:25:18,660 --> 00:25:20,830 .وايسا 233 00:25:22,041 --> 00:25:24,087 .دوباره 234 00:25:25,715 --> 00:25:27,551 .وايسا 235 00:25:30,057 --> 00:25:33,230 .بايد بهتر از اينا انجام بدي 236 00:25:45,503 --> 00:25:48,134 .اين يکي بهتر بود 237 00:26:06,669 --> 00:26:11,219 دانشمندا ميگن كه ما فقط از قابليت واقعي يه نيمه‌ي مغزمون .استفاده ميكنيم. که اون مربوط به زمانيه که بيداريم 238 00:26:11,804 --> 00:26:14,684 ،وقتي كه خوابيم .ذهنمون تقريباً قادره هر كاري انجام بده 239 00:26:15,186 --> 00:26:17,440 مثل چي؟ - ،خب تصور کن كه داري يه ساختمون طراحي ميكني - 240 00:26:17,565 --> 00:26:19,903 .تو آگاهانه هر وجه و ظاهر اونو خلق مي کني 241 00:26:20,153 --> 00:26:23,534 ولي بعضي وقتها مثل اين مي مونه كه تقريباً خودش .داره خودش رو ميسازه، مي فهمي منظورم چيه 242 00:26:23,619 --> 00:26:28,294 آره، مثل ِ... كشف كردن - الهام واقعي، درسته؟ - 243 00:26:28,378 --> 00:26:32,636 ...در خواب هم، ذهن ما دائماً اينكارو انجام ميده 244 00:26:32,761 --> 00:26:37,144 ما بطور همزمان در حال .خلق و مشاهده دنيامون هستيم 245 00:26:37,144 --> 00:26:38,648 ...ذهن ما بقدري خوب اين كار رو انجام ميده 246 00:26:38,689 --> 00:26:40,651 .كه ما اصلاً نمي دونيم چه اتفاقي داره ميفته 247 00:26:40,651 --> 00:26:43,698 اين بهمون اجازه ميده كه .درست وارد وسط اين فرآيند بشيم 248 00:26:43,740 --> 00:26:46,204 چطوري؟ - .بوسيله بعهده گرفتن بخش خلاقانه کار - 249 00:26:46,287 --> 00:26:50,211 اينجا جاييه كه بهت احتياج دارم ،تو دنياي خواب رو خلق مي کني 250 00:26:50,211 --> 00:26:52,716 .ما هم سوژه هامون رو وارد اون خواب مي کنيم 251 00:26:52,716 --> 00:26:55,346 و اونا هم با ضمير ناخودآگاهشون .اونجا رو پُر مي کنن 252 00:26:55,471 --> 00:27:00,690 اصلاً چطور ميتونم جزئيات کافي تعيين کنم تا کاري کنم که اونا احساس کنن اين واقعيته؟ 253 00:27:00,732 --> 00:27:04,196 ،خب، مادامي که در خواب هستيم برامون احساس واقعي بودن دارن، درسته؟ 254 00:27:04,489 --> 00:27:08,998 فقط وقتيکه از خواب بيدار ميشيم، تشخيص ميديم .كه درواقع چقدر اون عجيب بوده 255 00:27:09,457 --> 00:27:14,300 بذار يه سوالي بپرسم، تو واقعاً هيچوقت اولِ يه خواب رو بخاطر نمياري، درسته؟ 256 00:27:14,383 --> 00:27:17,598 تو هميشه چشماتو باز کردي و خودت رو درست .وسط چيزي که داره اتفاق ميوفته مي بيني 257 00:27:17,681 --> 00:27:20,854 .گمون کنم، آره - خب ما چطوري به اينجا اومديم؟ - 258 00:27:20,854 --> 00:27:24,819 ... خب ما الان از - "بهش فكر كن "آريادني - 259 00:27:25,237 --> 00:27:28,535 چطور به اينجا اومدي؟ الان تو كجا هستي؟ 260 00:27:32,710 --> 00:27:36,425 ما داريم خواب ميبينيم؟ - "تو در واقع الان وسط کلاس آموزشيت هستي. "خواب ديدن - 261 00:27:36,550 --> 00:27:39,807 ،و اين اولين درست در خواب ديدن مشترکه .پس آروم باش 262 00:28:17,212 --> 00:28:19,800 ... اگر اين فقط يه خوابه پس چرا داري جلوي صورتت 263 00:28:20,051 --> 00:28:22,973 اون هيچوقت فقط يه خواب نبود، درسته؟ ...وقتي صورتت پر از خرده شيشه بشه 264 00:28:23,056 --> 00:28:25,937 .مثل جهنم برات درد داره .وقتي بهش وارد بشي، احساس واقعي برات داره 265 00:28:26,271 --> 00:28:28,902 .که باعث توسعه و پيشرفت ارتش شد ...در طي اون زمان، اون يه برنامه تمريني 266 00:28:29,486 --> 00:28:32,575 براي سربازان بود تا با يکديگر تمرين تيراندازي و مبارزه .بکنن و بعدش از خواب بيدار ميشدن 267 00:28:33,619 --> 00:28:35,414 طراح خواب چطور مي تونه درگير خواب بشه؟ 268 00:28:35,956 --> 00:28:37,752 خب، يه نفر بايد خواب رو طراحي كنه، درسته؟ 269 00:28:39,714 --> 00:28:42,427 چرا يه 5 دقيقه ديگه به ما وقت نميدي؟ - پنج دقيقه؟ - 270 00:28:44,641 --> 00:28:46,895 .ما حداقل يه ساعت داشتيم باهم حرف ميزديم 271 00:28:46,937 --> 00:28:49,483 ...در خواب عملكرد مغزت سريعتر ميشه، بنابراين 272 00:28:49,525 --> 00:28:52,155 پس بنظر ميرسه احساس مي کنيم .زمان آرومتر سپري ميشه 273 00:28:52,697 --> 00:28:54,910 پنج دقيقه در دنياي واقعي تقريباً .برابر يك ساعت در خواب هستش 274 00:28:56,622 --> 00:28:58,709 چرا نميريم ببينيم توي 5 دقيقه چه كارهايي ميتوني انجام بدي؟ 275 00:29:05,597 --> 00:29:08,478 .ما يه طرح اوليه داريم ...كتابفروشي، کافه 276 00:29:08,562 --> 00:29:10,022 .و تقريباً هرچيز ديگه اي اينجا وجود داره 277 00:29:10,147 --> 00:29:13,571 اون آدمها كي هستن؟ - .تصويري از ضمير ناخودآگاهم هستن - 278 00:29:13,571 --> 00:29:16,118 ضمير ناخودآگاه تو؟ - آره، يادت باشه تو كسي هستي - .که بايد خواب رو طراحي کني 279 00:29:16,410 --> 00:29:20,083 ،تو اين دنيا رو مي سازي، سوژه منم .و ذهن منه که اينجا ساکن ميشه 280 00:29:20,209 --> 00:29:22,422 تو در واقع ميتوني .با ضمير ناخودآگاه من صحبت كني 281 00:29:22,422 --> 00:29:24,801 اين يكي از راه‌هاييه كه اطلاعات رو .از يه سوژه استخراج مي كنيم 282 00:29:25,260 --> 00:29:28,308 ديگه چطور ميتوني اين كار رو بكني؟ - ... با خلق يه محل امن، مثل يه - 283 00:29:29,059 --> 00:29:31,063 .مثل يه شعبه بانك يا يه زندان 284 00:29:31,147 --> 00:29:33,776 ذهن بطور خودكار اون رو با اطلاعاتي كه .سعي داره ازش محافظت كنه، پُر ميكنه 285 00:29:34,862 --> 00:29:37,367 مي فهمي؟ - بعد وارد ميشي و اونو ميدزدي؟ - 286 00:29:38,076 --> 00:29:39,245 ... خب 287 00:29:39,287 --> 00:29:45,049 من فكر ميكردم كه فضاي خواب بايد همش درباره .ديدن باشه ولي ميبينم كه بيشتر در مورد احساس کردنه 288 00:29:45,549 --> 00:29:49,557 سؤال من اينه كه وقتي با قوانين فيزيكي در بيوفتي، چه اتفاقي ميوفته؟ 289 00:30:31,805 --> 00:30:34,644 اينجوري ميشه، درسته؟ - .آره - 290 00:30:59,107 --> 00:31:01,153 چرا همه اونا بهم نگاه مي کنن؟ 291 00:31:01,236 --> 00:31:04,786 چون ضمير ناخودآگاهم احساس ميكنه .كه يه نفر ديگه اين دنيا رو خلق كرده 292 00:31:04,911 --> 00:31:07,374 ،هر چه تغيير بيشتري ايجاد کني ...تصورات ذهني با سرعت بيشتري 293 00:31:07,415 --> 00:31:09,211 .شروع به همگرا شدن و توجه مي کنن 294 00:31:09,211 --> 00:31:12,175 توجه؟ - .طبيعتِ وجود خارجيِ بيننده خواب رو احساس ميكنن - 295 00:31:12,801 --> 00:31:15,390 اونا مثل گلبول‌هاي سفيد خون هستن .که با عفونت مبارزه مي کنن 296 00:31:15,473 --> 00:31:19,563 اونا بهمون حمله هم ميكنن؟ - .نه، فقط به تو حمله ميكنن - 297 00:31:25,075 --> 00:31:27,997 اين عاليه، ولي دارم بهت ميگم اگه ... همينطوري به ايجاد تغييرات ادامه بدي 298 00:31:32,463 --> 00:31:35,136 خداي من. ميشه به ضمير ناخودآگاهت بگي !زياد سخت نگيره 299 00:31:35,511 --> 00:31:38,017 اين ضمير ناخودآگاه منه .يادته که من نميتونم كنترلش كنم 300 00:32:31,870 --> 00:32:33,289 .تحت تأثير قرار گرفتم 301 00:32:44,937 --> 00:32:48,527 ،من اين پل رو ميشناسم اينجا يه مکان ِواقعيه، درسته؟ 302 00:32:48,610 --> 00:32:50,740 .آره، هر روز براي رفتن به دانشگاه از اينجا رد ميشم 303 00:32:50,865 --> 00:32:52,744 هرگز از خاطراتت يک مکان رو بازسازي نکن 304 00:32:53,161 --> 00:32:54,706 .هميشه مکان هاي جديد رو در تصورت بيار 305 00:32:54,831 --> 00:32:56,417 خب، بايد طرح اوليت رو از جاهايي که ميشناسي ايجاد کني، مگه نه؟ 306 00:32:56,543 --> 00:32:59,590 ،فقط از جزئياتش استفاده كن ...مثل تير چراغ برق يا باجه تلفن 307 00:32:59,799 --> 00:33:01,427 .نه كل يه منطقه رو - چرا اينکارو نکنم؟ - 308 00:33:01,719 --> 00:33:04,475 چون ساختن يه رؤيا براساس خاطراتت ...ساده ترين راه براي 309 00:33:04,475 --> 00:33:06,812 از دست دادن قدرت تشخيص .حقيقت از خوابه 310 00:33:06,812 --> 00:33:08,148 اين همون اتفاقيه که برات افتاده؟ 311 00:33:08,148 --> 00:33:10,360 گوش کن، اين قضيه هيچ ربطي به من نداره، فهميدي؟ 312 00:33:10,653 --> 00:33:12,490 بخاطر همين به من براي طراحي خوابت احتياج داري؟ 313 00:33:13,241 --> 00:33:15,579 !ولش کن !برو عقب 314 00:33:15,579 --> 00:33:17,958 !برو عقب - !"کاب" - 315 00:33:17,958 --> 00:33:19,462 !ولم كن !بذار برم 316 00:33:19,462 --> 00:33:20,923 !"نه "مال - !"کاب" - 317 00:33:21,256 --> 00:33:22,217 !"مال" - !بيدارم كن - 318 00:33:22,802 --> 00:33:23,595 !"مال" - !بيدارم كن - 319 00:33:23,678 --> 00:33:25,724 نه، نه - !بيدارم كن - 320 00:33:25,808 --> 00:33:26,391 !مال"، نه" 321 00:33:27,895 --> 00:33:30,441 هي، هي، هي .منو نگاه کن، حالت خوبه 322 00:33:30,691 --> 00:33:34,574 تو حالت خوبه - چرا ... چرا از خواب بيدار نشدم؟ - 323 00:33:34,741 --> 00:33:38,582 ،چون هنوز يکمي وقت مونده بود ...و تو نميتوني وسط يه خواب بيدار بشي 324 00:33:38,666 --> 00:33:39,626 !مگر اينكه بميري 325 00:33:39,751 --> 00:33:40,962 .توتم" رو بهم نشون بده" - چي؟ - 326 00:33:41,629 --> 00:33:45,345 ... توتم" اون يه چيز كوچيكه شخصيه" - !"عجب ضمير ناخود آگاهي داشتي "کاب - 327 00:33:46,264 --> 00:33:49,353 !اون واقعاً زن جذاب واقعي بود - .اوه، فهميدم. پس تو خانم "كاب" رو ملاقات كردي - 328 00:33:49,812 --> 00:33:52,066 اون زنش بود؟ - ..."آره. خب، ميگفتم "توتم - 329 00:33:52,526 --> 00:33:56,450 ...تو به يه وسيله‌ كوچيك احتياج داري .چيزي كه هميشه همراهت باشه 330 00:33:56,491 --> 00:33:57,368 .و هيچكس ديگه چيزي ازش ندونه 331 00:33:57,410 --> 00:33:59,914 مثل يه سكه؟ - .نه بايد يه چيز منحصر بفردتري باشه - 332 00:34:00,833 --> 00:34:03,004 .مثل اين طاس... 333 00:34:04,966 --> 00:34:08,014 .نميتونم اجازه بدم بهش دست بزني .اگر بدم ديگه معني خودشو از دست ميده 334 00:34:08,097 --> 00:34:11,687 فقط من هستم، كه تعادل و وزن .اين طاس مخصوص رو ميدونم 335 00:34:11,770 --> 00:34:14,109 ،اينطوري، وقتي به "توتم" خودت نگاه کني 336 00:34:14,193 --> 00:34:16,489 ميفهمي كه بدون شك تو .در خواب يه نفر ديگه نيستي 337 00:34:20,705 --> 00:34:25,005 نميدونم كه نمي توني ببيني چه اتفاقي ،داره ميوفته، يا اينكه فقط نميخواي ببيني 338 00:34:25,589 --> 00:34:28,470 ولي "كاب" يه سري مشکلات خيلي جدي داره .كه داره سعي مي کنه درون خودش مخفي کنه 339 00:34:28,720 --> 00:34:32,353 من هم كسي نيستم كه بخوام ذهنم .رو همينطوري در اختيار همچين كسي بذارم 340 00:34:38,572 --> 00:34:42,622 اون برمي گرده. هيچكس مثل اونو تابحال .نديده بودم که به اين سرعت ياد بگيره 341 00:34:43,039 --> 00:34:46,128 ،واقعيت ديگه براي اون کافي نيستش ...و وقتي که برگشت 342 00:34:47,924 --> 00:34:50,303 اگر برگشتش، ازش درخواست مي کني .که پازل مارپيچ رو بسازه 343 00:34:50,345 --> 00:34:52,391 تو ميخواي کجا بري؟ - .بايد برم "ايمز" رو ببينم - 344 00:34:53,017 --> 00:34:56,232 "ايمز"؟ نه، اون توي "مومباساست" .اونجا پر از افراد "کوبول" هستش 345 00:34:56,482 --> 00:34:59,195 .اين يه ريسک ضروري که بايد بکنيم - .کلي دزد خوب ديگه هم در دسترسمون هست - 346 00:34:59,655 --> 00:35:03,830 ،ما فقط به يه دزد احتياج نداريم .ما يه جاعل (جاعل چهره) ميخوايم 347 00:35:12,053 --> 00:35:14,517 هرچقدر هم که اونا رو به هم بمالي !باز هم برات بچه نميذارن 348 00:35:15,477 --> 00:35:18,232 .تو که نمي دوني - .بذار يه نوشيدني برات بگيرم - 349 00:35:21,655 --> 00:35:22,449 !تو مي خري 350 00:35:29,588 --> 00:35:31,549 !هنوزم املات پيشرفت نکرده - .امتحان كن - 351 00:35:31,634 --> 00:35:33,553 دستخطت چطوره؟ 352 00:35:33,971 --> 00:35:35,390 !توي شهر بهترينه - .خوبه - 353 00:35:35,474 --> 00:35:37,061 .خيلي ممنون 354 00:35:37,603 --> 00:35:38,563 "آغاز" (آغاز ايده) 355 00:35:39,148 --> 00:35:42,738 حالا قبل از اينكه به خودت ...زحمت بدي و بگي غيرممکنه 356 00:35:43,113 --> 00:35:45,911 ،نه اون کاملاً ممکنه .ولي فوق العاده مشکله 357 00:35:46,286 --> 00:35:49,751 .جالبه - .چون "آرتور" هميشه بهم ميگه كه غيرممکنه - 358 00:35:50,419 --> 00:35:52,840 ..."اوه..."آرتور تو هنوزم باهاش کار مي کني؟ 359 00:35:53,007 --> 00:35:56,890 .اون تو كاري كه انجام ميده خيلي خوبه - .اوه، اون بهترينه، ولي تخيل نداره - 360 00:35:56,932 --> 00:35:57,809 .مثل تو نيستش 361 00:35:58,268 --> 00:36:00,690 گوش کن، اگر ميخواي "آغاز ايده" رو روي .کسي انجام بدي به تخيل احتياج داري 362 00:36:01,232 --> 00:36:04,572 ،بذار يه چيزي ازت بپرسم تو قبلاً اين كارو كردي؟ 363 00:36:05,198 --> 00:36:08,746 ما سعي كرديم، ايده رو هم در جاي .خودش گذاشتيم ولي نتيجه نداد 364 00:36:08,830 --> 00:36:11,502 به اندازه‌ كافي ايده‌ رو در عمق ذهن قرار ندادي؟ - .نه، موضوع فقط عمق ذهن نيست - 365 00:36:12,044 --> 00:36:15,426 براي اينکه اون ايده به صورت طبيعي ...در ذهن سوژتون رشد کنه 366 00:36:15,467 --> 00:36:17,597 .تو به ساده ترين حالت اون ايده احتياج داري .ذهن انسان خيلي زيرکه 367 00:36:17,931 --> 00:36:21,061 خب اين ايده اي كه ميخواي در ذهن سوژتون قرار بدي چيه؟ 368 00:36:21,479 --> 00:36:24,944 ،ما ميخوام که وارث يه شركت بزرگ .امپراطوري پدرش رو منحل كنه 369 00:36:25,529 --> 00:36:29,411 خب، ميبيني که در اينجا انگيزه هاي مختلف سياسي و اهداف ضدانحصاري وجود داره که مي توني ازشون استفاده کني 370 00:36:30,204 --> 00:36:34,087 و تمام اين مسائل واقعاً به ميزان .احساس تعصب سوژ‌ت بستگي داره 371 00:36:34,588 --> 00:36:37,886 و كاري كه بايد بكني اينه كه .با مقدماتي ترين اصول شروع بكني 372 00:36:38,136 --> 00:36:41,644 و اون چي هستش؟ - .ارتباطش با پدرش - 373 00:36:44,315 --> 00:36:46,277 دارو ساز دارين؟ - .نه، هنوز نه - 374 00:36:46,277 --> 00:36:53,040 "خب، يه نفر اينجاست به اسم "يوسف .كه تركيبات داروئي مخصوص خودش رو درست ميكنه 375 00:36:53,123 --> 00:36:55,461 کي ميخواي منو ببري پيشش؟ - .به محض اينکه اون کساني که دنبالت هستن رو گم کردي - 376 00:36:56,213 --> 00:36:58,550 .اونايي که کنار بار ايستادن - .آدمهاي شرکت "کوبول" هستن - 377 00:36:59,094 --> 00:37:01,556 جايزه‌اي كه براي سرم گذاشتن چقدره؟ منو زنده ميخوان يا مرده؟ 378 00:37:01,848 --> 00:37:03,978 يادم نمياد. بذار ببينيم خودشون !شروع به تيراندازي مي کنن يا نه 379 00:37:04,646 --> 00:37:07,275 تو برو جلوشون رو بگير. منم تا نيم ساعت .ديگه دم پله هاي اينجا مي بينمت 380 00:37:08,319 --> 00:37:10,992 برميگردي همينجا؟ - .اينجا آخرين جاييه كه بهش مشکوک ميشن - 381 00:37:12,787 --> 00:37:13,371 .بسيار خب 382 00:37:15,458 --> 00:37:19,007 فردي"! "فردي سايمون"؟" خداي من! خودتي، درسته؟ 383 00:37:20,385 --> 00:37:23,265 كي؟ - !نه اون نيستي - 384 00:37:23,599 --> 00:37:25,477 تو كه ديگه الان خواب نميبيني، ميبيني؟ 385 00:37:43,721 --> 00:37:45,433 !برين کنار 386 00:38:03,510 --> 00:38:06,849 .نه، يه قهوه ميخوام .يه قهوه 387 00:38:20,710 --> 00:38:21,712 .يه قهوه بيار 388 00:39:17,527 --> 00:39:18,822 منتظر ماشين بودي، آقاي "كاب"؟ 389 00:39:20,699 --> 00:39:23,956 تو توي "مومباسا" چيكار ميكني؟ - .بايد از سرمايه‌گذاريم محافظت مي کردم - 390 00:39:27,380 --> 00:39:29,551 پس اينطوري کسايي که دنبالتن رو گم مي کني؟ 391 00:39:29,592 --> 00:39:30,970 !اين (سايتو) يه دُم ديگه ست 392 00:39:39,987 --> 00:39:41,114 .كاب" گفت که برميگردي" 393 00:39:42,909 --> 00:39:46,040 ...سعي كردم كه برنگردم، ولي - !ولي هيچ چيز ديگه اي مثل اون وجود نداره - 394 00:39:46,541 --> 00:39:50,382 !اون فقط ... خلقت نابه 395 00:39:51,176 --> 00:39:54,055 پس ميشه بريم يه نگاهي به چندتا ساختار متناقض بندازيم؟ 396 00:39:54,139 --> 00:39:55,434 ...اگه بخواي سه مرحله كامل ِخواب رو بسازي 397 00:39:55,434 --> 00:39:57,521 .تو بايد تو چندتا از اين حقه ها استاد بشي 398 00:39:57,563 --> 00:40:00,651 .معذرت ميخوام - چه جور حقه ‌هايي؟ - 399 00:40:01,028 --> 00:40:04,034 در خواب تو ميتوني ساختار معماري رو .فريب بدي و اشکال غيرممکن بسازي 400 00:40:04,701 --> 00:40:08,626 كه بهت اجازه ميده حلقه‌هاي بسته .ايجاد کني مثل پله هاي بي پايان 401 00:40:09,043 --> 00:40:10,880 .يا راه پله‌ بي پايان 402 00:40:13,719 --> 00:40:17,059 مي بيني؟ 403 00:40:20,106 --> 00:40:25,575 تناقض. پس با حلقه‌هاي بسته اينجوري ميتوني مرزهاي .خوابي رو كه خلق مي کني مخفي نگه داري 404 00:40:25,742 --> 00:40:28,163 هرکدوم از اين مراحل خواب چقدر بايد بزرگ باشه؟ 405 00:40:28,497 --> 00:40:31,336 ،مي تونه هراندازه باشه .از يه طبقه ساختمون تا كل يک شهر 406 00:40:31,336 --> 00:40:33,173 ...ولي بايد به اندازه کافي پيچيده باشه 407 00:40:33,507 --> 00:40:34,884 .تا بتونيم از تصاوير ذهني مخفي بشيم 408 00:40:34,926 --> 00:40:36,471 مثل يه پازل مارپيچ؟ - .درسته...مارپيچ - 409 00:40:36,847 --> 00:40:39,017 ...و حتي بهتر از مارپيچ - ...در اينصورت ما وقت بيشتري داريم - 410 00:40:39,059 --> 00:40:41,648 قبل از اينکه تصاوير ذهني بتونن ما رو بگيرن؟ - .دقيقاً - 411 00:40:43,025 --> 00:40:44,820 .ضمير ناخودآگاه من که بنظر ميرسه که آروم باشه 412 00:40:44,946 --> 00:40:46,198 .صبرکن تا حالت بدش رو هم ببيني 413 00:40:46,991 --> 00:40:49,329 هيچكس دوست نداره احساس کنه .كه يكي ديگه داره در ذهنش پرسه ميزنه 414 00:40:49,955 --> 00:40:51,792 كاب" ديگه نميتونه خواب رو طراحي کنه، درسته؟" 415 00:40:53,461 --> 00:40:55,591 نميدونم ميتونه يا نه .ولي ديگه اينکارو نميكنه 416 00:40:55,967 --> 00:40:58,305 اون فکر ميکنه که اگر طرح خواب .رو ندونه امنيتش بيشتره 417 00:40:58,430 --> 00:41:00,350 چرا؟ - .دليلش رو بهم نميگه - 418 00:41:00,350 --> 00:41:02,104 .ولي فکر کنم بخاطر "مال" هستش 419 00:41:02,563 --> 00:41:04,650 همسر سابقش؟ - ...نه، اون همسر سابقش نيست - 420 00:41:04,734 --> 00:41:07,197 يعني اونا هنوز باهم هستن؟ - ...نه، اون - 421 00:41:08,658 --> 00:41:10,203 .اون مرده 422 00:41:12,123 --> 00:41:14,878 ،چيزي که تو اونجا ديدي .فقط يه تصوير ذهني از "مال" بود 423 00:41:19,053 --> 00:41:22,351 اون توي زندگي واقعيش چطوري بود؟ - .دوست داشتني بود - 424 00:41:26,400 --> 00:41:28,696 شما دنبال داروساز هستين؟ - .آره - 425 00:41:28,905 --> 00:41:30,659 تا براي کاري که ميخواين انجام بدين يه ترکيب بسازه؟ 426 00:41:31,327 --> 00:41:35,752 .و باهامون وارد خواب بشه - "نه، من به ندرت وارد خواب ميشم، آقاي "کاب - 427 00:41:36,002 --> 00:41:39,802 ما اونجا بهت احتياج داريم تا براساس .نيازمون ترکيب رو بهمون بگي 428 00:41:40,135 --> 00:41:42,223 و اون چيه؟ - .عمق زياد - 429 00:41:42,223 --> 00:41:44,852 يه خواب در خواب ديگه؟ دو مرحله؟ 430 00:41:47,733 --> 00:41:49,194 .سه مرحله 431 00:41:49,236 --> 00:41:53,119 غيرممکنه. همون يه خواب در خواب ديگه .خيلي ناپايداره 432 00:41:53,160 --> 00:41:59,923 .امكان‌پذيره، تو فقط بايد داروي بيهوشي داشته باشي - !اونم يه داروي بيهوشي قوي - 433 00:42:01,885 --> 00:42:03,639 اعضاي تيمتون چند نفره؟ - .پنج - 434 00:42:04,432 --> 00:42:05,017 .شش نفر 435 00:42:06,269 --> 00:42:11,029 تنها روشي که ميتونم بفهمم شما .اون کارو انجام دادين، اينه كه باهاتون باشم 436 00:42:11,237 --> 00:42:14,075 توي همچين کاري جايي براي !"توريست ها نيست، آقاي "سايتو 437 00:42:14,200 --> 00:42:16,330 .ايندفعه، بنظر مياد که هستش 438 00:42:17,875 --> 00:42:21,214 ،اين رو فكر كنم براي شروع خوب باشه .من هرروز ازش استفاده ميكنم 439 00:42:21,841 --> 00:42:23,929 براي چه كاري؟ - .بياين تا بهتون نشون بدم - 440 00:42:28,102 --> 00:42:33,697 !البته شايد دلتون نخواد که اونو ببينين - .بعد از شما - 441 00:42:42,756 --> 00:42:46,847 ...شش، ده، دوازده نفر !همه به دستگاه وصلن، حيوون لعنتي 442 00:42:46,889 --> 00:42:48,433 اونا هرروز به اينجا ميان .تا خواب هاشون رو به اشتراک بذارن 443 00:42:51,564 --> 00:42:53,443 مي بيني؟ .خيلي پايداره 444 00:42:59,998 --> 00:43:03,629 اونا براي چه مدتي در خواب هستن؟ - .سه الي چهار ساعت، در هرروز - 445 00:43:03,629 --> 00:43:06,719 و زمان خوابشون چقدره؟ - ...با اين تركيب؟ - 446 00:43:06,719 --> 00:43:10,351 .حدود 40 ساعت براي هرکدومشون در هرروز - چرا اونا همچين کاري رو مي کنن؟ - 447 00:43:10,435 --> 00:43:11,478 "بهش بگو آقاي "كاب 448 00:43:13,440 --> 00:43:16,947 بعد از مدتي اينکار تبديل به تنها راهي ميشه .که مي توني خواب ببيني 449 00:43:16,989 --> 00:43:19,160 تو هنوزم مي توني خواب ببيني، آقاي "كاب"؟ 450 00:43:19,160 --> 00:43:22,040 اونا هر روز براي خوابيدن ميان اينجا؟ - ...نه - 451 00:43:23,960 --> 00:43:30,264 ،اونا ميان اينجا تا از خواب بيدار بشن !براي اونا رؤيا، تبديل به واقعيت شده 452 00:43:32,310 --> 00:43:34,898 تو کي هستي که بخواي غير از اين بگي، ها؟ 453 00:43:36,860 --> 00:43:38,196 .ببينم چيکار مي توني بکني 454 00:43:49,968 --> 00:43:52,808 ...تو ميدوني چطور منو پيدا كني 455 00:43:53,768 --> 00:43:56,022 ...تو ميدوني که چيكار بايد بكني 456 00:44:00,907 --> 00:44:02,243 به اندازه کافي سريع بود، نه؟ 457 00:44:17,522 --> 00:44:19,860 حالت خوبه، آقاي "كاب"؟ 458 00:44:20,903 --> 00:44:23,993 .آره، آره، خوبم 459 00:44:33,093 --> 00:44:37,185 رابرت فيشر"، وارث كمپاني هاي "زنجيره اي انرژي "فيشر- مارو 460 00:44:37,226 --> 00:44:39,147 مشكلت با اين آقاي "فيشر" چيه؟ 461 00:44:39,189 --> 00:44:41,276 .اين ارتباطي به كار ِتو نداره 462 00:44:41,318 --> 00:44:45,201 .آقاي "سايتو"، اين يه کار جاسوسي عادي نيستش 463 00:44:45,826 --> 00:44:50,753 تو ازمون "آغاز" يه ايده رو ميخواي. اميدوارم که .اهميت اين درخواستتون رو هم بدونين 464 00:44:51,463 --> 00:44:55,261 بذر ايده اي كه ما در ذهن اين مرد ميكاريم .رشد مي کنه و تبديل به يه فكر ميشه 465 00:44:55,303 --> 00:44:58,476 ،اين فکر براي اون معني پيدا خواهد کرد ... و ممكنه باعث تغيير 466 00:44:59,395 --> 00:45:01,440 .و ممكنه باعث تغيير هر چيزي در مورد اون آدم بشه 467 00:45:01,482 --> 00:45:05,406 ما آخرين کمپاني بين اونا و .سلطه كاملشون بر كليه منابع انرژي هستيم 468 00:45:05,865 --> 00:45:10,374 ،ما ديگه نميتونيم باهاشون رقابت كنيم ... به زودي، اونا کنترل تأمين‌ انرژي 469 00:45:10,416 --> 00:45:14,257 .نيمي از دنيا رو بدستشون مي گيرن .در واقع، اونا تبديل به يه ابرقدرت جديد ميشن 470 00:45:15,717 --> 00:45:18,807 .دنيا احتياج داره كه "رابرت فيشر" طرز فكرشو تغيير بده 471 00:45:19,224 --> 00:45:23,984 .اينجا جاييه كه ما وارد ميشيم رابطه‌ "رابرت فيشر" با پدرش چطوره؟ 472 00:45:24,276 --> 00:45:27,282 شايعاتي هست كه ميگه .رابطه کاملاً پيچيده اي باهم دارن 473 00:45:27,407 --> 00:45:29,953 ولي ما نميتونيم فقط براساس شايعات كار كنيم، ميتونيم؟ 474 00:45:29,995 --> 00:45:35,088 ميتوني كاري كني كه به اين مرد دسترسي پيدا کنم؟ ...براونينگ"، مرد دست راست "فيشر" بزرگ" 475 00:45:35,715 --> 00:45:37,301 .و پدرخوانده‌ "فيشر" كوچك 476 00:45:37,342 --> 00:45:40,807 ،اگه بتوني به منابع درستش دست پيدا بكني .بايد ممكن باشه 477 00:45:40,975 --> 00:45:44,982 ،منابع چيزي هستش که در تخصص منه "آقاي "سايتو 478 00:45:46,026 --> 00:45:49,449 ،بنظر نميرسه که اينجا توافقي ايجاد شده !ترتيبشون رو بدين 479 00:45:49,491 --> 00:45:53,582 "آقاي "براونينگ"، سياست "موريس فيشر .هميشه بر اين بوده که از مرافعه قضايي اجتناب بشه 480 00:45:58,132 --> 00:46:01,431 بنظرت بايد اين نگرانيت رو مستقيماً به "موريس" انتقال بدم؟ 481 00:46:01,890 --> 00:46:05,230 .فكر نميكنم اينکار لازم باشه - .نه، نه، نه فكر ميكنم كه بايد اينکارو بکنم - 482 00:46:27,356 --> 00:46:32,115 حالش چطوره؟ ... اگه ضروري نبود مزاحمش نميشدم ولي 483 00:46:32,448 --> 00:46:37,834 ...رابرت"، مگه بهت نگفته بودم كه خارج شهر بمون" !صبر كن، كاريو كه گفتم بكن 484 00:46:37,917 --> 00:46:38,919 "نه، نبايد حرف بزنين آقاي "فيشر 485 00:46:39,379 --> 00:46:42,468 !کاريو که گفتم ادامه بده 486 00:46:42,719 --> 00:46:46,517 ...هيچوقت .هيچوقت چيزيو که ازت خواستم نمي فرستي 487 00:46:46,559 --> 00:46:48,981 !شهرو ترك كن 488 00:46:51,319 --> 00:46:53,156 !وحشتناكه 489 00:46:55,619 --> 00:46:58,666 .بايد جزو خاطرات خوبش باشه 490 00:46:59,292 --> 00:47:03,509 ،من اينو كنار تختش گذاشتم !اون اصلاً بهش توجه نکرد 491 00:47:04,135 --> 00:47:10,356 ..."رابرت" .ما بايد در مورد توانايي وکلامون صحبت کنيم 492 00:47:10,397 --> 00:47:11,816 .مي دونم که الان برات سخته - "الان نه، عمو "پيتر- 493 00:47:11,900 --> 00:47:13,654 ... ولي ضروريه كه شروع کنيم به 494 00:47:17,870 --> 00:47:19,915 !لاشخورها دورشون جمع شدن 495 00:47:20,083 --> 00:47:23,256 هرچقدر که "موريس فيشر" حالش بدتر ميشه .پيتر براونينگ" قدرتمندش بيشتر ميشه" 496 00:47:24,257 --> 00:47:26,595 من فرصت زيادي داشتم ...تا "براونينگ" رو زير نظر بگيرم 497 00:47:27,304 --> 00:47:31,688 حضور فيزيکيش، اخلاق و رفتارش .و خيلي چيزهاي ديگه رو بررسي کردم 498 00:47:31,729 --> 00:47:35,070 حالا، در اولين مرحله از خواب .مي تونم خودمو به جاي "براونينگ" جا بزنم 499 00:47:35,696 --> 00:47:39,119 .و ايده‌هايي رو به ذهن خودآگاه فيشر پيشنهاد ميدم 500 00:47:39,202 --> 00:47:41,708 و بعدش، وقتي ما اونو ...به يه مرحله عميق تر از خواب ببريم 501 00:47:41,875 --> 00:47:45,172 تصويري که اون از "براونينگ" براي خودش ساخته .بايد، بايد با خود "فيشر" برخورد کنه 502 00:47:45,214 --> 00:47:48,304 .پس "فيشر" خودش به خودش اين ايده رو ميده - .دقيقاً - 503 00:47:48,721 --> 00:47:51,226 .تنها اينطوري اين ايده به ذهنش وارد خواهد شد .فيشر" بايد ببينه که خودش اين ايده رو ايجاد کرده" 504 00:47:51,310 --> 00:47:54,273 !ايمز"، من تحت تاثير قرار گرفتم" 505 00:47:55,108 --> 00:47:58,531 مثل هميشه اعترافاتت برام همانند .قدرداني مي مونه "آرتور"، متشکرم 506 00:48:19,697 --> 00:48:21,910 ميخواستي خودت تنهايي وارد خواب بشي؟ 507 00:48:21,952 --> 00:48:24,916 ... نه، نه، من فقط .داشتم يه سري آزمايش مي کردم 508 00:48:25,751 --> 00:48:28,047 .نمي دونستم کسي اينجا هست 509 00:48:28,130 --> 00:48:32,138 .آره، راستش منم داشتم روي "توتم" خودم كار ميكردم - .بيا، بذار ببينمش - 510 00:48:34,100 --> 00:48:35,520 پس اينم ياد گرفتي، ها؟ 511 00:48:35,561 --> 00:48:38,734 !واقعاً يه راه حلي زيبا براي حفظ ردي از واقعيته 512 00:48:39,861 --> 00:48:43,576 اين ايده تو بودش؟ - .نه اين... در واقع ايده‌ "مال" بودش - 513 00:48:43,576 --> 00:48:49,087 .اين... اين متعلق به اون بود .اگر در خواب بچرخونيش هيچوقت از حرکت نمي ايسته 514 00:48:49,087 --> 00:48:52,552 ... فقط همينطور .ميچرخه و ميچرخه 515 00:48:53,554 --> 00:48:59,107 آرتور" بهم گفت كه اون فوت کرده" - کار پازل ها چطور پيش ميره؟ - 516 00:48:59,566 --> 00:49:02,822 هر مرحله، مربوط به قسمتي از ...ضمير ناخودآگاه سوژه ميشه 517 00:49:02,864 --> 00:49:04,325 .كه ما سعي داريم بهش دسترسي پيدا کنيم 518 00:49:04,366 --> 00:49:09,460 .بنابراين، پايين ترين مرحله بيمارستانه .كه "فيشر" پدرش رو به اونجا خواهد برد 519 00:49:09,710 --> 00:49:12,966 .راستش من يه سوال درباره‌ اين طرح داشتم 520 00:49:13,008 --> 00:49:17,183 .نه، نه، نه، جزئيات رو به من نشون نده .فقط طراح خواب بايد جزئيات رو بدونه 521 00:49:18,226 --> 00:49:19,312 چرا اون اينقدر مهمه؟ 522 00:49:19,647 --> 00:49:21,441 براي حالتيه که يکي از ما ...تصاوير ذهنيش رو وارد خواب بکنه 523 00:49:21,483 --> 00:49:23,863 .بخاطر همين نميخوايم که جزئيات پازل رو بدونه 524 00:49:24,822 --> 00:49:27,745 !منظورت حالتيه که تو "مال" رو وارد خواب کني ديگه 525 00:49:27,953 --> 00:49:31,795 تو نمي توني اونو خارج از خواب نگه داري، درسته؟ - .درسته - 526 00:49:32,212 --> 00:49:35,928 تو نمي تونستي خواب رو بسازي !چون اگر تو مارپيچ رو بلد باشي، پس اونم بلده 527 00:49:36,512 --> 00:49:38,892 .که ممکنه اون کل عمليات رو به خطر بندازه 528 00:49:38,892 --> 00:49:41,188 کاب"...بقيه هم اينو مي دونن؟" - .نه، نه، نمي دونن - 529 00:49:41,647 --> 00:49:43,651 ،اگر اوضاع از اين بدتر بشه .بايد بهشون اخطار بدي 530 00:49:43,734 --> 00:49:46,364 .هيچكس نگفته که اوضاع داره بدتر ميشه 531 00:49:46,740 --> 00:49:50,122 ،من بايد برگردم خونه‌ .اين تمام چيزيه كه الان برام مهمه 532 00:49:51,416 --> 00:49:58,805 چرا نميتوني به خونه برگردي؟ - .چون اونا فکر مي کنن که من "مال" رو کشتم - 533 00:50:01,978 --> 00:50:04,232 !ممنونم - براي چي؟ - 534 00:50:04,482 --> 00:50:06,611 !چون نپرسيدي اينکارو کردم يا نه 535 00:50:06,695 --> 00:50:09,242 "من امپراتوري پدرم رو از هم مي پاشونم" 536 00:50:09,242 --> 00:50:13,082 خب واضحه که اين ايده ايه .که خود "رابرت" هم اونو رد خواهد کرد 537 00:50:13,542 --> 00:50:16,505 بخاطر همين ما بايد اين ايده رو .در عمق ضمير ناخودآگاهش قرار بديم 538 00:50:16,590 --> 00:50:20,346 ،ضمير ناخودآگاه بوسيله احساسات تحريك ميشه نه با دليل و برهان، درسته؟ 539 00:50:20,430 --> 00:50:23,770 ما بايد يه راهي پيدا كنيم .تا اينو به يه مفهوم احساسي برگردونيم 540 00:50:23,895 --> 00:50:26,149 چطور ميخواي يه طرح تجاري رو به يه مفهوم احساسي تبديل كني؟ 541 00:50:26,191 --> 00:50:26,692 موريس و رابرت. دو نسل ازخانواده‌ فيشر> <با دو روش كاملاً متفاوت مديريتي 542 00:50:26,734 --> 00:50:28,195 اين چيزيه كه ما اينجا اومديم تا پيداش کنيم، درسته؟ 543 00:50:28,195 --> 00:50:31,702 الانم، رابطه "رابرت" با پدرش رو .ميشه حداقل پرتنش بدونيم 544 00:50:31,994 --> 00:50:33,205 .اونو نمي تونم بخاطر بيارم 545 00:50:33,246 --> 00:50:36,920 چون پيشنهاد منحل کردن کمپاني پدرش براي اون .مثل فحش دادن به اون پيرمرد مي مونه 546 00:50:37,088 --> 00:50:38,632 ...نه، چون فكر ميكنم احساسات مثبت 547 00:50:38,799 --> 00:50:40,803 .هميشه بر احساسات منفي غلبه مي کنه 548 00:50:40,886 --> 00:50:43,850 همه‌ ما در مورد صلح و آشتي .و آرامش بعد از اظهار احساسات شنيديم 549 00:50:44,894 --> 00:50:48,484 ،ما ميخوايم كه "رابرت فيشر"، نسبت به همه‌ اين برنامه .يه واكنش احساسي مثبت داشته باشه 550 00:50:48,526 --> 00:50:50,530 ...خب ما اينو امتحان مي كنيم 551 00:50:50,530 --> 00:50:55,415 پدرم اينو قبول داره كه من ميخوام راه خودمو" "ايجاد کنم نه اينكه دنباله روي اون باشم 552 00:50:55,873 --> 00:50:58,253 .اون شايد جواب بده - شايد؟ - 553 00:50:58,754 --> 00:51:00,716 .ما به چيزي بهتر از "شايد" احتياج داريم 554 00:51:00,758 --> 00:51:02,302 !"از شرکت کردنت در بحث ممنونم، "آرتور 555 00:51:02,469 --> 00:51:05,392 معذرت ميخوام كه انتظار "يه چيز اختصاصي تر رو داشتم، "ايمز 556 00:51:05,559 --> 00:51:09,065 اختصاصي تر؟ - .آغاز" ايده ارتباطي با مخصوص بودن ايده نداره" - 557 00:51:09,107 --> 00:51:12,363 ،وقتي كه وارد ذهنش شديم .بايد روي چيزي كه پيدا ميكنيم كار كنيم 558 00:51:13,867 --> 00:51:17,540 در مرحله بالايي .ما ارتباط "فيشر" رو با پدرش آغاز مي کنيم 559 00:51:17,623 --> 00:51:20,921 :و ميگيم "من دنباله روي راه پدرم نخواهم بود" 560 00:51:21,005 --> 00:51:25,639 :و در مرحله پايين تر اين فكر رو به خوردش ميديم "من چيزي رو براي خودم خلق خواهم کرد" (شرکتي براي خودم مي سازم) 561 00:51:26,348 --> 00:51:28,771 ،و وقتي که به پايين ترين مرحله رسيديم :ما سلاح بزرگمون رو آشکار مي کنيم 562 00:51:28,771 --> 00:51:31,233 "پدرم نميخواد كه من مثل اون باشم" - .دقيقاً - 563 00:51:32,444 --> 00:51:36,619 ،وقتي به سه مرحله پايين تر بريم .خواب با كوچكترين اختلالي از هم مي پاشه 564 00:51:36,786 --> 00:51:38,246 ،داروي بيهوشي 565 00:51:38,288 --> 00:51:41,503 براي اينکه خوابي پايدار داشته باشيم ...و بتونيم هر 3 مرحله از خواب رو ايجاد کنيم 566 00:51:41,544 --> 00:51:44,467 بايد يه تركيب بسيار قوي .از داروي بيهوشي داشته باشيم 567 00:51:56,699 --> 00:51:57,827 .شب بخير 568 00:51:58,619 --> 00:52:00,373 ،تركيبي كه براي ايجاد اشتراک گذاشتن خواب بکار ميره 569 00:52:00,414 --> 00:52:02,252 .ارتباط بسيار بي نقصي بين افراد در خواب ايجاد ميكنه 570 00:52:02,335 --> 00:52:04,965 .علاوه بر اين، درواقع بر فعاليت مغزي رو سرعت ميده 571 00:52:04,965 --> 00:52:07,344 ،به عبارت ديگه .در هر مرحله بهمون وقت بيشتري ميده 572 00:52:07,427 --> 00:52:10,392 ،فعاليت مغز در حالت خواب .حدود 20 برابر بيشتر از حالت عادي يا بيداريه 573 00:52:10,600 --> 00:52:13,983 ،وقتيکه از يه خواب وارد خواب ديگه بشي .اثر داروها باهم ترکيب ميشه 574 00:52:14,066 --> 00:52:17,906 ... در سه مرحله خواب، 10 ساعت خواب ميشه - !ببخشيد، رياضي من هيچوقت خوب نبوده - 575 00:52:17,906 --> 00:52:22,039 زمانش چقدر ميشه؟ - ...در مرحله اول ميشه 1 هفته - 576 00:52:22,206 --> 00:52:25,754 ،براي مرحله دوم ميشه 6 ماه ... و براي مرحله سوم 577 00:52:25,797 --> 00:52:27,884 !ده سال ميشه 578 00:52:29,554 --> 00:52:32,477 كي ميخواد براي ده سال توي يه خواب گير کنه؟ 579 00:52:32,518 --> 00:52:34,104 !بستگي به خوابش داره 580 00:52:34,104 --> 00:52:36,776 ،خب به محض اينکه ما ايده رو قرار بديم چطوري بيايم بيرون؟ 581 00:52:36,776 --> 00:52:39,991 اميدوارم ايندفعه يه چيز با سليقه تري !از شليك کردن به سرم داشته باشي 582 00:52:40,033 --> 00:52:42,329 "يه "ضربه - ضربه" چيه؟" - 583 00:52:42,787 --> 00:52:46,587 ..."اينه، "آريادني !چيزيه كه بهش "ضربه" ميگن 584 00:52:47,714 --> 00:52:50,135 اين همون احساس افتادنه که اون تکون رو ...بهت ميده و باعث بيدار شدنت ميشه 585 00:52:50,803 --> 00:52:52,056 .و ناگهان تو رو از خواب خارج مي کنه 586 00:52:52,097 --> 00:52:53,851 حالا با اين نوع داروي بيهوشي ضربه" رو احساس ميكنيم؟" 587 00:52:53,851 --> 00:52:55,437 ،آه، اين قسمت مقابل کارمونه 588 00:52:55,521 --> 00:52:58,151 من دارو رو طوري تغييرش دادم که .روي عملکرد گوش تأثيري نداشته باشه 589 00:52:58,735 --> 00:53:02,618 ،در اون صورت هر چقدر هم که خواب عميق باشه .بازهم حس افتادن رو احساس مي کنين 590 00:53:03,870 --> 00:53:06,250 .يا يه وري شدن رو 591 00:53:06,709 --> 00:53:08,629 ...نكته اينجاست که يک "ضربه" هماهنگ شده 592 00:53:08,796 --> 00:53:11,510 .مي تونه در هر 3 مرحله از خواب نفوذ کنه 593 00:53:11,593 --> 00:53:14,349 ما ميتونيم از موسيقي براي هماهنگ كردن .ضربه‌هاي مختلف استفاده كنيم 594 00:53:22,866 --> 00:53:26,831 ،اون نه هيچ برنامه اي براي عمل جراحي داره .نه قرار دندانپزشكي نه هيچ چيز ديگه 595 00:53:26,914 --> 00:53:28,751 مگه قرار نبود زانوش رو عمل كنه؟ 596 00:53:28,793 --> 00:53:33,845 هيچي. هيچ برنامه اي نيست تا بتونيم اونو وارد خواب کنيم .ما ... ما حداقل به 10 ساعت زمان احتياج داريم 597 00:53:33,887 --> 00:53:35,723 ...پرواز سيدني به لس آنجلس 598 00:53:36,308 --> 00:53:40,357 ،يكي از طولاني‌ترين پروازهاي دنياست .اون هر دو هفته يه بار اين مسيرو ميره 599 00:53:40,733 --> 00:53:43,279 .و حتماً هم با هواپيماي خصوصيش پرواز ميكنه 600 00:53:44,114 --> 00:53:46,870 .نه اگر هواپيماش تعميرات غيرمنتظره داشته باشه 601 00:53:47,245 --> 00:53:49,541 .ولي اون بايد يه بويينگ 747 باشه - براي چي؟ - 602 00:53:49,583 --> 00:53:51,420 ،چون در بوئينگ 747 کابين خلبان در قسمت بالاست 603 00:53:51,587 --> 00:53:54,843 .و كابين درجه يك درون دماغه هواپيماست .بنابراين هيچکس وارد اونجا نميشه 604 00:53:54,885 --> 00:53:58,016 ولي تو مجبوري تمام بليط هاي !قسمت درجه 1 يه هواپيماي درجه 1 رو بخري 605 00:53:58,141 --> 00:54:03,360 !من کل اون شرکت هواپيمايي رو خريدم !اينطوري تميزتر بنظر ميرسه 606 00:54:05,113 --> 00:54:07,701 ،خب، بنظر مياد .اون 10 ساعتي که ميخواستيم رو داريم 607 00:54:08,536 --> 00:54:11,584 .آريادني"، كارت فوق العاده بود" 608 00:54:59,176 --> 00:55:04,645 ،تو ميدوني چطوري پيدام كني .ميدوني كه چه كاري بايد بكني 609 00:55:08,193 --> 00:55:11,491 وقتيکه ازم خواستگاري کردي رو يادت مياد؟ 610 00:55:12,994 --> 00:55:17,544 .البته كه يادم مياد - ،تو گفتي يه خوابي ديده بودي - 611 00:55:21,594 --> 00:55:24,015 .که ما در کنار هم پير شديم 612 00:55:25,476 --> 00:55:27,605 .و هنوزم مي تونيم 613 00:55:33,784 --> 00:55:35,120 .تو نبايد اينجا باشي 614 00:55:40,046 --> 00:55:43,219 من فقط ميخواستم ببينم هرشب تنهايي !چجور آزمايش هايي انجام ميدي 615 00:55:43,302 --> 00:55:46,434 !هرچي كه هست، هيچ ربطي به تو نداره - !البته که به من ربط داره - 616 00:55:46,517 --> 00:55:51,694 تو ازم خواستي که خواب هام رو باهات به اشتراک بذارم - نه اينارو. اينا خواب هاي منه - 617 00:56:03,425 --> 00:56:08,685 چرا اينكارو با خودت ميكني؟ - .اين تنها راهيه كه هنوز مي تونم خواب ببينم - 618 00:56:10,730 --> 00:56:15,615 چرا اينقدر برات مهمه كه خواب ببيني؟ - .چون در خواب، ما هنوزم باهم هستيم - 619 00:56:30,185 --> 00:56:33,483 ...اينا فقط خواب نيستن 620 00:56:33,900 --> 00:56:36,948 ،اينا خاطراتت هستن .و تو گفتي هيچوقت از خاطرات استفاده نكنم 621 00:56:37,198 --> 00:56:40,204 .ميدونم كه گفتم - .تو داري سعي ميكني اونو زنده نگه داري - 622 00:56:40,705 --> 00:56:45,046 تو نميتوني اونو رهاش كني - .تو نمي فهمي - 623 00:56:45,213 --> 00:56:48,721 ،اينا لحظاتي هستن كه من حسرتشون رو ميخورم .و خاطراتي هستن كه بايد تغييرشون بدم 624 00:56:50,515 --> 00:56:52,812 خب، اون پايين چيه كه حسرتشو ميخوري؟ 625 00:56:52,812 --> 00:56:56,068 گوش كن، فقط يه چيزي هست .كه تو بايد در موردم بدوني 626 00:57:04,918 --> 00:57:08,425 اينجا خونه‌ توئه؟ - .خونه‌ من و "مال" هستش، آره - 627 00:57:09,802 --> 00:57:13,894 اون كجاست؟ - .اون تازه مرده - 628 00:57:18,486 --> 00:57:23,079 اون پسرم "جيمز" هستش، داره زمين رو .بخاطر يه چيزي مي كنه شايد يه كرم باشه 629 00:57:24,915 --> 00:57:26,710 .اونم "فيليپا"ست 630 00:57:26,877 --> 00:57:31,511 ميبيني، من تو اين فكر بودم كه اونا رو صدا بزنم ... تا اونا برگردند و بهم لبخند بزنن و من بتونم 631 00:57:32,012 --> 00:57:37,064 ،اون صورت زيباشون رو ببينم .ولي... ديگه دير شده بود 632 00:57:37,564 --> 00:57:39,819 "يا الان، يا هيچوقت "كاب 633 00:57:44,912 --> 00:57:49,839 و بعدش شروع به ترسيدن ميكنم. ميدونم كه ...نميخوام حسرت اين لحظه رو بخورم 634 00:57:50,172 --> 00:57:52,468 .و من بايد براي آخرين بار صورت اونا رو ببينم 635 00:57:52,510 --> 00:57:55,140 !"جيمز"!، "فيليپا" !بياين تو 636 00:57:55,432 --> 00:57:58,897 ،ولي اون لحظه ميگذره 637 00:57:59,774 --> 00:58:03,197 و هر كاري كه ميكنم .نميتونم اين لحظه رو تغيير بدم 638 00:58:03,781 --> 00:58:08,666 بنابراين تو فکر اين بودم که صداشون كنم .و بعد فرار كنم 639 00:58:11,212 --> 00:58:14,636 ،اگر که بخوام دوباره صورت اونا رو ببينم .بايد برگردم خونه 640 00:58:15,053 --> 00:58:16,932 !به خونم توي دنياي واقعي 641 00:58:58,554 --> 00:59:02,061 اينجا چيكار ميكني؟ - ... اسم من - 642 00:59:02,144 --> 00:59:05,234 .ميدونم كي هستي اينجا چيكار ميكني؟ 643 00:59:13,624 --> 00:59:17,549 .فقط دارم سعي مي کنم بفهمم - چطور مي توني بفهمي؟ - 644 00:59:19,261 --> 00:59:22,726 ميدوني عاشق بودن يعني چي؟ 645 00:59:23,853 --> 00:59:27,735 نصفي از کل بودن يعني چي؟ - .نه - 646 00:59:30,115 --> 00:59:31,743 .يه معما برات ميگم 647 00:59:33,288 --> 00:59:39,382 ،تو منتظر يه قطاري .قطاري كه تو رو به دوردست ها خواهد برد 648 00:59:41,220 --> 00:59:47,232 ،خودت مي دوني که اميدواري اين قطار به کجا ببرتت .ولي نميتوني مطمئن باشي 649 00:59:47,899 --> 00:59:54,495 ولي مهم نيست. چطور مي تونه برات مهم نباشه كه اون قطار تو رو به كجا ميبره؟ 650 00:59:54,578 --> 00:59:56,290 .چون ما باهم خواهيم بود 651 00:59:56,707 --> 01:00:00,215 چطور تونستي اونو اينجا بياري، "دام"؟ - اينجا ديگه كجاست؟ - 652 01:00:00,507 --> 01:00:03,846 اينجا سوئيت هتليه كه ما بايد سالگرد .ازدواجمون رو جشن مي گرفتيم 653 01:00:03,888 --> 01:00:05,517 چه اتفاقي اينجا افتادش؟ 654 01:00:06,351 --> 01:00:10,568 !تو قول دادي !تو قول دادي كه با هم خواهيم بود 655 01:00:10,651 --> 01:00:12,572 !خواهش ميكنم، ازت ميخوام همين جا بموني !فقط براي الان 656 01:00:12,613 --> 01:00:16,161 !تو گفتي كه باهم خواهيم بود !تو گفتي كه در كنار هم پير ميشيم 657 01:00:16,161 --> 01:00:18,249 ،من برميگردم پيشت .قول ميدم 658 01:00:36,451 --> 01:00:42,129 تو فكر ميكني که مي توني با خاطراتت يه زندان بسازي و "مال" رو اونجا زنداني كني؟ 659 01:00:42,254 --> 01:00:45,636 تو واقعاً فكر مي کني که اون زندان مي تونه "مال" رو تو خودش نگه داره؟ 660 01:00:45,928 --> 01:00:50,269 .وقتشه .موريس فيشر" همين الان در سيدني درگذشت" 661 01:00:50,979 --> 01:00:53,484 خاکسپاري كي هستش؟ - .پنچ شنبه توي لس آنجلس - 662 01:00:53,651 --> 01:00:56,698 رابرت" هم بايد حداکثر تا سه شنبه .جنازه رو به امريكا ببره. بايد حركت كنيم 663 01:00:56,823 --> 01:00:58,285 .باشه 664 01:00:58,452 --> 01:01:01,917 .كاب"، منم باهاتون ميام" - .من به "مايلز" قول دادم، نمي برمت - 665 01:01:02,000 --> 01:01:05,423 تيم به يه نفر احتياج داره كه بدونه تو .با چه مشکل و کشمکشي مواجه هستي 666 01:01:07,135 --> 01:01:09,556 ...و اگر قرار نيست اون آدم من باشم 667 01:01:09,598 --> 01:01:13,481 پس تو هم بايد اون چيزيو که الان ديدم .رو به "آرتور" نشون بدي 668 01:01:19,367 --> 01:01:21,371 .يه صندلي ديگه هم تو هواپيما برامون بگير 669 01:01:25,170 --> 01:01:28,427 ،اگه سوار اون هواپيما بشم ...و تو به توافقمون عمل نكني 670 01:01:28,552 --> 01:01:31,641 ،وقتي كه فرود بيايم .من تا آخر عمرم زنداني ميشم 671 01:01:32,183 --> 01:01:37,277 ،وقتي سوار شديم تو کارتو تموم کن .بعدش منم يه تماس تلفني از داخل هواپيما ميگيرم 672 01:01:37,360 --> 01:01:40,366 .و تو هم هيچ مشكلي براي ورود نخواهي داشت 673 01:01:45,250 --> 01:01:47,296 .بله، همين جاست - .ممنونم - 674 01:01:47,296 --> 01:01:47,881 .بله 675 01:01:47,881 --> 01:01:50,218 .سومين صندلي سمت راست - .ممنونم - 676 01:01:54,435 --> 01:01:57,023 عذر ميخوام - .اوه، ببخشيد، اشتباه من بود - 677 01:02:07,502 --> 01:02:09,547 خوش آمديد. ميتونم كتتون رو بگيرم؟ - .ممنونم - 678 01:02:32,049 --> 01:02:35,431 عذر ميخوام فکر کنم اين مال شماست؟ .حتماً از جيبتون افتاده 679 01:02:35,681 --> 01:02:38,310 آقايون، نوشيدني ميل دارين؟ - .اوه، آب لطفاً - 680 01:02:38,645 --> 01:02:40,314 .منم همينطور 681 01:02:43,864 --> 01:02:45,450 .ممنونم 682 01:02:45,575 --> 01:02:49,081 ،عذر ميخوام نتونستم کنجکاوي نکنم ...ولي شما تصادفاً با 683 01:02:49,123 --> 01:02:50,835 موريس فيشر" مرحوم نسبتي ندارين؟" 684 01:02:50,877 --> 01:02:58,391 .بله اون... اون پدرم بود - .خب، ايشون فرد بسيار الهام بخشي داشت - 685 01:02:58,391 --> 01:03:01,022 .بهتون تسليت ميگم 686 01:03:02,649 --> 01:03:05,029 .بفرمائين - .ممنونم - 687 01:03:05,237 --> 01:03:10,999 ...به ياد پدرتون .اميدوارم در آرامش باشه 688 01:04:19,757 --> 01:04:21,176 نمي تونستي قبل از اينکه اونجا بريم دستشويي بري؟ 689 01:04:21,259 --> 01:04:22,011 .ببخشيد 690 01:04:22,053 --> 01:04:24,265 ،قبل از پرواز شامپاين مجاني پيدا کرده بودي درسته "يوسف"؟ 691 01:04:24,307 --> 01:04:25,226 !ها ها مُردم از خنده 692 01:04:25,267 --> 01:04:27,897 خب الانم، اون قراره توي .همچين هوايي منتظر تاکسي باشه 693 01:04:40,630 --> 01:04:43,427 ...احمق!... هي رفيق چه غلطي داري - !برو کنار - 694 01:05:00,168 --> 01:05:03,758 .ببين، من بايد برم، باشه .تاكســـي! متشكرم 695 01:05:07,015 --> 01:05:09,436 ،خيلي خب !تقاطع خيابون سوم، فقط سريع برو 696 01:05:10,438 --> 01:05:11,189 چيكار داري ميكني؟ 697 01:05:11,565 --> 01:05:13,234 !ببخشيد، فکر کردم تاکسي خاليه - !خب، مي بيني که خالي نيست - 698 01:05:13,444 --> 01:05:15,280 .شايد بتونيم کرايه رو نصف کنيم - !شايد هم نه - 699 01:05:15,322 --> 01:05:16,909 ...ميشه بزني کنار تا اين آقا رو 700 01:05:19,998 --> 01:05:21,209 !عاليه 701 01:05:26,092 --> 01:05:27,721 !زودباش 702 01:05:39,369 --> 01:05:41,873 ،تو اين کيف 500$ پوله !خود کيف پولم بيشتر از اينا مي ارزه 703 01:05:41,915 --> 01:05:43,877 خب شايد اينطوري راضي شده بشي .جايي که ميخواستم پيادم کني 704 01:05:43,961 --> 01:05:45,088 ...بخاطر اين متأسفم 705 01:05:54,356 --> 01:05:54,982 !هواشو داشته باش 706 01:05:55,023 --> 01:05:58,280 !نه، نه، نه چه اتفاقي داره ميفته؟ 707 01:06:02,037 --> 01:06:03,790 !اين توي طرح‌ من نبود 708 01:06:04,250 --> 01:06:07,715 كاب"؟" كاب"؟" 709 01:06:58,354 --> 01:06:59,731 !بزنش 710 01:07:06,704 --> 01:07:10,085 حالت خوبه؟ - !آره، من خوبم، من خوبم - 711 01:07:10,585 --> 01:07:12,589 ،فيشر" هم حالش خوبه" !مگر از اينكه بخاطر تکون ها حالش بهم خورده باشه 712 01:07:12,673 --> 01:07:13,842 سايتو"؟" 713 01:07:32,587 --> 01:07:33,922 !فيشر" رو ببر به اتاق پشتي" 714 01:07:35,300 --> 01:07:38,181 ...ببرش به اتاق پشتي - ... اين چه کوفتيه - 715 01:07:38,264 --> 01:07:40,143 اون تير خورده؟ داره ميميره؟ - .نميدونم - 716 01:07:40,185 --> 01:07:41,020 !خداي من 717 01:07:41,479 --> 01:07:44,276 تو كجا بودي؟ چه اتفاقي براتون افتاد؟ - !ما با يه قطار عجيب تصادف کرديم - 718 01:07:44,526 --> 01:07:46,530 چرا گذاشتي يه قطار از قسمت مرکزي شهر عبور کنه؟ 719 01:07:46,572 --> 01:07:48,075 !من اين كارو نكردم - پس از كجا اومده بود؟ - 720 01:07:48,116 --> 01:07:50,037 !بذار من يه سوالي ازت بپرسم براي چي اونا برامون كمين کرده بودن؟ 721 01:07:50,454 --> 01:07:53,043 !اونا تصورات عادي نبودن !اونا براي اين كار تمرين ديده بودن 722 01:07:53,085 --> 01:07:54,629 درست ميگي - چطور امکان داره تمرين ديده باشن؟ - 723 01:07:54,754 --> 01:07:58,887 فيشر حتماً يه استخراج‌كننده افکار داشته كه به .ضمير ناخودآگاهش آموزش داده تا از خودش دفاع كنه 724 01:07:58,929 --> 01:08:00,974 .بنابراين ضمير ناخودآگاهش، تبديل به افراد مسلح شدن 725 01:08:01,016 --> 01:08:02,478 ،بايد در تحقيقاتم اونو مي فهميدم !ببخشيد 726 01:08:02,520 --> 01:08:05,024 !پس چرا اين غلط رو نکردي؟ - !آروم باش - 727 01:08:05,108 --> 01:08:07,529 ،نميخواد بهم بگي كه آروم باشم !اين کار تو بود، لعنتي 728 01:08:07,612 --> 01:08:11,662 اين وظيفه تو بود! تو بايد کاملاً !سابقه "فيشر" رو بدقت بررسي مي کردي 729 01:08:11,745 --> 01:08:13,290 !ما براي مقابله با اين حد از خشونت آمادگي نداريم 730 01:08:13,332 --> 01:08:15,127 !ما قبلاً هم با حفاظت شخصي سروکار داشتيم 731 01:08:15,210 --> 01:08:17,005 فقط بايد يكمي بيشتر احتياط کنيم !و مشکلي پيش نمياد 732 01:08:17,131 --> 01:08:19,385 !اين قسمتي از نقشه مون ما نبود !اون داره مي ميره، لعنتي 733 01:08:19,427 --> 01:08:20,847 !بذار اونو از اين بدبختي خارج کنيم - !نه، نه - 734 01:08:20,930 --> 01:08:22,433 !اينكارو نكن - چت شده "كاب"؟ - 735 01:08:22,433 --> 01:08:25,230 !اينكارو نكن - .اون داره درد ميكشه، ميخوام بيدارش كنم - 736 01:08:25,897 --> 01:08:29,070 .نه، اينكار بيدارش نميكنه - منظورت چيه كه اينكار بيدارش نميكنه؟ - 737 01:08:29,154 --> 01:08:31,576 .اينكار بيدارش نميكنه - .وقتي ما توي خواب بميريم، بيدار ميشيم - 738 01:08:31,617 --> 01:08:35,374 نه از اين خواب! اين داروي بيهوشي !خيلي قوي تر از اونه بذاره بيدار شيم 739 01:08:35,458 --> 01:08:38,881 خب. پس اگر ما بميريم چه اتفاقي ميوفته؟ - !ميوفتيم توي يه برزخ - 740 01:08:38,922 --> 01:08:40,926 جدي ميگي؟ - !برزخ؟ - 741 01:08:40,926 --> 01:08:44,058 !فضاي بدون ساختار رؤيا - اون پايين چي هستش؟ - 742 01:08:44,099 --> 01:08:47,606 !فقط زندگي در ضمير ناخودآگاه ِابدي .هيچي اونجا نيستش 743 01:08:47,690 --> 01:08:50,236 بجز چيزهايي كه ممکنه ...از كسي كه اونجا بوده، و قبلاً اونجا 744 01:08:50,320 --> 01:08:54,661 .گير افتاده بوده، باقي مونده باشه .كه در مورد ما، اون فقط تو هستي 745 01:08:54,745 --> 01:08:56,373 چه مدت ممکنه اونجا گير بيوفتيم؟ 746 01:08:56,624 --> 01:08:58,836 ،تا زماني که تأثير دارو از بين نرفته ...حتي نمي تونم فکر فرار رو بکنم 747 01:08:58,878 --> 01:09:02,009 چه مدت، "يوسف"؟ - !چند دهه، شايدم براي هميشه. نميدونم - 748 01:09:02,051 --> 01:09:03,428 ،از اون بپرسين !اون کسيه که قبلاً اونجا بوده 749 01:09:03,470 --> 01:09:05,349 .ببرش طبقه بالا 750 01:09:06,476 --> 01:09:09,440 !عاليه !ممنونم 751 01:09:11,026 --> 01:09:14,366 پس، حالا هم توي ذهن "فيشر" گير افتاديم ...و بايد با ارتش شخصيش بجنگيم 752 01:09:14,408 --> 01:09:16,955 ،و اگر که كشته بشيم .توي برزخ گم ميشيم 753 01:09:17,038 --> 01:09:19,251 تا زماني كه مغزمون مثل !تخم مرغ هاي نيمرو بشه اونجا هستيم 754 01:09:25,262 --> 01:09:28,268 جعبه كمك‌هاي اوليه داري؟ 755 01:09:30,230 --> 01:09:33,111 پس تو در مورد خطر اينکار اطلاع داشتي و چيزي بهمون نگفتي؟ 756 01:09:33,153 --> 01:09:36,200 قرار نبود هيچ خطري در کار باشه چون نميدونستم .قراره با کلي افراد مسلح روبرو بشيم 757 01:09:36,242 --> 01:09:39,122 .تو هيچ حقي نداشتي - .اين تنها راهمون براي رسيدن به عمق سه مرحله بود - 758 01:09:39,122 --> 01:09:42,921 و تو... تو اينو ميدونستي و همراهيش کردي؟ - .من بهش اعتماد كردم - 759 01:09:42,921 --> 01:09:44,842 بهش اعتماد كردي که چي بشه؟ قول داده نصف سهمشو بهت بده؟ 760 01:09:44,884 --> 01:09:48,474 !نه، قول داده تمام سهمش رو بهم بده مثل همون حرفش که گفتش، قبلاً اين كار رو كرده، بود 761 01:09:48,515 --> 01:09:51,563 قبلا اينکار رو كرده، با كي؟ با "مال"؟ چون برات نتيجه داشته ميگي؟ 762 01:09:51,605 --> 01:09:54,026 اون هيچ ربطي به اين قضيه نداره. من هرکاري که .مجبور بودم انجام دادم تا پيش بچه هام برگردم 763 01:09:54,109 --> 01:09:56,030 پس تو ما رو به يه منطقه‌ي جنگي آوردي .بدون اينکه راه خروجي داشته باشه 764 01:09:56,071 --> 01:09:59,996 يه راه خروجي وجود داره، ما اين كارو .با تمام سرعتي که امکان داره ادامه ميديم 765 01:10:00,413 --> 01:10:03,169 ،و درست مثل قبل .با استفاده از "ضربه" خارج ميشيم 766 01:10:03,252 --> 01:10:05,799 فراموشش كن. اگر به مراحل پايين‌تر بريم !فقط مقدار قمارمون رو بيشتر ميكنيم 767 01:10:05,882 --> 01:10:07,594 .من توي همين مرحله کنار ميکشم، بچه ها 768 01:10:07,636 --> 01:10:10,224 ،الان كه داريم حرف ميزنيم .مأموراي "فيشر" اينجا رو محاصره كردن 769 01:10:10,265 --> 01:10:12,478 .ده ساعت پروازمون برابر يه هفته توي اين مرحله ست 770 01:10:12,520 --> 01:10:17,029 ،اين به اين معنيه همه ما اينجا كشته خواهيم شد .اينو مطمئنم 771 01:10:17,071 --> 01:10:20,410 ما هيچ جاره اي بجز ادامه دادن نداريم .اونم با تمام سرعتي که امکان داره 772 01:10:21,913 --> 01:10:25,336 .حرکت به پايين، تنها راه پيش روي ماست 773 01:10:26,171 --> 01:10:30,096 ،آماده شين .بيا بريم يه تکوني بهش بديم 774 01:10:33,811 --> 01:10:37,527 ،من در مقابل آدم ربايي بيمه هستم !که مبلغش در حدود ده ميليونه 775 01:10:37,569 --> 01:10:41,367 .ترتيب دادنش خيلي سادست - .خفه شو! احتياجي به اينکار نيست - 776 01:10:41,409 --> 01:10:44,707 در دفتر كار پدرت، پايين قفسه كتابهاش .گاوصندوقه شخصيش قرار داره 777 01:10:44,790 --> 01:10:48,339 .ما رمزش رو ميخوايم - .من از هيچ گاوصندوقي اطلاع ندارم - 778 01:10:48,339 --> 01:10:51,554 .اين به اون معني نيست که رمز گاوصندوق رو ندوني 779 01:10:52,388 --> 01:10:56,563 .بهمون بگو رمزش چيه - .نمي دونم - 780 01:11:02,115 --> 01:11:04,328 ما يه منبع پير خوب داريم .كه اونو ميشناسي 781 01:11:04,412 --> 01:11:07,209 جدي؟ اين منبعي که ميگي كيه؟ 782 01:11:07,960 --> 01:11:10,173 اين كيف پول 500 دلار ميارزه؟ 783 01:11:10,173 --> 01:11:15,057 داخلش چيه؟ - .پول نقد، كارت اعتباري، كارت شناسايي و اين - 784 01:11:20,192 --> 01:11:24,116 به دردت ميخوره؟ - .شايد - 785 01:11:24,200 --> 01:11:27,623 نوبت توئه. ما يه ساعت وقت داريم - يك ساعت؟ - 786 01:11:28,792 --> 01:11:31,046 ،قرار بود کل شب رو باهاش باشم .تا ازش حرف بکشم 787 01:11:31,088 --> 01:11:33,843 .قرار هم نبود به سينه "سايتو" تير بخوره 788 01:11:33,885 --> 01:11:37,100 يه ساعت وقت داريم تا يه چيز مفيد .برامون پيدا کني، خواهش مي کنم 789 01:11:39,437 --> 01:11:43,069 اون صداي چيه؟ - !منبع خوبمونه - 790 01:11:46,158 --> 01:11:47,452 "عمو "پيتر 791 01:11:47,495 --> 01:11:48,454 .نه، نه 792 01:11:48,538 --> 01:11:52,588 .فقط يه کاري بکن تا دست نگه دارن - رمز گاوصندوق؟ - 793 01:11:52,629 --> 01:11:55,719 .اونو نميدونم - پس چرا "براونينگ" گفت که مي دوني؟ - 794 01:11:55,802 --> 01:11:59,894 نميدونم .اجازه بدين باهاش صحبت كنم تا بفهمم 795 01:12:01,354 --> 01:12:04,737 !تو يه ساعت وقت داري !شروع کن به حرف زدن 796 01:12:05,947 --> 01:12:07,825 حالت خوبه؟ 797 01:12:09,078 --> 01:12:11,249 حالت خوبه؟ 798 01:12:13,670 --> 01:12:17,720 .اون حرومزاده ها 2 روزه که منو زنداني كردن 799 01:12:18,095 --> 01:12:22,437 اونا يه نفر رو دارن که به دفتر پدرت دسترسي داره .و سعي دارن گاوصندوقش رو باز كنن 800 01:12:22,562 --> 01:12:26,445 ،اونا فکر مي کردن که من رمزش رو دارم .ولي من اونو نمي دونم 801 01:12:26,487 --> 01:12:29,241 .آره، منم رمز رو نمي دونم - چي؟ - 802 01:12:29,283 --> 01:12:33,834 موريس" بهم گفته بود وقتي بميره" .تو تنها كسي هستي كه ميتونه بازش كنه 803 01:12:33,876 --> 01:12:35,879 .نه، اون هرگز... هرگز هيچ رمزي بهم نداد 804 01:12:35,964 --> 01:12:40,472 ...شايد داده .شايد تو نفهميدي كه اون رمز گاوصندوقه 805 01:12:40,514 --> 01:12:42,058 خب، حالا چي؟ 806 01:12:42,100 --> 01:12:44,521 ،نميدونم. شايد يه تركيب معني دار از اعداد 807 01:12:44,605 --> 01:12:48,153 .براساس تجربه‌هايي كه با "موريس" داشتي باشه 808 01:12:49,656 --> 01:12:54,666 .ما تجربيات معنا‌دار زيادي با هم نداشتيم 809 01:12:54,749 --> 01:12:57,087 .شايد، بعد از اينكه مادرت مُرد باشه 810 01:12:58,966 --> 01:13:02,932 بعد از اينكه مادرم مُرد، ميدوني بهم چي گفت؟ 811 01:13:03,224 --> 01:13:11,281 "رابرت، واقعاً چيزي براي ناراحتي وجود نداره" - .اون توي بيان احساساتش ضعيف بود - 812 01:13:11,323 --> 01:13:14,203 "من فقط 11 سالم بود، عمو "پيتر - 813 01:13:14,245 --> 01:13:18,295 حالش چطوره؟ - .اون درد خيلي زيادي داره - 814 01:13:18,337 --> 01:13:21,551 وقتي به مراحل پايين‌تر بريم .شدت درد کمتر ميشه 815 01:13:21,551 --> 01:13:25,768 و اگر بميره؟ - ...در بدترين حالت ممکن؟ - 816 01:13:25,809 --> 01:13:28,815 بعد از اينكه بيدار بشه .حافظه َش رو کاملاً از دست داده 817 01:13:28,899 --> 01:13:34,993 .كاب"، من هنوز سر قرارمون هستم" - ..."ازت ممنونم "سايتو - 818 01:13:35,035 --> 01:13:39,126 ولي وقتي از خواب بيدار بشي .اصلاً يادت نمياد که باهم قراري داشتيم 819 01:13:39,335 --> 01:13:41,674 .برزخ ذهنت برات تبديل به واقعيت ميشه 820 01:13:41,674 --> 01:13:45,806 تو براي مدت بسيار زيادي اون پايين سردرگم هستي .و تبديل به يه پيرمرد ميشي 821 01:13:45,847 --> 01:13:50,399 که پر از احساس پشيمونيه؟ - .منتظري كه در تنهايي بميري - 822 01:13:50,482 --> 01:13:56,869 .نه، من برميگردم .و دوباره باهم خواهيم بود 823 01:14:02,922 --> 01:14:03,966 .نفس بكش 824 01:14:04,174 --> 01:14:07,264 ،اين آدمها، اگر رمز گاوصندوق رو بهشون نديم .ما رو ميكشن 825 01:14:07,305 --> 01:14:09,769 .اونا فقط دنبال پول گرونگانگيري هستن - .من شنيدم چي گفتن - 826 01:14:09,811 --> 01:14:13,651 اونا ميخوان ما رو بندازن عقب يه ماشين وَن .و بعد بندازنش توي رودخونه 827 01:14:13,735 --> 01:14:17,200 خيلي خب، توي اون گاوصندوق چيه؟ - .يه چيزي داخلشه که براي توئه - 828 01:14:17,284 --> 01:14:22,126 موريس" هميشه ميگفت اين" .ارزشمندترين هديه براي توئه 829 01:14:22,168 --> 01:14:23,838 .يه وصيت نامه 830 01:14:23,880 --> 01:14:26,051 .وصيت‌نامه‌ "موريس" پيش "پورت و دان" هستش 831 01:14:26,134 --> 01:14:29,974 .اين يه وصيت نامه ديگه ست . و اگر بخواي مي تونه جايگزين بقيه بشه 832 01:14:30,059 --> 01:14:32,605 "و براساس اون کمپاني "مويس-مارو ...به چند قسمت تقسيم ميشه 833 01:14:32,646 --> 01:14:36,028 و همونطور که مي دونيم .ميتونه پايان کل امپراطوري باشه 834 01:14:36,487 --> 01:14:42,749 .نابودي تمام ميراث ِمن چرا اون بايد همچين چيزي رو پيشنهاد بده؟ 835 01:14:42,791 --> 01:14:48,259 .من دقيقاً نميدونم "اون دوستت داشت،"رابرت 836 01:14:49,471 --> 01:14:52,852 .ولي به روش خودش - به روش خودش؟ - 837 01:14:53,645 --> 01:14:58,988 ،در لحظه مرگش، منو کنار بسترش صدا کرد 838 01:14:59,490 --> 01:15:01,786 ،اون به سختي مي تونست صحبت کنه 839 01:15:02,704 --> 01:15:08,090 .ولي تلاشش رو کرد تا آخرين حرفش رو بهم بزنه 840 01:15:08,842 --> 01:15:17,775 .اون منو نزديک خودش کشيد ،و من فقط تونستم... يک لغت رو متوجه بشم 841 01:15:21,157 --> 01:15:23,745 "نااميد شدم" 842 01:15:28,629 --> 01:15:31,301 تو کي در برزخ ذهن بودي؟ 843 01:15:31,719 --> 01:15:35,476 تو شايد بتوني بقيه افراد تيم رو متقاعد بکني ...كه اين كار رو ادامه بدن 844 01:15:35,517 --> 01:15:36,770 .ولي اونا حقيقت رو نمي دونن 845 01:15:36,854 --> 01:15:38,273 حقيقت؟ کدوم حقيقت؟ 846 01:15:38,398 --> 01:15:42,865 اين حقيقت كه هر لحظه ممكنه تو !اون قطار باري رو از اين ديوار وارد کني 847 01:15:42,990 --> 01:15:46,623 اين حقيقت كه "مال" ممکنه از طريق .ضمير ناخودآگاهت همه چيزو از بين ببره 848 01:15:46,623 --> 01:15:49,127 و اين حقيقت كه، هرچقدر که ...در ذهن "فيشر" نفوذ مي کنيم 849 01:15:49,211 --> 01:15:51,590 .بهمون اندازه هم در ذهن تو نفوذ مي کنيم 850 01:15:51,757 --> 01:15:56,140 و...مطمئن نيستم که از چيزي که !قراره بفهميم خوشمون بياد 851 01:15:58,562 --> 01:16:05,158 .من و "مال" با همديگه کار مي کرديم .و مفهوم يک رؤيا در رؤياي ديگه رو بررسي مي کرديم 852 01:16:05,200 --> 01:16:09,792 و من روي همه چيز اصرار داشتم. ميخواستم بيشتر .و بيشتر نفوذ کنيم، و ميخواستم که جلوتر برم 853 01:16:10,252 --> 01:16:15,302 من فقط متوجه اين مفهوم نبودم كه در اونجا .ممکنه ساعت ها تبديل به سال ها بشه 854 01:16:15,386 --> 01:16:19,269 .و ممکنه خودمون رو در اعماق اونجا به دام بياندازيم ...که وقتي ما 855 01:16:19,310 --> 01:16:22,150 وقتي به پايان ساحل ضمير ناخودآگاهمون رسيديم 856 01:16:22,191 --> 01:16:25,238 .ما جهت رسيدن به واقعيت رو گم کرديم 857 01:16:31,292 --> 01:16:34,464 .ما دنيايي رو براي خودمون ساختيم و خلق کرديم 858 01:16:35,550 --> 01:16:40,935 .ما سالها اونکارو انجام داديم .و دنياي خودمون رو ساختيم 859 01:16:42,522 --> 01:16:47,072 چه مدت اونجا گير افتاده بودين؟ - .يه چيزي حدود 50 سال - 860 01:16:50,287 --> 01:16:55,881 .خداي من چطور تونستين تحمل کنين؟ 861 01:16:55,923 --> 01:16:57,644 !در ابتداش زيادم بد نبود .احساس خدايان بهمون دست ميداد 862 01:16:58,981 --> 01:17:01,311 مشكل اينجا بود كه ميدونستم .هيچكدوم از اونا واقعي نيستن 863 01:17:01,394 --> 01:17:05,900 .سرانجام، زندگي اونجوري برام غيرممکن شد 864 01:17:05,942 --> 01:17:08,530 و براي "مال" چطور بود؟ 865 01:17:11,242 --> 01:17:14,621 اون يه رازي رو که در اعماق وجودش بود .مخفي كرده بود 866 01:17:15,832 --> 01:17:21,757 .حقيقتي که يه زماني فهميده بودش .ولي اون ترجيح داد فراموشش كنه 867 01:17:24,135 --> 01:17:26,973 .برزخ ذهن براش تبديل به واقعيت شد 868 01:17:28,183 --> 01:17:30,436 وقتيکه بيدار مي شدين چي ميشد؟ 869 01:17:30,603 --> 01:17:34,692 ...خب، بيدار شدن بعد از اون همه مدت ...بعد از سالها، بعد از دهه ها 870 01:17:35,151 --> 01:17:40,033 تبديل به ارواح پيري شده بوديم که ...به جواني بر مي گشتيم 871 01:17:40,075 --> 01:17:44,873 ،مي دونستم که يه اتفاقي براش افتاده .ولي اون نميخواست قبول کنه 872 01:17:45,917 --> 01:17:51,883 .درنهايت، اون (مال) حقيقت رو بهم گفت .اون تمام وجودش با يه فکر تسخير شده بود 873 01:17:52,093 --> 01:17:57,225 ،اين فکر خيلي کوچيک و ساده :كه همه چيزو تغيير ميداد 874 01:17:58,226 --> 01:18:01,106 .كه دنياي ما واقعي نيستش 875 01:18:02,357 --> 01:18:05,904 ...که اون بايد بيدار بشه و به واقعيت برگرده، که 876 01:18:05,988 --> 01:18:12,329 ...و براي اينکه به خونه برگرديم .ما بايد خودمون رو بکشيم 877 01:18:19,131 --> 01:18:23,137 درباره بچه هاتون چي فکر مي کرد؟ - .اون فکر مي کرد که اونا تصاوير خيالي هستن - 878 01:18:23,178 --> 01:18:25,223 و بچه هاي واقعيمون .يه جايي اون بيرون منتظرمون هستن 879 01:18:25,306 --> 01:18:27,643 !دام"! من مادر اونا نيستم" - !آروم باش - 880 01:18:27,643 --> 01:18:29,896 تو حتي نمي توني تفاوتش رو بگي؟ 881 01:18:29,980 --> 01:18:31,899 اگر اين خواب منه، پس چرا نمي تونم اونو کنترل کنم؟ 882 01:18:31,941 --> 01:18:33,444 !براي اينکه تو نمي دوني که داري خواب مي بيني 883 01:18:33,485 --> 01:18:37,282 ،اون مطمئن بود كه هيچ كاري از دستم برنمياد ...مهم نبود كه چقدر التماسش رو ميكردم 884 01:18:37,323 --> 01:18:39,577 .و مهم نبود چقدر براش دليل مياوردم 885 01:18:42,665 --> 01:18:46,003 .اون ميخواست که اونکارو بکنه .ولي نمي تونست تنهايي انجامش بده 886 01:18:46,045 --> 01:18:52,095 ...اون خيلي منو دوست داشت بنابراين .براي سالگرد ازدواجمون يه نقشه کشيد 887 01:19:18,591 --> 01:19:21,262 عزيزم، چيكار داري ميكني؟ - .بيا کنارم - 888 01:19:21,679 --> 01:19:26,103 فقط برگرد توي اتاق، باشه؟ .فقط برگرد توي اتاق، زودباش 889 01:19:26,228 --> 01:19:34,824 .نه، من ميخوام بپرم و تو هم باهام ميپري - .نه من اين كار رو نميكنم. الانم به حرف من گوش ميدي - 890 01:19:35,199 --> 01:19:38,787 ،اگر که بپري، تو از خواب بيدار نميشي يادت مياد؟ 891 01:19:38,829 --> 01:19:44,713 .تو مي ميري، پس زود برگرد توي اتاق .برگرد داخل تا بتونيم باهم دربارش صحبت کنيم 892 01:19:44,754 --> 01:19:48,050 .ما به اندازه كافي صحبت كرديم 893 01:19:48,635 --> 01:19:52,014 مال"؟" - !بيا روي لبه ساختمون يا همين الان مي پرم - 894 01:19:52,056 --> 01:19:53,392 .باشه 895 01:19:57,605 --> 01:20:01,153 ما دربارش صحبت مي کنيم، باشه؟ 896 01:20:01,737 --> 01:20:06,744 .ازت ميخوام که چشم بسته قبول کني - .نه عزيزم - 897 01:20:07,454 --> 01:20:10,416 .نمي تونم .خودت مي دوني که نمي تونم اونکارو بکنم 898 01:20:10,458 --> 01:20:12,878 .براي يه ثانيه به بچه هامون فكر كن 899 01:20:12,919 --> 01:20:17,468 ،به "جيمز" فكر كن .به "فيليپا" فكر كن 900 01:20:17,509 --> 01:20:20,430 ،اگر بدون تو برگردم .بازم اونا بچه هامون رو ازمون مي گيرن 901 01:20:20,514 --> 01:20:22,433 منظورت چيه؟ 902 01:20:22,475 --> 01:20:24,770 ،من يه نامه براي وکيلمون فرستادم 903 01:20:24,811 --> 01:20:27,483 و براش توضيح دادم كه چقدر .براي امنيتم احساس خطر ميكنم 904 01:20:29,318 --> 01:20:33,032 و اينكه تو چطور تهديد كردي .كه ميخواي منو بكشي 905 01:20:34,534 --> 01:20:38,039 براي چي اينکارو کردي؟ - "من دوستت دارم، "دام - 906 01:20:38,081 --> 01:20:40,292 براي چي... چرا چرا ميخواي اينکارو باهام بکني؟ 907 01:20:40,334 --> 01:20:43,004 من تو رو از اين احساس گناه كه ترک کردن .بچه هامون رو انتخاب مي کني، نجات دادم 908 01:20:43,088 --> 01:20:46,218 .ما برميگرديم خونه .پيش بچه هاي واقعيمون 909 01:20:46,301 --> 01:20:50,139 !نه، نه، نه، نه، "مال"، به حرفم گوش بده !باشه؟ "مال" منو نگاه کن، لطفاً 910 01:20:50,181 --> 01:20:51,892 ...تو منتظر يه قطاري 911 01:20:51,934 --> 01:20:55,856 !مال"، لعنت بهت! اينکارو نکن" - ...قطاري که تو رو به دوردست ها مي بره - 912 01:20:55,898 --> 01:20:59,612 !جيمز" و "فيليپا" منتظرت هستن" - ...خودت مي دوني که اميدواري اين قطار به کجا ببرتت - 913 01:20:59,695 --> 01:21:01,489 !اونا منتظر ما هستن - ...ولي نمي توني مطمئن باشي - 914 01:21:01,531 --> 01:21:04,285 !مال"، منو نگاه كن" - ...ولي مهم نيستش - 915 01:21:04,327 --> 01:21:07,373 !مال"، لعنت بهت" - .چون شما باهم خواهيد بود - 916 01:21:07,456 --> 01:21:13,590 !عزيزم منو نگاه کن !!!مـــــال"، نـــــــه! خـــداي مــــن" 917 01:21:16,511 --> 01:21:20,267 ،اون از 3 روانپزشک مختلف .براي خودش گواهي سلامت عقلي گرفته بود 918 01:21:20,392 --> 01:21:24,648 .اينطوري برام سعي در اثبات جنونش غيرممکن شده بود 919 01:21:24,648 --> 01:21:26,860 ...پس، من فرار کردم 920 01:21:27,026 --> 01:21:30,364 "يا حالا، يا هيچوقت، "كاب 921 01:21:40,420 --> 01:21:42,966 .خيلي خب، بريم 922 01:21:42,966 --> 01:21:46,512 من بچه‌هامون رو ترك كردم و از اون زمان .براي پيدا کردن راه برگشتم دارم تلاش مي کنم 923 01:21:46,512 --> 01:21:51,019 .احساس گناهت، باعث ميشه وجودش برات معني پيدا کنه .و اين چيزيه که بهش قدرت ميده 924 01:21:51,019 --> 01:21:55,025 .ولي تو مسئول فكري كه باعث نابوديش شد، نيستي 925 01:21:55,692 --> 01:21:58,070 ...و اگر بخوايم در اينکار موفق بشيم 926 01:21:58,154 --> 01:22:03,537 .تو بايد خودت رو ببخشي .تو بايد باهاش روبرو بشي 927 01:22:03,537 --> 01:22:05,623 .تو مجبور نيستي اينکارو تنهايي انجام بدي 928 01:22:05,707 --> 01:22:08,127 ...نه، نه، تو نميخواد - .من اينكارو بخاطر بقيه انجام ميدم - 929 01:22:08,211 --> 01:22:13,093 چون اونا نمي دونن که با همراهي کردنت .تا اونجا چه خطري دارن مي کنن 930 01:22:18,850 --> 01:22:20,311 .بايد حرکت کنيم 931 01:22:20,645 --> 01:22:24,400 .وقت تمومه - .بسيارخب، من هيچ رمزي رو نمي دونم - 932 01:22:24,484 --> 01:22:27,905 .نه اينکه عمداً نخوام بگم - چطوره بطور غيرارادي بگي، ها؟ - 933 01:22:28,072 --> 01:22:30,910 ،من الان يه نفر رو دارم که جلوي دفتر پدرت ايستاده 934 01:22:30,952 --> 01:22:32,245 .و آمادست که رمز گاوصندوق رو وارد کنه 935 01:22:32,328 --> 01:22:35,416 اولين عدد شش رقمي كه به ذهنت ميرسه .رو همين الان بگو 936 01:22:35,416 --> 01:22:37,377 ...من نمي دونم - !همين حالا - 937 01:22:37,418 --> 01:22:44,470 !گفتم همين حالا! همين حالا - 1، 9، 4، 8، 2، 5 - 938 01:22:47,851 --> 01:22:49,770 .تو مجبوري بهتر از اين کارت رو انجام بدي 939 01:22:49,770 --> 01:22:54,193 .خيلي خب، دهنش رو ببند !ميخوايم بريم يکم ماشين سواري 940 01:22:57,489 --> 01:23:02,204 ديگه ميخواين چيکار بکنين؟ ميخواي منو بكشين؟ 941 01:23:06,627 --> 01:23:09,006 چي فهميدي؟ 942 01:23:09,006 --> 01:23:11,885 ،رابطه اون پسر با پدرش .بدتر از اون چيزيه که فکرشو مي کرديم 943 01:23:11,885 --> 01:23:12,761 اين چطور ميخواد کمکمون بکنه؟ 944 01:23:13,137 --> 01:23:15,599 هرچي مشکلات شديدتر باشه .آسودگي بعد از ابراز کردنشون بيشتر ميشه 945 01:23:17,059 --> 01:23:19,813 چطور ميخواي اونا رو آشتي بدي و بعد به دنبال نقاط قوتش باشي؟ 946 01:23:19,855 --> 01:23:21,774 خب ميبيني که دارم روش کار مي کنم، نمي بيني؟ - !فقط سريعتر - 947 01:23:21,816 --> 01:23:23,736 .تصاوير ذهني دارن به سرعت نزديک ميشن 948 01:23:24,403 --> 01:23:27,491 ،قبل از اينکه کاملاً محاصره بشيم .بايد از اينجا بريم بيرون 949 01:24:02,792 --> 01:24:04,043 !لعنتي 950 01:24:04,085 --> 01:24:06,923 !تو نبايد از داشتن رؤياي بزرگتر بترسي، عزيزم 951 01:24:23,697 --> 01:24:26,951 حالا بايد کينه و دشمني (فيشر) رو .از پدرش به پدرخواندش انتقال بديم 952 01:24:26,993 --> 01:24:28,996 يعني ميخواي تنها رابطه مثبتش که با پدرخواندش داره) رو هم از بين ببري؟) 953 01:24:29,079 --> 01:24:30,832 ...نه، ما ميخوايم با آشکار کردن ذات واقعي پدرخواندش 954 01:24:30,874 --> 01:24:33,419 .رابطش با پدرش رو درست کنيم 955 01:24:33,460 --> 01:24:37,133 "ما بايد بيشتر از اينكه دنبال انجام مأموريت "سايتو .باشيم به فکر غارتگري اين سه تا "فيشر" باشيم 956 01:24:37,175 --> 01:24:39,595 پس نيروهاي امنيتي چي ميشن؟ .هرچي به مراحل پايين تر بريم اوضاع بدتر ميشه 957 01:24:39,636 --> 01:24:42,515 .نه، فکر کنم بايد از آقاي "چارلز" استفاده کنيم - .نه - 958 01:24:42,599 --> 01:24:44,351 آقاي "چارلز" كيه؟ - !ايده بديه - 959 01:24:44,435 --> 01:24:46,354 از لحظه اي که وارد هتل بشيم ...و بخوايم به "فيشر" نزديک بشيم 960 01:24:46,438 --> 01:24:50,652 .نيروهاي امنيتيش محاصره مون کردن .ما مثل اون کار ِقبليمون از آقاي "چارلز" استفاده مي کنيم 961 01:24:50,694 --> 01:24:52,822 پس قبلاً اينکارو انجام دادي؟ - .آره ولي جواب ندادش - 962 01:24:52,864 --> 01:24:55,993 سوژه فهميد كه داره خواب ميبينه و !ضمير ناخودآگاهش ما رو تكه تكه كرد 963 01:24:56,076 --> 01:24:57,579 !عاليه ولي كلي تجربه به دست آوردين، درسته؟ 964 01:24:57,662 --> 01:24:59,665 .ما بايد يه جوري حواسش رو پرت كنيم 965 01:24:59,707 --> 01:25:02,711 مشكلي نيست، با يه خانم دوست ‌داشتني كه قبلاً از استفاده کردم چطورين؟ 966 01:25:02,794 --> 01:25:04,881 گوش كن، با دقت رانندگي مي کني، باشه؟ - .باشه - 967 01:25:04,923 --> 01:25:07,718 .وگرنه اون پايين اوضاع وحشتناک خيلي ناپايدار ميشه 968 01:25:11,807 --> 01:25:15,688 "زياد زود نپري، ما فقط يه بار از اون "ضربه .مي تونيم استفاده کنيم 969 01:25:15,730 --> 01:25:18,192 ،من برات موسيقي ميذارم و تو مي فهمي که نزديکه .بقيه کار، ديگه بعده خودته 970 01:25:18,692 --> 01:25:20,779 حاضرين؟ - !حاضر - 971 01:25:21,947 --> 01:25:23,199 !خواب هاي خوب ببينين 972 01:25:23,491 --> 01:25:24,868 حوصله ات رو سر بردم؟ 973 01:25:26,328 --> 01:25:30,417 .داشتم داستان خودم رو برات ميگفتم .ولي فکر کنم خوشت نيومد 974 01:25:32,462 --> 01:25:33,965 .من کلي مشغله فکري دارم 975 01:25:35,299 --> 01:25:37,678 "اينم از آقاي "چارلز 976 01:25:42,101 --> 01:25:44,813 آقاي "فيشر"، درسته؟ 977 01:25:45,189 --> 01:25:48,235 .از ديدن دوباره‌ شما خوشحالم .راد گرين" از بخش بازاريابي" 978 01:25:49,069 --> 01:25:52,074 و شما هم بايد؟ - .دارم ميرم - 979 01:25:55,662 --> 01:25:57,415 .اينم واسه وقتي که حوصله ات سر رفت 980 01:26:02,505 --> 01:26:03,924 ...حتماً بايد سر ِکارت گذاشته باشه 981 01:26:03,966 --> 01:26:07,095 .مگر اينكه شماره تلفنش واقعاً 6 رقمي باشه 982 01:26:07,095 --> 01:26:08,347 528-491 983 01:26:08,431 --> 01:26:12,770 ،روش جالبي براي دوست پيدا كردنه !و يكي كيف پولت رو اينطوري بدزده 984 01:26:16,317 --> 01:26:18,737 !لعنتي ...خود کيف پول ارزشش 985 01:26:19,321 --> 01:26:20,740 حدود 500$ بود، درسته؟ 986 01:26:20,781 --> 01:26:23,869 ،گوش کن، نميخواد نگرانش باشي .همينطور که داريم صحبت مي کنيم، افرادم دنبالش هستن 987 01:26:23,869 --> 01:26:25,872 آقاي "چارلز" كيه و چيكارست؟ 988 01:26:25,914 --> 01:26:29,628 يه طرح تاکتيکي براي اينکه "فيشر" رو .برعليه ضمير ناخودآگاهش بکنيم 989 01:26:29,878 --> 01:26:31,464 چرا تو تأييدش نکردي؟ 990 01:26:31,464 --> 01:26:33,550 چون قراره که به هدف گفته بشه ،داره خواب ميبينه 991 01:26:33,592 --> 01:26:36,012 .كه باعث جلب توجه بسيار زيادي به سمت ما ميشه 992 01:26:36,054 --> 01:26:38,224 پس "كاب" گفتش كه نميتونه اينكارو كنه؟ 993 01:26:38,224 --> 01:26:41,228 ..."پس حالا تو هم متوجه اين موضوع شدي که "کاب 994 01:26:41,269 --> 01:26:43,898 چقدر از وقتش رو صرف انجام کارهايي مي کنه !که خودش ميگه هرگز نبايد انجام بديم 995 01:26:45,400 --> 01:26:47,362 آقاي "سايتو"، ميشه يه لحظه وقتتون رو بگيرم؟ 996 01:26:47,403 --> 01:26:49,782 ...اوه، اوه، ببخشيد، ولي - !صبر كن - 997 01:26:50,574 --> 01:26:54,664 !به نظر ميرسه که دوباره -برگشتي !"خيلي سرگرم کننده بودي، آقاي "ايمز - 998 01:27:01,048 --> 01:27:02,758 تکون هاي پرواز هواپيماست؟ 999 01:27:02,800 --> 01:27:06,472 ،نه، خيلي نزديكتر بود .واسه رانندگي "يوسف" هستش 1000 01:27:14,401 --> 01:27:18,949 ببخشيد، گفتين شما كي هستين؟ - .راد گرين" از بخش بازاريابي" - 1001 01:27:19,575 --> 01:27:21,744 اين اصلاً حقيقت نداره، درسته؟ 1002 01:27:23,204 --> 01:27:26,710 ،اسم من آقاي "چارلز" هستش منو يادته، مگه نه؟ 1003 01:27:26,835 --> 01:27:29,463 .من مسئول تيم حفاظتي شما در اينجا هستم 1004 01:27:29,505 --> 01:27:32,301 .هرکدوم توي يه طبقه پياده ميشيم و ادامه ميديم 1005 01:27:32,301 --> 01:27:34,847 .کيف پول رو هم يه جا بنداز .نيروهاي امنيتي دنبالش هستن 1006 01:27:35,180 --> 01:27:38,518 .باشه - .ما بايد وقت بيشتري براي "کاب" فراهم کنيم - 1007 01:27:41,940 --> 01:27:43,650 نيروي امنيتي، ها؟ 1008 01:27:45,236 --> 01:27:48,115 تو براي هتل كار ميكني؟ - .نه، نه - 1009 01:27:48,240 --> 01:27:54,833 .من متخصص نوع خاصي از مسائل امنيتي هستم .حفاظت از ضمير ناخودآگاه 1010 01:27:54,875 --> 01:28:00,467 تو در مورد خواب و رؤيا صحبت مي کني؟ داري در مورد استخراج اطلاعات از ذهن حرف مي زني؟ 1011 01:28:00,550 --> 01:28:05,557 ...من براي حفاظت از شما اينجا هستم 1012 01:28:16,198 --> 01:28:18,241 آقاي "فيشر" من براي حفاظت ...از شما در مواردي هستم 1013 01:28:18,284 --> 01:28:22,248 که اگر کسي بخواد از طريق خواب .به ذهنتون دسترسي پيدا کنه 1014 01:28:22,331 --> 01:28:27,589 شما اينجا در امان نيستين .اونا به دنبالتون هستن 1015 01:28:45,949 --> 01:28:48,160 هواي عجيبيه، درسته؟ 1016 01:28:52,374 --> 01:28:55,504 احساس ميكني؟ 1017 01:28:55,587 --> 01:28:57,132 چه اتفاقي داره ميوفته؟ 1018 01:28:57,382 --> 01:29:00,344 کاب" داره توجه "فيشر" رو" ،به عجيب بودن خواب جلب مي کنه 1019 01:29:00,386 --> 01:29:03,181 كه باعث ميشه ضمير ناخودآگاهش به دنبال .افرادي که در خواب هستن بگرده 1020 01:29:03,515 --> 01:29:06,770 .دنبال من !زودباش، منو ببوس 1021 01:29:11,652 --> 01:29:15,240 .هنوز دارن به ما نگاه ميكنن - !آره، ولي ارزش امتحان کردن رو داشت - 1022 01:29:15,665 --> 01:29:18,170 .ما بايد احتمالاً از اينجا بريم 1023 01:29:33,983 --> 01:29:37,614 احساس ميكني؟ شما در واقع "براي اين كار آموزش ديدين، آقاي "فيشر 1024 01:29:37,697 --> 01:29:41,453 به عجيب بودن تغيير آب و هوا .و تغيير جهت جاذبه‌ زمين توجه كنين 1025 01:29:41,495 --> 01:29:45,250 ،هيچكدوم از اينا واقعي نيستش .شما در خواب هستين 1026 01:29:49,422 --> 01:29:51,926 ...حالا ساده ترين راه براي اينكه خودتون امتحان كنين 1027 01:29:51,968 --> 01:29:55,807 اينه که سعي کنين به خاطر بيارين که چطور به اين هتل اومدين، مي تونين اينکارو بکنين؟ 1028 01:29:56,224 --> 01:29:58,394 ....آره ... من 1029 01:29:58,644 --> 01:30:01,064 ،يه نفس عميق بکشين ،و تمرين هاتون رو بخاطر بيارين 1030 01:30:01,064 --> 01:30:04,611 ،اين حقيقت رو که شما در خواب هستين رو باور کنين .و منم اينجام تا ازتون محافظت کنم 1031 01:30:04,695 --> 01:30:05,988 .ادامه بدين 1032 01:30:12,289 --> 01:30:15,252 تو واقعي نيستي؟ - .نه، نه - 1033 01:30:15,419 --> 01:30:18,047 .من تصويري از ضمير ناخودآگاه شما هستم 1034 01:30:18,131 --> 01:30:22,846 من به اينجا فرستاده شدم تا در مورادي که استخراج کنندگان .افکار سعي کنن شما رو وارد خواب کنن ازتون محافظت کنم 1035 01:30:23,346 --> 01:30:26,643 و مطمئنم كه اين همون اتفاقيه "که الان داره ميفته، آقاي "فيشر 1036 01:30:27,311 --> 01:30:31,609 ،باشه... باشه .باشه 1037 01:30:34,571 --> 01:30:40,538 ميتوني منو از اينجا ببري بيرون؟ - .حتماً. دنبالم بياين - 1038 01:30:54,391 --> 01:30:55,976 .همينجا باش 1039 01:31:00,650 --> 01:31:02,694 !خداي من چيکار داري مي کني؟ 1040 01:31:02,736 --> 01:31:05,073 .اين آدمها به اينجا فرستاده شدن تا شما رو بدزدن 1041 01:31:05,114 --> 01:31:08,578 .اگه كمك منو ميخواي، بايد آروم باشي 1042 01:31:09,621 --> 01:31:13,043 "ازت ميخوام که باهام همکاري کني، آقاي "فيشر 1043 01:31:23,557 --> 01:31:27,689 اگه اين يه خوابه، من فقط بايد خودمو بکشم تا از خواب بيدار شم، درسته؟ 1044 01:31:27,730 --> 01:31:29,817 "اگه جاي شما بودم اينكارو نميكردم، آقاي "فيشر 1045 01:31:29,817 --> 01:31:35,617 من مطمئنم كه به شما داروي بيهوشي دادن .و اگه اون ماشه رو بكشي، ممکنه از خواب بيدار نشي 1046 01:31:35,659 --> 01:31:40,874 .ممکنه که به يه وضعيت ديگه اي از خواب وارد بشي .مي دوني که درباره چي صحبت مي کنم 1047 01:31:42,210 --> 01:31:45,006 .تمرينات رو بخاطر بيار 1048 01:31:45,131 --> 01:31:48,802 يادته چي بهت گفتم؟ .اسلحه رو بده به من 1049 01:32:00,068 --> 01:32:02,322 اين اتاق بايد درست زير اتاق 528 باشه، آره؟ 1050 01:32:02,322 --> 01:32:04,116 آره 1051 01:32:12,378 --> 01:32:17,844 .فكر كنين آقاي "فيشر"، فکر کنين قبل از اين خواب چي به يادتون مياد؟ 1052 01:32:18,094 --> 01:32:23,311 اونجا ... اونجا كلي تيراندازي شد .و اونجا... بارون ميومد 1053 01:32:23,811 --> 01:32:27,691 !"عمو "پيتر .خداي من، ما دزديده شديم 1054 01:32:27,734 --> 01:32:30,237 شما رو کجا نگه داشته بودن؟ 1055 01:32:32,741 --> 01:32:36,037 .اونا مارو پشت يه وَن گذاشته بودن - .اين موضوع تغيير جاذبه زمين رو توجيه ميكنه - 1056 01:32:36,162 --> 01:32:38,374 ،شما الان پشت يه وَن هستين .ادامه بده 1057 01:32:38,374 --> 01:32:43,965 ...اون يه ارتباطي با يه چيز داشت ...يه ارتباطي با يه گاوصندوق 1058 01:32:44,758 --> 01:32:46,511 !خدايا، چقدر بياد آوردنش سخته 1059 01:32:46,594 --> 01:32:49,098 مثل تلاش در بخاطر آوردن .يه خواب بعد از بيدار شدن مي مونه 1060 01:32:49,139 --> 01:32:51,726 .گوش كن، اينكار به سالها تمرين احتياج داره 1061 01:32:51,768 --> 01:32:54,188 ...تو و "براونينگ" به اين خواب کشيده شدين 1062 01:32:54,271 --> 01:32:56,733 .چون اونا سعي دارن يه چيزي رو از ذهنتون بدزدن 1063 01:32:56,775 --> 01:33:00,322 .ازت ميخوام تمركز كني و بياد بياري اون چي بوده 1064 01:33:00,656 --> 01:33:02,200 اون چيه آقاي "فيشر"؟ !فكر كنين 1065 01:33:02,242 --> 01:33:03,952 !يه رمز 1066 01:33:03,993 --> 01:33:06,790 اونا ازم اولين عددي که .به ذهنم مي رسيد رو ميخواستن 1067 01:33:06,832 --> 01:33:09,335 اونا سعي دارن اون عدد رو .از ضمير ناخودآگاهتون بدزدن 1068 01:33:09,377 --> 01:33:12,589 .اون مي تونه معرف هرچيزي باشه .ما الان داخل يه هتل هستيم 1069 01:33:13,842 --> 01:33:17,096 .ما بايد شماره اتاق هاي هتل رو امتحان کنيم اون شماره چي بوده، آقاي "فيشر"؟ 1070 01:33:17,138 --> 01:33:19,975 ،سعي كنين بخاطر بيارين .اين خيلي مهمه 1071 01:33:19,975 --> 01:33:22,353 ... پنج 1072 01:33:22,395 --> 01:33:25,150 ...پنج ... دو .يه عددي مثل... يه عدد طولاني بود 1073 01:33:25,191 --> 01:33:26,359 .براي شروع خوبه .مي تونيم از اونجا شروع کنيم 1074 01:33:26,568 --> 01:33:28,487 .طبقه پنجم - .باشه - 1075 01:33:28,529 --> 01:33:32,618 پس تو از يه تايمر استفاده مي کني؟ - .نه، من بايد خودم اونو تشخيص بدم - 1076 01:33:32,660 --> 01:33:36,332 زماني که همه شما در اتاق 528 خواب هستين .من منتظر "ضربه"، "يوسف" خواهم بود 1077 01:33:36,416 --> 01:33:38,418 خب، از کجا اونو تشخيص ميدي؟ - .با صداي موسيقي بهم علامت ميده - 1078 01:33:38,460 --> 01:33:42,090 و بعدش زمانيکه وَن به گاردريل پل برخورد کنه .بايد کارمون بدون اشتباه باشه 1079 01:33:42,340 --> 01:33:45,846 بنابراين ما هم يه "ضربه" خوب و .هماهنگ شده خواهيم داشت 1080 01:33:45,888 --> 01:33:48,266 .اگر خيلي زود باشه، ما نمي تونيم از خواب خارج بشيم 1081 01:33:48,308 --> 01:33:51,562 و اگر هم خيلي دير باشه .من قادر نخواهم بود که خودمون رو بندازم (بمب رو فعال کنم) 1082 01:33:51,604 --> 01:33:52,981 چرا نمي توني؟ 1083 01:33:53,023 --> 01:33:58,030 ،چون وَن درحال سقوط آزاد خواهد بود .تو هم نمي توني بدون نيروي جاذبه بيوفتي 1084 01:33:58,238 --> 01:33:59,949 .درسته 1085 01:34:04,539 --> 01:34:07,960 .اونا افرادم هستن 1086 01:34:31,495 --> 01:34:34,082 آقاي "چارلز"؟ - مي دوني اون چيه آقاي "فيشر"؟ - 1087 01:34:34,124 --> 01:34:37,962 .آره، فکر کنم بدونم .اونا سعي داشتن شما رو وارد خواب کنن - 1088 01:34:38,130 --> 01:34:40,298 .من همين الان در خواب هستم - .دوباره وارد کنن- 1089 01:34:40,341 --> 01:34:43,554 منظورت چيه؟ يه خواب درون يه خواب ديگه؟ 1090 01:34:43,554 --> 01:34:46,433 .هي، ميبينم كه دوباره قيافت رو عوض کردي 1091 01:34:46,433 --> 01:34:48,436 عذر ميخوام؟ 1092 01:34:48,561 --> 01:34:52,525 ،اوه، ببخشيد .من شما رو با يکي از دوستام اشتباه گرفتم 1093 01:34:53,818 --> 01:34:56,489 !مطمئنم دوست خوشتيپي داري 1094 01:34:57,699 --> 01:35:01,788 .اون تصور ذهني "فيشر" از "براونينگ" هستش .بيا بريم دنبالش و ببينيم رفتارش چطوريه 1095 01:35:01,788 --> 01:35:04,292 چرا؟ - ...چون طرز رفتارش بهمون نشون ميده - 1096 01:35:04,333 --> 01:35:07,504 فيشر" به انگيزه "براونينگ" اونطور که" .ميخوايم مشکوک ميشه يا نه 1097 01:35:12,846 --> 01:35:16,142 عمو "پيتر"؟ - گفتي كه شما باهم دزديه شدين؟ - 1098 01:35:16,142 --> 01:35:19,272 خب، دقيقاً نه. اونا قبلش اونو گرفته بودن .و داشتن شکنجه َش ميدادن 1099 01:35:19,272 --> 01:35:22,193 و تو ديدي اونو شكنجه كنن؟ 1100 01:35:28,327 --> 01:35:32,749 آدم رباها براي تو کار مي کردن؟ - ..."رابرت" - 1101 01:35:32,749 --> 01:35:36,963 تو سعي داشتي در اون گاوصندوق رو باز كني؟ و بتوني به اون يکي وصيت نامه برسي؟ 1102 01:35:36,963 --> 01:35:41,220 .کمپاني "فيشر-مارو" كل زندگي بوده .نمي تونم بهت اجازه بدم اونو نابود کني 1103 01:35:41,220 --> 01:35:43,765 .من که نميخوام ميراثم رو دور بندازم چرا بايد همچين چيزي بخوام؟ 1104 01:35:43,765 --> 01:35:48,522 نمي تونستم بهت اجازه بدم .جلوي آخرين طعنه و سرزنش پدرت بايستي 1105 01:35:48,940 --> 01:35:52,027 چه طعنه‌اي؟ - ...وصيت نامه "رابرت"، اون وصيت نامه - 1106 01:35:52,027 --> 01:35:54,155 .آخرين توهينش به تو بود 1107 01:35:54,155 --> 01:35:58,078 ...يه رقابت براي تو که يه چيزي براي خودت بسازي 1108 01:35:58,078 --> 01:36:02,458 با گفتن اين حرف بهت که .تو لياقت دستاوردهاي اون رو نداري 1109 01:36:07,173 --> 01:36:10,804 چي، اينکه ازم نااميد بود، ها؟ 1110 01:36:11,096 --> 01:36:13,766 .متأسفم 1111 01:36:14,184 --> 01:36:17,397 .ولي... اون اشتباه مي کنه 1112 01:36:18,189 --> 01:36:20,776 تو مي توني يه کمپاني بهتر از .چيزي که اون تابحال ساخته بود، بسازي 1113 01:36:20,860 --> 01:36:23,322 ...آقاي "فيشر"؟ !داره دروغ ميگه 1114 01:36:23,364 --> 01:36:25,534 از كجا ميدوني؟ - .بهم اعتماد كن. اين كار ِمنه - 1115 01:36:25,576 --> 01:36:28,621 اون داره يه چيزي رو مخفي ميكنه .و ما بايد بفهميم که اون چيه 1116 01:36:29,956 --> 01:36:33,545 ازت ميخوام همون كاري رو باهاش بکني .كه اون ميخواست با شما بكنه 1117 01:36:35,673 --> 01:36:39,429 ما وارد ضميرناخودآگاهش ميشيم و مي فهميم .که اون چي بوده که نميخواسته تو بفهمي 1118 01:36:41,222 --> 01:36:43,476 .باشه 1119 01:36:48,650 --> 01:36:49,526 .اون خوابيد 1120 01:36:49,526 --> 01:36:52,322 صبرکن، ما دقيقاً ميخوايم وارد ضمير ناخودآگاه کي بشيم؟ 1121 01:36:52,363 --> 01:36:53,783 .ما وارد ذهن "فيشر" ميشيم 1122 01:36:53,824 --> 01:36:56,620 ،ولي من بهش گفتم که وارد ذهن "براونينگ" ميشيم .پس اون مي تونه عضوي از تيممون بشه 1123 01:36:56,661 --> 01:36:58,956 اون ميخواد بهمون کمک بکنه که !وارد ضمير ناخودآگاه خودش بشيم 1124 01:36:58,998 --> 01:37:00,000 .درسته 1125 01:37:00,375 --> 01:37:03,087 !نيروهاي امنيتي ميخوان بريزن روي سر و کلت، ها؟ 1126 01:37:03,129 --> 01:37:05,716 و منم اونا رو به سمت يه !تعقيب و گريز باحال راهنمايي خواهم کرد 1127 01:37:05,758 --> 01:37:07,469 .فقط قبل از "ضربه" برگرد همين جا 1128 01:37:07,469 --> 01:37:09,347 !"بگير بخواب، آقاي "ايمز 1129 01:37:13,686 --> 01:37:15,647 حالت خوبه؟ 1130 01:37:18,485 --> 01:37:22,741 هي، حالت خوبه؟ - .آره، آره. من... من خوبم. آماده‌ام - 1131 01:37:35,509 --> 01:37:40,599 كاب"؟ "كاب"؟" اون پايين چه خبره؟ 1132 01:37:43,863 --> 01:37:46,366 .اميدوارم حقايقي باشه كه ما ميخوايم "فيشر" بدونه 1133 01:37:46,408 --> 01:37:49,036 منظورم اينه، كه اون پايين براي تو چي هستش؟ 1134 01:40:24,677 --> 01:40:27,138 !ديدين چي شد؟ 1135 01:40:45,206 --> 01:40:47,168 (ايمز"، اين خواب توئه (نوبت توئه" 1136 01:40:47,209 --> 01:40:50,130 ازت ميخوام كه نيروهاي امنيتي رو از ساختمون دور كني، فهميدي؟ 1137 01:40:50,213 --> 01:40:52,383 كي "فيشر" رو راهنمايي خواهد کرد؟ - .من که نمي تونم - 1138 01:40:52,425 --> 01:40:54,887 تمام مسيرها و هرچيزي که ممکنه .در خطر پيدا شدن باشه رو پيدا کن 1139 01:40:54,928 --> 01:40:57,765 .من اينجا رو طراحي كردم - .نه، تو با من مياي - 1140 01:40:57,808 --> 01:40:59,602 .من ميتونم اين كارو بكنم 1141 01:40:59,643 --> 01:41:02,272 .باشه، تو از مسيري برو که به مجتمع ميرسه 1142 01:41:02,355 --> 01:41:05,027 .فيشر"، تو هم با اون ميري" - .باشه - 1143 01:41:05,110 --> 01:41:09,742 هي، تو چي ميشي؟ - .مراقب اين باش، من تمام مدت بهش گوش ميدم - 1144 01:41:09,783 --> 01:41:11,786 ...پنجره طبقه بالايي به اندازه کافي برام بزرگه 1145 01:41:11,870 --> 01:41:13,663 .تا بتونم شما رو از برج جنوبي پوشش بدم مي بينيش؟ 1146 01:41:13,747 --> 01:41:16,668 آره. تو وارد اونجا نميشي؟ - ...براي اينكه بتوني حقيقت رو درباره پدرت بفهمي - 1147 01:41:16,710 --> 01:41:20,131 .تو بايد خودت تنهايي وارد ذهن "براونينگ" بشي 1148 01:41:21,550 --> 01:41:23,303 !"بيا بريم، "فيشر 1149 01:42:18,591 --> 01:42:22,471 !زنگ خطر رو بزن !زنگ خطر رو بزن 1150 01:42:22,513 --> 01:42:23,556 !حركت كنين 1151 01:42:25,726 --> 01:42:27,353 !برو 1152 01:42:41,624 --> 01:42:43,877 !اونا دارن بهم تيراندازي مي کنن 1153 01:42:53,933 --> 01:42:55,602 .اميدوارم که آماده باشن 1154 01:43:05,115 --> 01:43:07,243 !الان خيلي زوده 1155 01:43:12,792 --> 01:43:14,462 كاب"، اونو ميشنوي؟" 1156 01:43:14,545 --> 01:43:17,926 اولين بار حدود 20 دقيقه پيش موسيقي رو شنيدم .فکر کردم که صداي باد هستش 1157 01:43:18,092 --> 01:43:20,554 ،آره، ميشنوم .صداي موسيقيه 1158 01:43:20,721 --> 01:43:23,892 خب چيكار بايد بكنيم؟ - .سريعتر حرکت کن - 1159 01:43:29,108 --> 01:43:31,320 .پريدن "يوسف" 10 ثانيه طول مي کشه 1160 01:43:33,239 --> 01:43:35,325 .که به "آرتور" 3 دقيقه وقت ميده 1161 01:43:36,702 --> 01:43:39,289 !هي 1162 01:43:39,331 --> 01:43:41,084 به ما چقدر وقت ميده؟ - .شصت دقيقه - 1163 01:43:41,125 --> 01:43:42,753 اونا مي تونن اون مسير رو يک ساعته طي کنن؟ 1164 01:43:42,795 --> 01:43:44,755 .اونها هنوز بايد از دامنه وسطي پايين برن 1165 01:43:44,797 --> 01:43:47,050 ،خب، پس اونا به يه مسير تازه احتياج دارن .يه مسير سرراست تر 1166 01:43:58,943 --> 01:44:00,611 .اون مثل يه مارپيچ طراحي شده 1167 01:44:00,653 --> 01:44:03,324 بايد يه مسير دسترسي وجود داشته باشه که بتونيم ميانبر بزنيم، درسته؟ 1168 01:44:03,366 --> 01:44:05,118 ايمز"؟" 1169 01:44:28,193 --> 01:44:29,153 ايمز" چيزي به طرح اضافه نكرد؟" 1170 01:44:29,195 --> 01:44:31,198 ،فکر نمي کنم که بايد بهت بگم ...اگر "مال" بفهمه 1171 01:44:31,239 --> 01:44:33,951 ،ما وقت اين حرفارو نداريم اون چيزي اضافه كرد؟ 1172 01:44:33,993 --> 01:44:36,496 اون يه سيستم تهويه هوا اضافه کرد .که بتونه از مارپيچ ميانبر بزنه 1173 01:44:36,538 --> 01:44:37,832 .خوبه، براشون توضيح بده 1174 01:44:37,874 --> 01:44:39,417 سايتو"؟" - .بگو - 1175 01:45:12,423 --> 01:45:14,593 !تناقض 1176 01:46:23,984 --> 01:46:26,947 اون چي بود؟ - ."ضربه" - 1177 01:46:27,615 --> 01:46:30,577 كاب"، ما اونو از دست داديم؟" - .آره، از دست داديمش - 1178 01:46:30,619 --> 01:46:35,668 نميتونستي به جاي اين، خواب يه ساحل لعنتي رو مي ديدي؟ 1179 01:46:38,463 --> 01:46:40,633 حالا بايد چيكار بكنيم؟ 1180 01:46:40,800 --> 01:46:42,928 .قبل از "ضربه" بعدي، كار رو تموم ميكنيم 1181 01:46:42,970 --> 01:46:45,766 کدوم "ضربه" بعدي؟ - .وقتي كه وَن به سطح آب برخورد كنه - 1182 01:47:08,716 --> 01:47:11,094 اگر ميخواين يه تماس بگيرين .لطفاً گوشي رو قطع کرده و مجدد تماس بگيرين 1183 01:47:11,177 --> 01:47:13,014 ... اگر به كمك نياز دارين 1184 01:47:13,097 --> 01:47:16,852 چطور شما رو بدون جاذبه بندازم؟ 1185 01:47:19,022 --> 01:47:22,067 ،آرتور" حدود چند دقيقه وقت داره" .ما هم حدود 20 دقيقه 1186 01:47:45,435 --> 01:47:47,062 حالت خوبه؟ 1187 01:47:51,945 --> 01:47:54,949 !تکون بخورين !برگردين به سمت پايگاه 1188 01:47:59,372 --> 01:48:02,334 يه جاي کار ايراد داره، اونا دارن ميان .به سمت شما، انگار يه چيزي فهميدن 1189 01:48:04,253 --> 01:48:07,299 فقط يکمي زمان برامون جور کن، باشه؟ !زودباش 1190 01:48:07,758 --> 01:48:09,844 .دارم ميام 1191 01:49:48,737 --> 01:49:51,157 ،اونجا يه اتاق نشيمنه .و يکمي محکمتره 1192 01:49:51,199 --> 01:49:52,659 اگر هيچ پنجره اي نداشت، به نظرت محکمتر نميشد؟ 1193 01:49:52,742 --> 01:49:54,203 نه، منظورم اين بود اگر پنجره داره !پس خيلي محکم نيستش 1194 01:49:54,245 --> 01:49:56,748 فقط اميدوار باشيم "فيشر" از چيزي که .اون تو پيدا مي کنه خوشش بياد 1195 01:49:58,501 --> 01:50:00,421 آيا اون تصاوير هم قسمتي از ضمير ناخودآگاهش هستن؟ 1196 01:50:00,671 --> 01:50:02,173 .آره 1197 01:50:02,340 --> 01:50:03,758 يعني داري اون قسمت از ذهنش رو نابود مي کني؟ 1198 01:50:03,842 --> 01:50:06,012 نه، نه .اونا فقط تصاوير ذهنيش هستن 1199 01:50:31,131 --> 01:50:32,592 .ما رسيديم 1200 01:50:32,633 --> 01:50:35,888 ،کسي اونجا نيستش ولي عجله کنين .يه ارتش كامل هستش که داره به سمتتون مياد 1201 01:51:01,967 --> 01:51:03,761 .ما داخل شديم 1202 01:51:52,582 --> 01:51:55,669 .يه نفر ديگه هم اينجاست - !فيشر"، اين يه دامه، از اونجا خارج شو" - 1203 01:51:57,630 --> 01:51:59,675 ...زودباش، يکمي پايين تر 1204 01:52:04,515 --> 01:52:10,858 !کاب" نه، اون واقعي نيست" - از کجا اينو مي دوني؟ - 1205 01:52:10,900 --> 01:52:14,822 ،اون فقط يه تصوير ذهنيه !فيشر"... "فيشر" واقعيه" 1206 01:52:18,827 --> 01:52:20,497 .سلام 1207 01:52:25,337 --> 01:52:28,550 !"ايمز"! "ايمز" !زود خودت رو به اونجا برسون 1208 01:53:12,029 --> 01:53:14,575 چه اتفاقي افتادش؟ - .مال"، "فيشر" رو كشت" - 1209 01:53:17,328 --> 01:53:19,582 .من نتونستم بزنمش 1210 01:53:19,749 --> 01:53:21,501 ...ولي ديگه احيا کردنش هيچ فايده اي نداره 1211 01:53:21,543 --> 01:53:25,758 ،ذهنش تا الان اون پايين به دام افتاده .ديگه تموم شدش 1212 01:53:26,216 --> 01:53:28,386 پس همين؟ يعني ما شکست خورديم؟ 1213 01:53:28,470 --> 01:53:31,182 ،كارمون تموم شد .متأسفم 1214 01:53:34,394 --> 01:53:37,858 خب، اون من نيستم که ميخوام پيش خونوادم برگردم، درسته؟ 1215 01:53:38,108 --> 01:53:40,153 خيلي حيف شد! واقعاً دلم ميخواست .بدونم اون تو چه اتفاقي ميوفته 1216 01:53:40,236 --> 01:53:43,657 ...قسم ميخورم که موفق ميشديم - .پس بيا بريم بمب ها رو کار بذاريم - 1217 01:53:45,786 --> 01:53:47,914 .نه، هنوزم يه راه ديگه وجود داره 1218 01:53:48,372 --> 01:53:50,752 .ما فقط بايد اون پايين به دنبال "فيشر" بريم 1219 01:53:50,794 --> 01:53:51,961 .وقتشو نداريم 1220 01:53:52,128 --> 01:53:55,759 .نه، ولي اون پايين وقت به اندازه کافي هستش 1221 01:53:56,093 --> 01:53:57,302 .و ما اونو پيدا خواهيم کرد 1222 01:53:57,344 --> 01:54:01,683 باشه، به محض اينکه "آرتور" برات موسيقي رو گذاشت .از دستگاه شوک براي به هوش آوردنش استفاده کن 1223 01:54:01,767 --> 01:54:05,481 .ما ميتونيم از اون پايين "ضربه" رو بهش بزنيم 1224 01:54:05,523 --> 01:54:07,067 .ببين، تو هم اونو وارد اونجا بکن 1225 01:54:07,234 --> 01:54:10,071 ،به محض اينکه موسيقي تموم شد .بيمارستان رو منفجر كن 1226 01:54:10,113 --> 01:54:13,408 .و همه مون با "ضربه" به مراحل بالاتر برمي گرديم 1227 01:54:14,452 --> 01:54:16,038 .ارزش امتحانش رو داره 1228 01:54:16,122 --> 01:54:19,292 سايتو" هم مي تونه تا زماني که" .بمب هارو کار ميذارم جلوي نگهبانها رو بگيره 1229 01:54:19,334 --> 01:54:21,754 سايتو" نمي تونه زنده بمونه، مي تونه؟" 1230 01:54:22,588 --> 01:54:25,051 !کاب"، زودباش" .ما بايد سعيمون رو بکنيم 1231 01:54:25,218 --> 01:54:26,136 !بريم 1232 01:54:26,511 --> 01:54:29,056 ،ببين، اگر تا زمان "ضربه" شما برنگشتين (من با شما يا بدون شما برمي گردم (منتظرتون نمي مونم 1233 01:54:29,140 --> 01:54:31,726 ،درست ميگه .درست ميگه 1234 01:54:36,943 --> 01:54:38,611 ،مي تونم در اتفاقي که قراره اونجا بيوفته بهت اعتماد کنم؟ 1235 01:54:38,653 --> 01:54:40,281 .منظورم اينه كه "مال" هم اون پايين خواهد بود 1236 01:54:40,364 --> 01:54:42,701 ،مي دونم کجا بايد پيداش کنم .فيشر" هم پيش اونه" 1237 01:54:42,742 --> 01:54:44,495 از كجا مي دوني؟ 1238 01:54:44,537 --> 01:54:49,419 ،اون ازم ميخواد که برم دنبالش .ازم ميخواد که باهاش به اون پايين برگردم 1239 01:55:16,291 --> 01:55:17,919 حالت خوبه؟ 1240 01:55:24,302 --> 01:55:27,098 اينجا دنياي توئه؟ - !بود - 1241 01:55:28,016 --> 01:55:29,977 .اينجا جاييه که "مال" بايد باشه 1242 01:55:30,770 --> 01:55:32,523 .بيا 1243 01:56:19,173 --> 01:56:21,467 ...سايتو"؟" 1244 01:56:21,509 --> 01:56:25,432 ازت ميخوام... ازت ميخوام تا زماني که من ميرم بمب هارو کار ميذارم مراقب "فيشر" باشي، باشه؟ 1245 01:56:25,473 --> 01:56:29,104 !گفتي که توي اينکار جايي براي توريست ها نيستش 1246 01:56:30,773 --> 01:56:33,444 !احمق نشو 1247 01:57:05,490 --> 01:57:07,826 همه اينارو شما ساختين؟ !اين شگفت انگيزه 1248 01:57:07,910 --> 01:57:09,913 .ما سالها صرف ساختنش کرديم 1249 01:57:10,956 --> 01:57:13,668 .ما اونو با خاطراتمون شروع کرديم 1250 01:57:19,969 --> 01:57:21,596 .از اين طرف 1251 01:58:02,822 --> 01:58:07,078 .اينجا محله ما بودش .اين مکان متعلق به گذشتمونه 1252 01:58:07,329 --> 01:58:11,835 ،اون اولين آپارتمانمون بود .بعد به ساختموني که اونجاست رفتيم 1253 01:58:12,085 --> 01:58:14,672 ،بعد از اينكه "مال" حامله شد .اونجا تبديل به خونه مون شد 1254 01:58:14,714 --> 01:58:17,635 شما همه اينجا رو از روي خاطراتتون بازسازي کردين؟ 1255 01:58:17,760 --> 01:58:20,138 ،همونطور که بهت گفتم .ما وقت بسيار زيادي داشتيم 1256 01:58:20,180 --> 01:58:21,891 اونجا کجاست؟ 1257 01:58:22,642 --> 01:58:25,230 .اون خونه ايه که "مال" توش بزرگ شدش 1258 01:58:25,271 --> 01:58:27,441 اون داخل اونجا هستش؟ - .نه - 1259 01:58:27,775 --> 01:58:29,360 .بيا 1260 01:58:29,401 --> 01:58:32,657 ما هردو دوست داشتيم که توي يه خونه زندگي کنيم .ولي عاشق اينجور ساختمون بوديم 1261 01:58:32,698 --> 01:58:35,702 در دنياي واقعي، ما مجبور بوديم .انتخاب کنيم، ولي اينجا نه 1262 01:59:16,469 --> 01:59:18,889 چطور ميخواي "فيشر" رو برگردوني؟ 1263 01:59:18,973 --> 01:59:21,434 .مجبورم با يه جور "ضربه" اينکارو انجام بدم 1264 01:59:21,518 --> 01:59:23,312 چي؟ 1265 01:59:23,729 --> 01:59:24,982 !في البداهست 1266 01:59:25,298 --> 01:59:29,680 .گوش كن، يه چيزي هست که بايد درباره من بدوني .درباره "آغاز" ايده 1267 01:59:42,906 --> 01:59:46,829 ،ايده مثل يه ويروس مي مونه ...انعطاف پذير 1268 01:59:47,831 --> 01:59:49,166 .و به شدت واگير داره 1269 01:59:49,333 --> 01:59:52,963 .كوچكترين بذر يه ايده مي تونه رشد بكنه 1270 01:59:53,213 --> 01:59:58,929 مي تونه رشد بكنه و برات معني پيدا کنه .يا اينکه نابودت کنه 1271 02:00:01,559 --> 02:00:07,567 :کوچکترين ايده مثل "دنياي تو واقعي نيستش" 1272 02:00:07,609 --> 02:00:11,615 .يک ايده کوچيک و ساده که همه چيزو تغيير ميده 1273 02:00:12,366 --> 02:00:17,081 .خيلي از دنياي خودت مطمئني !از اينکه چي واقعيه و چي غير واقعي 1274 02:00:17,122 --> 02:00:19,877 فکر مي کني اونم واقعيه؟ 1275 02:00:20,795 --> 02:00:24,634 يا اينکه فکر مي کني اونم مثل من گم شده؟ 1276 02:00:24,759 --> 02:00:27,763 ."من ميدونم چي واقعيه، "مال 1277 02:00:28,555 --> 02:00:31,268 ديگه هيچ شکي نداري؟ 1278 02:00:31,435 --> 02:00:34,398 ديگه احساس آزاد و اذيت کردن کسي رو نداري، "دام"؟ 1279 02:00:34,439 --> 02:00:38,404 ديگه دورتادور دنيا بوسيله يه شركت هاي ناشناس و نيروهاي پليس تحت تعقيب نيستي؟ 1280 02:00:38,570 --> 02:00:42,200 همونجور که تصاوير ضمير ناخودآگاه ...به دنبال افرادي که در خواب هستن ميوفته 1281 02:00:42,534 --> 02:00:45,414 ...قبول کن 1282 02:00:45,580 --> 02:00:48,376 .که ديگه به هيچ واقعيتي اعتقاد نداري 1283 02:00:48,501 --> 02:00:52,882 ،پس انتخاب کن .انتخاب کن که اينجا باشي 1284 02:00:53,299 --> 02:00:55,136 .منو انتخاب كن 1285 02:01:20,797 --> 02:01:23,719 ،مي دوني که چيکار بايد بکنم ...مجبورم که پيش بچه هامون برگردم 1286 02:01:23,761 --> 02:01:25,846 .چون تو ترکشون کردي 1287 02:01:25,971 --> 02:01:28,768 .چون تو ما رو ترك كردي - !اشتباه مي كني - 1288 02:01:28,934 --> 02:01:31,855 .اصلاً - .تو گيج شدي - 1289 02:01:32,773 --> 02:01:35,109 .بچه هاي ما اينجا هستن 1290 02:01:35,152 --> 02:01:38,740 ،و دلت ميخواد که دوباره صورتاشون رو ببيني درسته؟ 1291 02:01:38,823 --> 02:01:42,371 "آره، ولي ميخوام اونا رو اون بالا ببينم، "مال 1292 02:01:55,807 --> 02:01:58,394 اون بالا؟ 1293 02:01:58,477 --> 02:02:04,652 ،به حرف خودت گوش کن .اينا بچه هاي ما هستن، ببين 1294 02:02:04,735 --> 02:02:06,988 جيمز"؟" فيليپا"؟" 1295 02:02:07,030 --> 02:02:09,493 .اينکارو نکن "مال"، خواهش مي کنم .اونا بچه هاي من نيستن 1296 02:02:09,576 --> 02:02:12,038 ،تو دائم داري اين حرف رو به خودت مي زني .ولي اونو باور نمي کني 1297 02:02:12,122 --> 02:02:13,998 .نه، من مي دونم - اگر که اشتباه كني چي؟ - 1298 02:02:14,041 --> 02:02:16,670 اگر من چيزي باشم که واقعيه، چي؟ 1299 02:02:17,671 --> 02:02:26,767 .تو دائم داري چيزي رو که ميدوني به خودت ميگي ولي به چي باور داري؟ ... احساست چيه؟ 1300 02:02:28,145 --> 02:02:30,148 !گناه 1301 02:02:30,189 --> 02:02:33,402 "من احساس گناه مي کنم "مال 1302 02:02:33,444 --> 02:02:37,491 ،و مهم نيست چه کاري انجام بدم ... مهم نيست چقدر نااميد باشم 1303 02:02:37,575 --> 02:02:41,956 ...مهم نيست چقدر گيج شدم ...اين احساس گناه هميشه وجود داره 1304 02:02:41,998 --> 02:02:44,835 .و حقيقت رو به يادم مياره 1305 02:02:45,085 --> 02:02:48,131 چه حقيقتي؟ 1306 02:02:49,008 --> 02:02:54,348 ايده اي که باعث شد واقعيت رو .زير سؤال ببري، از طرف من بودش 1307 02:02:57,520 --> 02:03:00,691 تو اون ايده رو در ذهن من قرار دادي؟ 1308 02:03:01,692 --> 02:03:03,653 اون درباره چي صحبت مي کنه؟ 1309 02:03:04,363 --> 02:03:09,704 دليلي که مي دونستم "آغاز" ايده امکان پذيره .اين بود که اونو اولين بار روي اون انجام دادم 1310 02:03:10,580 --> 02:03:13,835 .من اونو روي همسر خودم انجام دادم - چرا؟ - 1311 02:03:14,377 --> 02:03:16,547 .ما اينجا گم شده بوديم 1312 02:03:16,672 --> 02:03:21,346 ،مي دونستم که بايد از اينجا فرار کنيم .ولي اون نميخواست قبول بکنه 1313 02:03:24,391 --> 02:03:30,818 اون يه رازي رو که در اعماق وجودش بود .مخفي كرده بود 1314 02:03:30,859 --> 02:03:35,408 .حقيقتي که يه زماني فهميده بودش .ولي اون ترجيح داد فراموشش كنه 1315 02:03:35,991 --> 02:03:38,078 .اون نميتونست خودش رو آزاد کنه 1316 02:03:40,999 --> 02:03:43,586 .بنابراين من تصميم گرفتم دنبالش بگردم 1317 02:03:44,337 --> 02:03:49,261 ،به اعماق ذهن اون رفتم .و اون جاي مخفي رو پيدا کردم 1318 02:03:49,344 --> 02:03:54,602 ،من وارد اونجا شدم .و يه ايده در ذهنش قرار دادم 1319 02:03:54,644 --> 02:03:59,234 .يک ايده کوچيک و ساده که همه چيز رو تغيير ميداد 1320 02:04:03,866 --> 02:04:06,369 :اين فکر که "دنياي ما واقعي نبوده" 1321 02:04:18,720 --> 02:04:21,849 "و مرگ تنها راه فرار بوده" 1322 02:04:29,402 --> 02:04:31,530 ... تو منتظر يه قطاري 1323 02:04:32,948 --> 02:04:35,828 ... قطاري كه تو رو به دوردست ها ميبره 1324 02:04:37,663 --> 02:04:40,376 ... خودت ميدوني كه اميدواري اين قطار تو رو به كجا ببره 1325 02:04:41,419 --> 02:04:43,631 ... ولي مطمئن نيستي که بدوني 1326 02:04:44,715 --> 02:04:46,718 ...!ولي مهم نيست 1327 02:04:47,386 --> 02:04:51,308 حالا بهم بگو چرا؟ - !چون ما باهم خواهيم بود - 1328 02:04:55,064 --> 02:04:59,779 و هيچوقت نمي دونستم که ... اون ايده ... مثل يه سرطان در ذهنش رشد مي کنه 1329 02:04:59,862 --> 02:05:03,785 .حتي بعد از اينکه اون از خواب بيدار ميشد 1330 02:05:04,410 --> 02:05:09,000 ،حتي بعد از اينكه تو به واقعيت برميگشتي 1331 02:05:09,751 --> 02:05:13,507 .تو بازهم باور داشتي که دنيات واقعي نبوده 1332 02:05:15,885 --> 02:05:18,764 .و مرگ تنها راه فرار بوده 1333 02:05:18,931 --> 02:05:21,184 !مـــال"، نــــــه" !خــــداي مـــن 1334 02:05:21,434 --> 02:05:25,149 تو ذهن منو مسموم كرده بودي؟ - .من سعي داشتم نجاتت بدم - 1335 02:05:25,190 --> 02:05:29,196 !تو بهم خيانت کردي .ولي هنوزم مي توني جبران کني 1336 02:05:29,238 --> 02:05:31,199 .هنوزم مي توني به قولت وفادار باشي 1337 02:05:31,283 --> 02:05:37,291 ،هنوزم مي تونيم باهم باشيم، همين جا .توي دنيايي كه با هم ساختيم 1338 02:06:57,532 --> 02:07:00,619 .کاب"، ما بايد خودمون رو به "فيشر" برسونيم" 1339 02:07:00,870 --> 02:07:03,165 .تو نمي توني اونو داشته باشي 1340 02:07:03,290 --> 02:07:05,585 اگر من اينجا بمونم، اجازه ميدي اون بره؟ 1341 02:07:05,626 --> 02:07:08,088 درباره چي حرف مي زني؟ 1342 02:07:11,134 --> 02:07:13,722 .فيشر" توي بالکونه" 1343 02:07:13,763 --> 02:07:16,184 "برو مطمئن شو اون زندست، "آريادني - .كاب"، نميتوني اينكارو بكني" - 1344 02:07:16,225 --> 02:07:19,354 !برو چک کن اون زندست، همين حالا !اينکارو بکن 1345 02:07:34,710 --> 02:07:37,923 !اون اينجاست و الانم وقتشه !ولي تو هم الان بايد بياي 1346 02:07:37,964 --> 02:07:42,221 فيشر" رو با خودت ببر، باشه؟" - !تو نمي توني براي اينکه باهاش باشي اينجا بموني - 1347 02:07:44,224 --> 02:07:47,186 .من پيش اون نمي مونم ...سايتو" تا الان بايد مرده باشه، و به اين معنيه" 1348 02:07:47,311 --> 02:07:51,275 .اون هم بايد يه جايي اين پايين باشه .و به اين معنيه که من بايد اونو پيدا کنم 1349 02:07:52,528 --> 02:07:55,823 ،من ديگه نمي تونم با "مال" باشم .چون اون ديگه وجود نداره 1350 02:07:55,907 --> 02:07:59,871 .من تنها چيزي هستم كه هنوز بهش اعتقاد داري 1351 02:08:01,666 --> 02:08:04,044 ...اي كاش 1352 02:08:05,003 --> 02:08:08,216 ...بيشتر از هرچيزي اين آرزو رو داشتم، ولي 1353 02:08:08,467 --> 02:08:11,137 ديگه نميتونم تو رو ...با تمام اون پيچيدگي هات 1354 02:08:11,179 --> 02:08:13,349 ،با تمام اون کامل بودنت .و با تمام اون عيب هات، تصور كنم 1355 02:08:15,142 --> 02:08:16,353 حالت خوبه؟ 1356 02:08:16,395 --> 02:08:19,107 ...به خودت نگاه کن 1357 02:08:19,440 --> 02:08:24,740 ...تو فقط يه سايه هستي .تو فقط يه سايه از همسر واقعيم هستي 1358 02:08:24,782 --> 02:08:28,203 ،تو بهترين چيزي بودي که مي تونستم درست کنم ...ولي 1359 02:08:28,287 --> 02:08:30,832 !متأسفم، تو به اندازه کافي خوب نيستي 1360 02:08:31,458 --> 02:08:33,085 !اين برات احساس واقعي داره؟ 1361 02:08:34,796 --> 02:08:38,051 چيكار داري ميكني؟ - !في البداهه بود - 1362 02:08:45,854 --> 02:08:47,607 !نه! نه! نه 1363 02:08:48,608 --> 02:08:50,652 !برو داخل، زودباش !برو، برو، برو 1364 02:09:37,177 --> 02:09:40,266 ...نااميد شدم 1365 02:09:41,392 --> 02:09:42,602 ...نااميد شدم 1366 02:09:42,644 --> 02:09:45,439 !مي دونم، پدر 1367 02:09:51,030 --> 02:09:55,830 .مي دونم که ازم نااميد شدي .من نمي تونستم مثل تو باشم 1368 02:09:56,289 --> 02:09:59,918 ...!نه، نه، نه 1369 02:10:00,085 --> 02:10:07,722 ...من نااميد شدم !از اينکه سعي کردي مثل من باشي 1370 02:10:40,310 --> 02:10:42,271 !زودباش، زودباش، زودباش 1371 02:10:50,616 --> 02:10:53,204 «آخرين وصيت نامه» 1372 02:11:06,013 --> 02:11:08,141 پدر؟ 1373 02:11:51,587 --> 02:11:54,925 "اين "ضربه" بود "آريادني !تو بايد همين الان بري 1374 02:12:07,610 --> 02:12:11,157 !خودت رو گم نکن !سايتو" رو پيدا كن و برش گردون" 1375 02:12:11,324 --> 02:12:12,617 !قول ميدم 1376 02:12:52,508 --> 02:12:56,054 وقتي كه ازم خواستگاري كردي رو يادت مياد؟ 1377 02:12:56,388 --> 02:12:57,348 .آره 1378 02:12:57,390 --> 02:13:02,355 .تو گفتي كه خواب ديدي ما در کنار هم پير ميشيم 1379 02:13:02,939 --> 02:13:05,526 ...ولي ما پير شديم 1380 02:13:06,278 --> 02:13:09,615 پير شديم، يادت نمياد؟ 1381 02:13:13,371 --> 02:13:17,001 ،بيشتر از اون که بتونم تحمل کنم .دلم برات تنگ ميشه 1382 02:13:18,712 --> 02:13:21,967 .ما وقت کنار هم بودن رو داشتيم... 1383 02:13:22,051 --> 02:13:26,014 .و مجبورم بذارم که بري 1384 02:13:26,056 --> 02:13:29,478 .مجبورم بذارم که بري 1385 02:14:19,008 --> 02:14:20,884 "متأسفم، "رابرت 1386 02:14:47,965 --> 02:14:51,679 ميدوني، اون وصيت نامه به اين معني بود كه .پدرت ميخواست که من روي پاي خودم بايستم 1387 02:14:52,638 --> 02:14:55,517 .نه اينكه فقط مطابق ميلش زندگي کنم 1388 02:14:56,436 --> 02:14:59,273 "اين همون كاريه كه ميخوام انجام بدم، عمو "پيتر 1389 02:15:08,536 --> 02:15:10,373 چه اتفاقي افتاد؟ 1390 02:15:10,414 --> 02:15:12,292 .كاب اونجا موند - پيش "مال"؟ - 1391 02:15:12,334 --> 02:15:15,505 .نه، براي اينكه "سايتو" رو پيدا كنه 1392 02:15:15,963 --> 02:15:18,760 .اون گم خواهد شد 1393 02:15:20,011 --> 02:15:22,974 .نه، مشكلي نخواهد داشت 1394 02:15:38,079 --> 02:15:41,125 تو اومدي كه منو بكشي؟ 1395 02:15:44,046 --> 02:15:47,259 .من منتظر يه نفر هستم 1396 02:15:51,056 --> 02:15:55,354 .يه نفر از يه خواب تقريباً فراموش شده 1397 02:15:56,397 --> 02:16:01,905 كاب"؟" !غيرممکنه 1398 02:16:02,322 --> 02:16:05,827 .ما در کنار هم مردهاي جووني بوديم 1399 02:16:06,537 --> 02:16:09,666 ...من يه پيرمردم 1400 02:16:09,833 --> 02:16:13,756 ...پر از اندوه و پشيموني 1401 02:16:15,132 --> 02:16:18,971 .که منتظره در تنهايي بميره 1402 02:16:21,141 --> 02:16:31,280 ...من بخاطر تو برگشتم .تا يه چيزي رو به خاطرت بيارم 1403 02:16:33,617 --> 02:16:37,039 ...يه چيزي که يه زماني مي دونستي 1404 02:16:38,958 --> 02:16:42,129 .كه اين دنيا واقعي نيستش 1405 02:16:46,052 --> 02:16:51,559 تا متقاعدم كني به قراري كه گذاشتيم وفادار بمونم؟ 1406 02:16:51,726 --> 02:16:55,482 .تا چشم بسته بهت ايمان داشته باشم، آره 1407 02:17:00,239 --> 02:17:08,418 ...برگرد .تا بتونيم دوباره جوون و در کنار هم باشيم 1408 02:17:11,255 --> 02:17:17,639 ...باهام برگرد .برگرد 1409 02:17:27,695 --> 02:17:29,740 حوله گرم، قربان؟ 1410 02:17:29,823 --> 02:17:32,994 .ما تا حدود 20 دقيقه ديگه در لس آنجلس فرود ميايم 1411 02:17:32,994 --> 02:17:36,124 فرم مهاجرت ميخواين؟ 1412 02:17:37,375 --> 02:17:39,170 .ممنونم 1413 02:17:39,211 --> 02:17:42,299 حوله گرم، قربان؟ - .اوه، نه - 1414 02:17:42,340 --> 02:17:44,302 فرم مهاجرت ميخواين؟ 1415 02:18:56,072 --> 02:18:59,660 "به خونه خوش آمدين، آقاي "كاب - .ممنونم - 1416 02:19:43,641 --> 02:19:47,020 !به خونه خوش اومدي .از اينطرف 1417 02:20:07,842 --> 02:20:12,723 جيمز"؟" فيليپا"؟" 1418 02:20:15,519 --> 02:20:17,982 !ببينين کي اومده 1419 02:20:24,615 --> 02:20:27,829 هي بچه‌ها، حالتون چطوره؟ 1420 02:20:27,871 --> 02:20:30,875 !بابا - حالتون چطوره؟ - 1421 02:20:31,041 --> 02:20:32,836 !ببين چي ساختم بابا 1422 02:20:32,878 --> 02:20:36,800 اونجا چي ساختي؟ - !من يه خونه سنگي درست کردم - 1423 02:20:36,925 --> 02:20:39,262 با سنگ درست کردي؟ - بيا، ميخوام اونو ببينيش - 1424 02:20:39,512 --> 02:20:41,807 مي توني يکي هم براي من درست کني؟ 1425 02:20:41,849 --> 02:20:42,766 !زودباش، بابا 1426 02:20:44,067 --> 02:20:54,067 Ashkan.Sh :زيـــرنـــويس از bestfarsisub@live.com .:.:.:.WwW.9MoviE.Ir.:.:.:.